سیّد عباس معروفی (۲۷ اردیبهشت ۱۳۳۶ – ۱۰ شهریور ۱۴۰۱) نویسنده، نمایشنامهنویس، شاعر، ناشر و روزنامهنگار ایرانی بود. وی تحصیلات خود را در دانشگاه تهران گذراند و در دوران فعالیت خود با نویسندگان معتبری مانند هوشنگ گلشیری و محمدعلی سپانلو همکاری داشت. معروفی با انتشار رمان «سمفونی مردگان» در دهه ۶۰ شمسی به شهرت رسید و نقش مهمی در ادبیات معاصر ایران ایفا کرد.
او بهدلیل مواضع انتقادیاش نسبت به حکومت ایران چندین بار بازجویی و تا آستانه اعدام پیش رفت. در نهایت تحت فشارهای سیاسی از ایران خارج شد و به آلمان مهاجرت کرد. آثار او به زبانهای عربی، انگلیسی و فرانسوی نیز منتشر شدهاند.
معروفی علاوه بر نویسندگی، در زمینههای دیگر ادبی و رسانهای نیز فعالیت داشت و در طول زندگی خود آثار برجستهای در زمینههای مختلف فرهنگی و ادبی خلق کرد.
عباس معروفی در سال ۱۳۳۶ در تهران، در بازارچه نایبالسلطنه، در خانوادهای بازاری و سنتی زاده شد. خانواده او تلاش کردند تا دیدگاههای سنتی خود را به او منتقل کنند، اما عباس راهی متفاوت را برگزید. او نویسندگی را از سن چهارده سالگی با رونویسی داستانهای آنتون چخوف آغاز کرد. نخستین آموزگار او در این مسیر محمد محمدعلی بود و از طریق آشنایی با محمد محمدعلی، با محمدعلی سپانلو و سپس با هوشنگ گلشیری آشنا شد.
عباس معروفی دیپلم ریاضی و فیزیک را از دبیرستان مروی دریافت کرد و در دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران در رشته ادبیات دراماتیک تحصیل کرد. او حدود یازده سال به عنوان معلم ادبیات در دبیرستانهای هدف و خوارزمی تهران فعالیت داشت. خانواده او اصالتاً اهل سنگسر بودند.
نخستین مجموعه داستان عباس معروفی با نام «روبروی آفتاب» در سال ۱۳۵۹ در تهران منتشر شد. قبل و بعد از این انتشار، داستانهای او در برخی مطبوعات به چاپ میرسید، اما شهرت واقعی او با انتشار رمان «سمفونی مردگان» به دست آمد و نامش به عنوان نویسنده تثبیت شد.
در تابستان ۱۳۶۰، پس از پلمب ساختمان کانون نویسندگان ایران توسط دادستانی انقلاب، عباس معروفی زیر نظر هیئت دبیران کانون (احمد شاملو، هوشنگ گلشیری، باقر پرهام، محمد محمدعلی و محمد مختاری) با شکستن پلمب، اسناد کانون را به مکانی امن منتقل کرد تا جان اعضای کانون محفوظ بماند.
در سال ۱۳۶۶، عباس معروفی به عنوان مدیر اجراهای صحنهای و مدیر ارکستر سمفونیک تهران، و همچنین مدیر روابط عمومی به مدت سه سال و نیم، بیش از ۵۰۰ کنسرت موسیقی از هنرمندان مختلف کشور را به اجرا درآورد. در همین دوران، مجلهٔ موسیقی «آهنگ» نیز تحت سردبیری او منتشر شد.
«سمفونی مردگان»، مشهورترین اثر عباس معروفی و یکی از برجستهترین رمانهای معاصر ایرانی است. این رمان داستان زندگی آیدین، یک پسر شاعر و روشنفکر را روایت میکند که در خانوادهای بسیار سنتی و پدرسالار گرفتار شده است. پدر و برادر آیدین با افکار سنتی خود نمیتوانند شخصیت و روح لطیف او را درک کنند و مادر خانواده، نماینده زن ایرانی سرکوبشده در جامعه مردسالار است. داستان با جستجوی برادر آیدین برای یافتن او آغاز میشود و به تدریج به عمق زندگی آیدین و مشکلاتش پرداخته میشود.
