آتیلا (۴۰۵–۴۵۳ میلادی) یکی از رهبران قوم هون بود که بزرگترین امپراتوری اروپا را که از رود اورال تا دانوب گسترده شده بود، تأسیس کرد. او در دوران فرمانرواییاش، یکی از مخوفترین دشمنان امپراتوریهای روم غربی و شرقی به شمار میرفت و رومیان به او لقب "تازیانه خداوند" داده بودند.
در سال ۴۴۱ میلادی، آتیلا تصمیم به حمله به ایران گرفت، اما توسط ساسانیان در منطقهای که امروزه ارمنستان نامیده میشود، شکست خورد. پس از این شکست، او تمرکز خود را بر حملات به امپراتوری بیزانس گذاشت و شهرهای بسیاری در اروپا را نابود و غارت کرد. در نهایت، در نبرد دشت کاتالانیها، در مقابل فلاویوس آییتیوس، شکست خورد. در این نبرد، رومیها با ویزیگوتها، فرانکها و آلانیها متحد شدند و به مصاف هونها رفتند.
هونها در ناحیه بین رود ولگا و دشتهای مجارستان زندگی میکردند و از آغاز سده پنجم به تاخت و تازهای فراوان و پرباری در حوالی رود دانوب دست زدند. در حدود سالهای ۴۴۰ تا ۴۴۵ میلادی، دربار آتیلا به تجمل و زیبایی آراسته شده بود و تعداد اسیران بسیار بود. در دربار او هر دو زبان یونانی و لاتین صحبت میشد و دبیران رومیتبار اخبار خارجی را به اطلاع او میرساندند. آتیلا، با ظاهری زردتر از بیشتر افراد قومش، ساده زندگی میکرد و خشونت نژادش را با ذوق دیپلماسی، ظرافت حقوقی و حتی آداب دانی ترکیب میکرد.
در سال ۴۴۰ میلادی، او معاهدهای با قسطنطنیه برای تحویل دام بست و عنوان شهروند رومی گرفت، اما پرداخت وجه دامها به تأخیر افتاد. در نتیجه، در سال ۴۴۸ میلادی، آتیلا از دانوب گذشت، فیلیپولیس را تصرف کرد و به سمت پایتخت پیشروی کرد تا اینکه امپراتور با وعده غرامت و حقوق او را از پیشروی بیشتر بازداشت. سال بعد، تمامی این شرایط نقض شد و احتمالاً آتیلا تشویق شد که به سوی غرب حرکت کند.
با مرگ عموی آتیلا، روگیلا (که به نامهای راگا یا روا نیز شناخته میشود) در سال ۴۲۴ میلادی، او به همراه برادرش بلدا (یا بودا)، که فرزندان مونجوک بودند، کنترل امپراتوری هون را به دست گرفتند. آتیلا دو بار به بالکان لشکر کشید و پیش از شکست در نبرد چالون، از گل (فرانسه امروزی) تا اورلئان پیشروی کرد. او در سال ۴۵۲ میلادی، امپراتور روم غربی، والنتینای سوم را از پایتختش، راونا، بیرون راند و به قسطنطنیه و رم رسید، اما از تاختن به این دو شهر خودداری کرد.
در مارس ۴۵۱ میلادی، آتیلا به همراه هفتاد هزار جنگجو و خانوادههایشان از راین گذشت و ژرمنهای وحشتزده را از پیش روی خود راند، زیرا وحشیگریهای قومش در گل هنوز در یادها بود. او شهرهای مِس، تروا، پاریس، و اورلئان را تسخیر کرد. در بهار سال بعد، آتیلا تلاش کرد به ایتالیا حمله کند.
نیروهایش سبک بودند، زیرا تنها برای کسب غنیمت آمده بودند. ارتش او آکویلیا را با خاک یکسان کرد و ساکنان آن به مرداب ریالتو، که بعدها به ونیز تبدیل شد، پناه بردند. هنگام پیشروی به سوی رم، با هیئت سفیران پاپ لئوی یکم مواجه شد. مذاکرات جریان داشت، اما آتیلا توقف نمیکرد. او سوگند یاد کرده بود که اسبش را در رودخانههای اسپانیا آب بدهد. این بار، بخت با اروپا یار بود و آتیلا در بهار سال ۴۵۳ ناگهان درگذشت. با مرگ او، امپراتوریاش فوراً فروپاشید و اردوهایش به سوی دریای آزوف عقبنشینی کردند.
