برترینها: به تازگی نصرالله رادش از ساعت خوش گفته. ساعت خوش همانیست که تا هزاره بعدی هم اگر ببینید احتمالا برایتان تازگی دارد. رادش هم از همانجا گل کرد. میگوید ساعت خوش مدیون نوشتههای ارژنگ و داوود است. حتی مهران مدیری هم پیشتر این را گفته که این برنامه به خاطر حضور ارژنگ امیرفضلی و زندهیاد داوود اسدی در تیم نویسندگی موفق بود. برنامهای که به نظر میرسد تا امروز و پس از سه دهه رقیب جدیای ندارد.
اما چیزی که در این میان بحثبرانگیز شده، کامنت پرحرف و حدیث ارژنگ برای رادش است: "عزیزم قربون صداقت، لطف داری ولی مهران مدیری میگه همش کار من بوده، تو هم بگو کار اون بوده، یک وقت ناراحت نشه از عظمتش کم نشه غصه میخوره." اینکه ارژنگ با مدیری شوخی کرده یا واقعا دلخوریهایش را با این لحن بیان کرده را احتمالا باید از خودش بپرسیم. نکته عجیبتر اینکه او همواره در گفتگوهای خود از مدیری به نیکی یاد کرده و گفته که با کسی هم مشکلی ندارد. البته که این روزها در کانادا شرایطش کمی فرق کرده. از حرفه اصلیاش دور شده و در تورنتو راننده تاکسیهای اینترنتیست و اینطور که میگوید به لحاظ درآمد رویه ایدهآلی را طی نمیکند و با مشکلات سرو کله میزند.
همین شرایط موجب شده تا کمدی اینروزهای ارژنگ به سیاهی میل کند. از وضعیت نابسامان دخل و خرج در کانادا تا همان ویدئوی تبریک سال نو، همه و همه حال و روز او را به خوبی لو میدهند. اما او هنوز هم خلاق است، مخاطبش را غافلگیر میکند و احتمال میدهیم که بازدید ویدئوهایش از برنامههای طنز تلویزیون بیشتر باشد.
از اولین همکاری ارژنگ و مهران حالا بیش از سی سال میگذرد. «نوروز ۷۲» که نخستین پدیده دهه هفتاد بود. این برنامه به شکل باورنکردنی مورد استقبال قرار گرفت. مجموعهای از آیتمهای طنز تر و تازه با موضوعات مختلف که فضای برنامهسازی پس از انقلاب را شکست. در فرم هم تا آن روز مجموعه طنز آیتمی ساخته نشده بود و تماشاگر اصلا با این شکل کار آشنایی نداشت و به همین دلیل برایش تازه و جذاب بود.
سال 73، سالی که در آن «ساعت خوش»، خوشحالترین لحظهها را برای مردم خلق کرد. چهرههای تازهای که از صحنه تئاتر مقابل دوربین قرار میگرفتند و برای اولین بار از قاب جادویی دیده میشدند. چهرههایی که به نظر میرسد امروز هم ستونهای طنز عرصه تصویر هستند. نسل امروز هم به یمن وجود شبکههای اجتماعی و منتشر شدن بخشهایی از آن، تاحدودی با ساعت خوش آشنا هستند. داوود اسدی، ارژنگ امیرفضلی، رضا عطاران و رفقا مینوشتند تا مهران مدیری با ترکیب برندهاش تلویزیون را تسخیر کند.
ارژنگ فرفری در این میان یک وجه دیگر را هم داشت. میمیک صورتی که نمکین بود و حالا در لابلای خاطرات برخی کاربران از دوران نوجوانی میفهمیم که کراشخورَش هم ملس بوده. اصلا ارژنگ با همان آیتم تدریس کاراته شاید به کمدی حال حاضر ایران، تنه محکمی هم بزند. کسی چه میداند؟ حیف از آن روزها.
اما ارژنگ در اخراجیها یک تیپ شاخص دارد. کاراکتر «امیر» با موهای پریشان که اعتیاد را دستمایه طنز منحصر به فرد خود میکند، دیلِی (تاخیر) دارد ولی وقتی لب باز میکند از مخاطبش تا مرز انفجار خنده میگیرد. شاید تنها بازی به اندازه فیلم هم مال ارژنگ باشد. پس از گذر سالها و دیدن چندباره فیلم میتوان گفت احتمالا اخراجیها بیشتر ازینکه مدیون فیلمنامهاش باشد، مدیون خلاقیت فردی بازیگرانش است. بازیگرانی که یک اثر پرطرفدار را در کارنامه مسعود دهنمکی قرار دادند.
آلبیون: تو خونهی ما میشینن ساعت خوش میبینن. ترجیحاً آیتم مسابقات وزنه برداری، رُسمان بادایوف از ازبکستان هست (با چهره ارژنگ امیرفضلی).
سکوبرت: ما دهه شصتیها با ارژنگ امیرفضلی و رفقاش در ساعت خوش بزرگ شدیم:)
شقایق: همینطوری که واه واه وار نگاه میکردم که آخه جذابیت کجاس؟یادم افتاد یه دختر دبیرستانی بودم که له له وار دنبال خونه ای بودم که “ساعت خوش”توش ظبط میشد. بعله، عاشق ارژنگ امیرفضلی بودم. هنوز دفتری که بچههای ساعت خوش امضا کردن یه جای امن تو کمدم تو ایرانه! چه پزها که سالها باهاش ندادم.
سایه: میدونم چی شد یهو ارژنگ امیرفضلی ترند شده. ولی اون موقع که تب ساعت خوش همه، مخصوصا دخترای نوجوون رو گرفته بود یکی از بچههای مدرسه ما شدیدا رو این کراش بود و شماره خونهشون رو پیدا کرده بود!
لویی: ارژنگ امیرفضلی از همون ابتدا و برنامه های پرواز ۵۷ و ساعت خوش، کمدین مورد علاقه من بوده توی اون جمعشون.