ویژگی خاص این رمان، استفاده از ساختار نوشتاری موسیقایی است. فصول کتاب به گونهای تقسیمبندی شدهاند که از دیدگاههای مختلف شخصیتها روایت میشوند و تغییرات مداوم زمانی، خواننده را در حالت رفت و برگشت در زمانها و خاطرات مختلف قرار میدهد. این تکنیک که معروفی آن را «تداعی» نامیده، به شکلگیری یک تصویر پیچیده و چندبعدی از داستان کمک میکند. «سمفونی مردگان» از نشر ققنوس منتشر شده و در سال ۲۰۰۱ برنده جایزه «بنیاد انتشارات ادبی فلسفی سورکامپ» شد.
«سال بلوا» یکی دیگر از آثار مشهور عباس معروفی است که نوشتن آن بیش از سه سال به طول انجامید. داستان این رمان به صورت خاطراتی از زبان شخصیت اصلی، زن جوانی به نام نوشافرین، بیان میشود. با شروع کتاب، خواننده به وسط زندگی شخصیتها پرتاب میشود و از دریچه نگاه نوشافرین، به تدریج با زندگی و خاطرات او آشنا میشود. این رمان به شدت تحت تاثیر سبک نوشتاری معروفی، با تلفیق وهم و واقعیت و تغییرات مداوم در زمان، به تصویر کشیده شده است.
داستان در شهر سنگسر، زادگاه خانوادگی معروفی، اتفاق میافتد و زندگی نوشافرین از کودکی تا زمان حال را روایت میکند. موضوع اصلی رمان، مظلومیت زن ایرانی و ظلمهایی است که از سوی جامعه مردسالار به او وارد میشود. این کتاب نیز از نشر ققنوس چاپ و منتشر شده است.
«تماما مخصوص»، آخرین اثر عباس معروفی، داستان زندگی عباس ایرانی، روزنامهنگاری است که پس از مشکلات و اوضاع نابسامان دههی شصت مجبور به مهاجرت به آلمان میشود. داستان از زبان عباس ایرانی، که مدیر شیفت شب یک هتل است، روایت میشود و به مسائلی مانند تنهایی، مهاجرت، غربت و خاطرات گذشته میپردازد.
این رمان با همان سبک خاص معروفی نوشته شده و شامل فلشبکهای زیبایی به گذشته است. با وجود شباهتهای زیاد زندگی شخصیت اصلی و زندگی عباس معروفی، این کتاب به طور مستقیم داستان زندگی او را روایت نمیکند، بلکه بر اساس تجربیات و احساسات او نوشته شده و به خوبی مشکلات و احساسات ناشی از مهاجرت اجباری را به تصویر میکشد.
عباس معروفی به شدت تحت تأثیر صادق هدایت، نویسنده مشهور ایرانی، قرار داشت و این تأثیر در آثار و فعالیتهای ادبی او به وضوح مشاهده میشود. رمان «پیکر فرهاد» معروفی به عنوان یک ادای دین به هدایت و سبک نوشتاری او قلمداد میشود. این اثر به نوعی از هدایت و آثار او الهام گرفته و به ستایش و تأمل در آثارش پرداخته است.
عباس معروفی در پاییز ۱۳۶۹ مجله ادبی «گردون» را تأسیس کرد و سردبیری آن را بر عهده گرفت. این مجله به عنوان یک نشریه ادبی با رویکردی مستقل و انتقادی فعالیت کرد و به پرورش و تشویق نویسندگان جوان کمک شایانی کرد. همچنین، «جایزه قلم زرین گردون» در پیوند با این مجله ایجاد شد که نقش مهمی در شناسایی و حمایت از استعدادهای ادبی جدید داشت.