در منابع تاریخی که توسط ژوردانس، تاریخنگار اهل امپراتوری روم شرقی، ارائه شده است، او به شرحی از ظاهر و خلقیات آتیلا که توسط پریسکوس نقلشده، اشاره کرده است:
"او مردی بود که به دنیا آمده بود تا ملتها را بلرزاند، عذاب همه سرزمینها، کسی که به نحوی تمام بشر را با شایعات وحشتناکی که درباره او به گوش میرسید، وحشتزده میکرد. او در قدمزدن خود مغرور بود و چشمانش را به همه جا میچرخاند، به طوری که قدرت روح مغرورش در حرکت بدنش ظاهر میشد.
او در واقع عاشق جنگ بود، اما در عمل محتاط، قوی در مشورت، مهربان با بیپناهان و مهربان با کسانی که تحت حمایت او قرار گرفته بودند."قد او کوتاه بود، با سینهای پهن و سر بزرگ؛ چشمانش کوچک بود، ریشش نازک و کم بود؛ و بینی تخت و پوست تیرهای داشت، که نشان دهنده اصالتش است.
این ویژگیها به طور معمول با ویژگیهای فیزیکی مردمان آسیای شرقی همخوانی دارند، و بنابراین، محققان و تاریخنگاران تصریح کردهاند که اجداد آتیلا احتمالاً از آن منطقه آمدهاند.
در سال ۴۴۱ میلادی، آتیلا به ایران حمله کرد و در ارمنستان از لشکر ساسانیان شکست خورد. پس از این شکست، او به امپراطوری بیزانس، یعنی امپراطوری روم شرقی، روی آورد.
آتیلا که در فکر گسترش امپراطوری هون بود، در سال ۴۴۳ میلادی بیش از ۶۰ شهر امپراطوری روم شرقی را تصرف کرد. او شهرهای بسیاری را در اروپا تحت سلطه خود درآورد و این شهرها را غارت و نابود کرد. براساس کتب تاریخی، مردم شهرهای رومی به امپراطوری هون باج میدادند تا از این واقعه جلوگیری کنند.
آتیلا در نبرد دشت کاتالونی، که به نبرد شالون نیز معروف است، در جنگ علیه رومیها و ویزیگوتها به فرماندهی ژنرال رومی فلاویوس آییتیوس شکست خورد. از ابتدای سده پنجم میلادی، تلاشهای مکرر او نتیجه داد و دربار امپراطوری هون به زیبایی و عظمت شهرت یافت. تعداد اسیران و غنیمتهایی که از جنگها به تاراج میبردند، روز به روز افزایش مییافت.
افراد دربار به هر دو زبان یونانی و لاتین صحبت میکردند و دبیران رومی امپراطور هون را از هر رویداد و واقعهای آگاه میکردند. براساس کتب تاریخی، آتیلا رنگ پوستی زردتر از دیگر افراد قبیلهاش داشت. او بیرحمی نژادش را با سیاستهای زیرکانه درهم میآمیخت.
در سال ۴۵۱ میلادی، آتیلا به همراه سپاه عظیم هفتاد هزار نفری از راین عبور کرد. این عبور باعث کشته شدن بسیاری از آلمانیها شد. رعب، وحشت، شهرهای فرو ریخته، خونریزی و وحشیگریهای قوم هون زبانزد خاص و عام بود. مِس، تروا، پاریس، گل و اورلئان از جمله شهرهایی بودند که آتیلا غنیمتهایشان را به تاراج برد. او افراد زیادی را در این شهرها به قتل رساند یا اسیر گرفت و باعث سقوط این شهرها شد.
در سال ۴۵۲ میلادی، آتیلا به سرعت به سمت امپراطوری روم غربی تاخت و امپراطور والنتینای سوم را از پایتخت بیرون کرد. آتیلای توقفناپذیر در این سال به آکویلیا نیز حمله کرد و آنجا را نیز تحت تصرف خود درآورد. ساکنین آکویلیا برای نجات جانهایشان در مرداب ریالتو پناه گرفتند. او در این سال به رم نزدیک شد اما به این شهر حمله نکرد.