یکی از اهداف مهم مجله گردون، تلاش برای احیای فعالیتهای کانون نویسندگان ایران بود. جلسات سومین دوره این کانون از سال ۱۳۶۹ آغاز شد و در سال ۱۳۷۳ با انتشار متن «ما نویسندهایم» به پایان رسید. این حرکت، در پی ایجاد فضای فرهنگی و ادبی مستقل و پیشبرد فعالیتهای نویسندگان، اهمیت زیادی داشت.
سبک و رویکرد عباس معروفی در نشریه گردون با انتظارات دولت ایران در آن زمان مغایرت داشت و به همین دلیل، تحت فشارهای زیادی قرار گرفت. او در سال ۱۳۷۰ به تحریک نیروهای تندرو به دادگاه انقلاب (به ریاست ابراهیم رئیسی) جلب شد و به اعدام محکوم گردید. اما این حکم در دادگاه تجدید نظر نقض شد و معروفی از زندان آزاد شد.
دوره دوم انتشار مجله گردون از فروردین ۱۳۷۲ آغاز شد و تا اسفند ۱۳۷۴ ادامه یافت، اما مشکلات حقوقی همچنان ادامه داشت. معروفی در سال ۱۳۷۴ به دلیل شکایت روزنامه کیهان، کیهان هوایی، و حزبالله دانشگاه تهران در سه دادگاه مختلف به شلاق و زندان محکوم شد و همچنین به مدت دو سال از نوشتن ممنوع گردید. افزون بر این، تیم سعید امامی در تلاش برای قتل او بود.
پس از توقیف مجله گردون در تاریخ ۱۱ اسفند ۱۳۷۴، عباس معروفی به ناچار ایران را ترک کرد. او ابتدا به پاکستان و سپس به آلمان مهاجرت کرد. در آلمان، معروفی از بورس خانههاینریش بل بهرهبرداری کرد و به مدت یک سال به عنوان مدیر در این خانه فعالیت نمود. پس از آن، برای تأمین معاش خود به کارهای مختلفی روی آورد، از جمله مدیریت شبانه یک هتل.
مهدی شجاعی، یکی از دوستان دوران دبیرستان عباس معروفی، در مورد او نوشته است:
«عباس اساساً قصد رفتن نداشت. تمام صبوری و سماجتش را برای ماندن به کار گرفت اما عزم این سو برای راندنش جزم بود. باید بین کشته شدن و گریختن یکی را انتخاب میکرد. راه سومی وجود نداشت.»
در آلمان، عباس معروفی تلاش کرد تا مجله گردون را دوباره منتشر کند، اما به دلیل مشکلات بسیار، موفق نشد بیش از چند شماره از آن را به چاپ برساند. بنابراین، به فعالیتهای فرهنگی دیگری روی آورد که نیاز به تعهدات مالی کمتری داشت. یکی از این فعالیتها، تأسیس «خانه هنر و ادبیات هدایت» بود که بزرگترین کتابفروشی ایرانی در اروپا را در خیابان کانت برلین راهاندازی کرد. در این مکان، معروفی علاوه بر کتابفروشی، کلاسهای داستاننویسی را از سال ۱۳۸۲ نیز برگزار میکرد.
چاپخانه و نشر گردون نیز در همین مکان برقرار بود و تاکنون بیش از ۳۰۰ عنوان کتاب از نویسندگان تبعیدی و آثار ممنوع در ایران را منتشر کرده است.
عباس معروفی همچنین بنیانگذار سه جایزه ادبی مهم بود:
جایزه قلم زرین گردون
جایزه قلم زرین زمانه
جایزه ادبی تیرگان
این جوایز به پرورش و حمایت از نویسندگان و آثار ادبی در خارج از ایران و در میان نویسندگان تبعیدی کمک شایانی کردند.
با رشد و پیشرفت امکانات سایبری در سالهای پایانی زندگی، فعالیتهای فرهنگی معروفی رونق بیشتری گرفت.
با رشد و پیشرفت امکانات سایبری در سالهای پایانی زندگی عباس معروفی، فعالیتهای فرهنگی او رونق بیشتری پیدا کرد. اینترنت و فناوریهای دیجیتال به او این امکان را دادند که به شیوههای جدید و گستردهتری با مخاطبانش ارتباط برقرار کند و آثارش را منتشر کند.
عباس معروفی، نویسنده برجسته ایرانی، در شهریور ۱۳۹۹ برای نخستین بار از ابتلای خود به سرطان خبر داد. او با اشاره به توصیه سیمین دانشور، نویسنده مشهور ایرانی، نوشت: «سیمین دانشور به من گفت: غصه یعنی سرطان! غصه نخوری یکوقت، معروفی! و من غصه خوردم.»
عباس معروفی در تاریخ پنجشنبه ۱۰ شهریور ۱۴۰۱ در سن ۶۵ سالگی درگذشت. بیماری سرطان به زندگی او پایان داد و جامعه ادبی ایران یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین نویسندگان خود را از دست داد.
سمفونی مردگان (۱۳۶۸)
سال بلوا (۱۳۷۱)
پیکر فرهاد (۱۳۸۱)
فریدون سه پسر داشت (۱۳۸۲)
ذوب شده (۱۳۸۸)
تماما مخصوص (۱۳۸۹)
نام تمام مردگان یحیاست (۱۳۹۷)
مجموعه داستان
روبروی آفتاب (۱۳۵۹)
آخرین نسل برتر (۱۳۶۵)
عطر یاس (۱۳۷۱)
دریاروندگان جزیره آبیتر (۱۳۸۲)
شاهزاده برهنه (۱۳۹۷)
چرخ گردون با گلریز عباس پور (۲۰۱۵)
کتاب دوم با گلریز عباس پور (۲۰۱۵)
تا کجا با منی (۱۳۶۱–۶۲)
ورگ (۱۳۶۵)
دلی بای و آهو (۱۳۶۶)
آونگ خاطرههای ما (سه نمایشنامه) (۱۳۸۲)
آن شصت نفر، آن شصت هزار (۱۳۶۱)
و خدا گاو را آفرید (۱۳۹۷)
شعر
نامههای عاشقانه و منظومهی عینالقضات و عشق (۲۰۱۱)
چهل سالهتر از پیامبر (۲۰۱۸)
اینسو و آنسوی متن (تجربهها و تکنیکهای ادبیات داستانی) (۲۰۱۲)
مجله موسیقی آهنگ
مجله ادبی گردون
مجله ادبی آیینه اندیشه (سه شماره چاپ شد و شماره چهارم توقیف شد)
جایزه هلمن هامت (مشترکاً با هوشنگ گلشیری) (۱۹۹۶)
جایزه روزنامهنگار آزاده سال، اتحادیه روزنامهنگاران کانادا (۱۹۹۶)
جایزه «بنیاد انتشارات ادبی فلسفی سورکامپ» برای رمان سمفونی مردگان (۲۰۰۱)
جایزه بنیاد ادبی آرنولد تسوایگ (۲۰۰۲)
در پایان، زندگی و آثار عباس معروفی بهعنوان یکی از مهمترین چهرههای ادبیات معاصر ایران، بازتابی از تلاقی فرهنگ، سیاست و هنر در دوران معاصر هستند. نویسندهای که با آثارش از جمله "سمفونی مردگان" و "سال بلوا" به روایت داستانهایی عمیق و تأثیرگذار پرداخته و با شجاعت و صداقت به نقد جامعه و فرهنگ پرداخته است. در شرایطی که او با مشکلات و چالشهای فراوانی مواجه شد، توانست بهطور مستمر در عرصه ادبیات و فرهنگ حضور داشته باشد و تأثیرات ماندگاری از خود برجا بگذارد. میراث فرهنگی او نه تنها در ادبیات ایران، بلکه در سطح جهانی بهعنوان یک نمونه بینظیر از روایتهای انسانی و اجتماعی شناخته میشود و همواره یادآور قدرت و زیبایی ادبیات در بیان تجارب انسانی خواهد بود.
گردآوری: بخش فرهنگ و هنر بیتوته