در این مورد نظریات مختلفی وجود دارد. به عقیده برخی باستانشناسان، او پس از ملاقات با پاپ لئوی اول در کلیسا از حمله به رم منصرف شد. به عقیده برخی دیگر، ارتش هون به بیماری مالاریا مبتلا شد که آنها را وادار به عقبنشینی کرد.
نقل است که آتیلا شمشیری داشت به نام "مارس" که معتقد بود این شمشیر را خدای جنگ، مارس، به او هدیه کردهاست. داستان از این قرار است که روزی در دوران جوانی، او در دشتی تنها بود که طوفانی برپا شد. آتیلا هراسان میدوید تا خود را به سرپناهی برساند. در همین حین، رعد و برقی در مقابل پایش به زمین برخورد کرد و آنچه باقی گذاشت یک شمشیر با لبهای پهن بود. آتیلا این شمشیر را "مارس" نام نهاد.
آتیلا، که آرزوی تأسیس بزرگترین امپراتوری اروپا و گسترش مرزهایش را در سر داشت، با تاخت و تازی بیمانند پیش میرفت. براساس کتب تاریخی، او قسم خورده بود تا زمانی که اسبش را در رودهای اسپانیا آب ندهد، آرام نگیرد. با این حال، در سال ۴۵۳ میلادی به طور ناگهانی درگذشت. آن امپراطوری قدرتمندی که ترس در جان امپراطوران رومی میانداخت، طی بیست سال پس از مرگ آتیلا فرو ریخت.
آتیلای هون چه کسی بود؟
آتیلای هون یک رهبر نظامی و سیاسی بود که در قرن پنجم میلادی، امپراتوری هون را از مرکزیت آن در اروپای مرکزی اداره میکرد. وی به عنوان یکی از برجستهترین فرمانروایان قوم هون شناخته میشود.
آتیلای هون چه نقشی در تاریخ داشت؟
آتیلای هون به دلیل حملات و تسلطهایش بر مناطق گستردهای از اروپا و آسیا، به عنوان یکی از تهدیدات جدی برای امپراتوری روم شناخته میشود. او در تاریخ بسیاری از شهرها را تصرف کرده و به تاراج و غارت میپرداخت.
آتیلای هون چگونه زندگی میکرد؟
آتیلای هون به عنوان یک فرمانروای مهربان با بیپناهان و خشن در برابر دشمنان خود شناخته میشود. وی برای حفظ قدرت و تسلط خود، از استراتژیهای جنگی و سیاسی مختلفی استفاده میکرد.
آتیلای هون چه پایانی برای زندگی او داشت؟
مرگ آتیلای هون به شیوهای مرموز در شب زفاف آخرین همسرش، ایلدیکو، رقم خورد. او پس از مرگ به دستورات ویژه، در رودخانهای دفن شد و این پایان ناگهانی برای یکی از قدرتمندترین فرمانروایان تاریخ شناخته میشود.
آتیلای هون چه تأثیری بر تاریخ گذاشت؟
آتیلای هون با حملات و تسلطهایش بر مناطق وسیع، تأثیر بسزایی بر تاریخ و فرهنگ اروپا و آسیا گذاشت. وی به عنوان یکی از شخصیتهای کلیدی دوران خود شناخته میشود که تا امروز همچنان مورد مطالعه و بررسی قرار دارد.
آتیلای هون به عنوان یکی از برجستهترین و تأثیرگذارترین فرمانروایان در تاریخ، با حملات و گسترش امپراتوری هون، نقش بزرگی در تاریخ اروپا و آسیا ایفا کرد. مرگ ناگهانی او و پایانی که در شب زفاف به وقوع پیوست، به عنوان یکی از موارد معمول در تاریخ، ترکیبی از افسانه و واقعیت را دربر میگیرد. ارثی که آتیلای هون برای دنیا به جا گذاشت، همچنان در مطالعات تاریخی و فرهنگی به عنوان یکی از بزرگان دوران خود، باقی میماند.
گردآوری: بخش فرهنگ و هنر بیتوته