صبح سرد ۱۷ دسامبر ۱۹۰۳ روی تپههای شنی «کیتی هاوک» در کارولینای شمالی، گروه کوچکی از مردان گرداگرد دستگاه مکانیکی سادهای ساختهشده از چوب و پارچه جمع شده بودند. آنها آمده بودند شاهد به ثمر رسیدن سالها تحقیق، آزمونوخطا، تلاش و ازخودگذشتگی ۲ مرد فروتن از شهر «دیتون» (اوهایو) باشند. آن روز، رؤیای پرواز برادران رایت به حقیقت پیوست و «اورویل رایت» پس از ۱۲ ثانیه پرفرازونشیب به آسمان برخاست.
«ویلبر رایت» سال ۱۸۶۷ و «اورویل رایت» سال ۱۸۷۱ متولد شد. به گفته «دیوید مککولو»، زندگینامهنویس آنها، پدر مهربانشان، «میلتون»، اسقف کلیسا بود. مادرشان، «سوزان»، آدمی خجالتی و مبتکر بود و توانایی ساخت هرچیزی، بهویژه اسباببازیهای سفارشی برای فرزندانش را داشت.
این خانواده ۵ فرزند داشت؛ ویلبر فرزند وسط بود، اورویل برادر کوچکتر و «کاترین»، خواهر محبوب و الهامبخش این ۲ برادر، فرزند آخر خانواده بود. «دان دیوی» از دانشگاه رایت استیت میگوید: «کاترین سنگبنای آنها بود. شنیدهام او را سومین برادر رایت معرفی میکنند.»
فرزندان رایت در محیطی پرورش یافتند که به گفته اورویل «همیشه تشویق میشدند بهدنبال علایقشان باشند و هر آنچه کنجکاوی را برمیانگیخت، بررسی کنند». به گفته او، اگر در محیطی کمتر مشوق بزرگ شده بودند، «ممکن بود کنجکاویشان قبل از اینکه به ثمر برسد، از بین برود». این تربیت، استقلال فکری و اعتقاد راسخ به تواناییهای شخصی، بهویژه درمورد ویلبر و اورویل مشهود بود.
میلتون رایت که اغلب بهدلیل موعظهها و تبلیغ کلیسا سفر میکرد، معمولاً برای فرزندانش اسباببازیهای کوچکی سوغات میآورد. سال ۱۸۷۸، او هلیکوپتر اسباببازی کوچکی برای پسرانش آورد. این مدل کوچک از چوب پنبه، بامبو و کاغذ ساخته شده بود و با یک کش برای چرخاندن پرهها به کار میافتاد.
این مدل براساس طراحی «آلفونس پناود»، پیشگام هوانوردی فرانسوی، ساخته شده بود. علاقه به این اسباببازی و مکانیک آن باعث شد ویلبر و اورویل برای همیشه به هوانوردی و پرواز علاقهمند شوند.
مککولو در کتاب «برادران رایت» مینویسد:
«اولین معلم اورویل در مدرسه ابتدایی، «آیدا پالمر»، به یاد میآورد که او در کلاس با تکههای چوب سروکار داشت. وقتی از او پرسیدند چه کار میکنی، گفت دارد ماشینی میسازد که او و برادرش روزی با آن پرواز خواهند کرد.»
به گفته مککولو، ویلبر پرجنبوجوشتر، اجتماعیتر، جدیتر و درسخوانتر بود و هیچوقت چیزی را فراموش نمیکرد. او اغلب در دنیای خودش زندگی میکرد. در مقابل، اورویل بسیار خجالتی بود اما خوشمشربتر و با نگاهی روشنتر به زندگی.
برخلاف سایر خواهر و برادرهایشان این ۲ برادر هرگز به دانشگاه نرفتند. ویلبر در نوجوانی بسیار به ورزش علاقهمند بود و برنامههایی نیز برای ورود به دانشگاه ییل داشت اما زمستان ۱۸۸۶ حادثهای مسیر زندگی او را تغییر داد؛ در بازی هاکی، چوب یکی از بازیکنان به صورت ویلبر برخورد کرد و او بهشدت آسیب دید.
بااینکه بیشتر جراحاتش بهبود یافت، این حادثه ویلبر را افسرده کرد. او دیپلم خود را نگرفت، برنامههایش برای دانشگاه را رها کرد و به خانه بازگشت. ویلبر بیشتر این دوران را در خانه گذراند، کتاب میخواند و از مادر بیمارش که سال ۱۸۸۹ بهدلیل ابتلا به سل درگذشت، مراقبت میکرد. اما اورویل از همان سالهای جوانی به کارهای فنی علاقهمند بود.
پس از فوت مادر، اورویل که هنوز دبیرستان را تمام نکرده بود، مدرسه را رها و برادرش را متقاعد کرد با هم چاپخانهای تأسیس کنند؛ این ۲ برادر سال 1889 هفتهنامهای با نام West Side News به راه انداختند. کمی بعد، سال 1890، این هفتهنامه به روزنامه تبدیل شد که با نام The Evening Item به چاپ میرسید.
علاوهبراین، آنها نشریهای برای جامعه آفریقاییـآمریکاییهای دیتون به نام The Tattler منتشر میکردند که دوست شاعرشان، «پل لارنس دانبار»، آن را ویرایش میکرد. توانایی فنی برادران رایت از همان ابتدا در طراحی و ساخت دستگاههای چاپ باکیفیت که بهسرعت موردتوجه سایر چاپخانهها قرار گرفت، نمایان شد.
بین دهههای ۱۸۸۰ و ۱۸۹۰، دوچرخهسواری بسیار پرطرفدار بود. سال 1892، برادران رایت مغازهای برای فروش و تعمیر دوچرخه به نام Wright Cycle Company تأسیس کردند. بهزودی این کسبوکار رونق گرفت و سال 1896، آنها شروع به طراحی و ساخت دوچرخههایی خاص کردند.
برادران رایت با کمک تجربه و دانش فنی خود، دوچرخههایی ساختند که نهفقط از لحاظ کارایی، بلکه از نظر طراحی نیز متمایز بودند. این دوچرخهها بهدلیل استفاده از مواد باکیفیت و فناوریهای نوین آن زمان، مورد توجه و استقبال قرار گرفتند. یکی از نوآوریهای آنها تولید نوعی دوچرخه با محور چرخهای روغنکاریشونده خودکار بود.
کار ساخت دوچرخه علاوهبر اینکه منبع درآمد قابلتوجهی برای این ۲ برادر بود، تجربهای ارزشمند از طراحی و ساخت ماشینهای سبک و دقیق به آنها داد که درنهایت در طراحی هواپیما به کارشان آمد.
سال ۱۸۹۶ نقطه عطفی برای خانواده رایت بود. آن سال اورویل به تب حصبه مبتلا شد. ویلبر بهندرت از کنار او دور میشد و همزمان با مراقبت از برادر کوچکترش، گزارشهایی از کار «اوتو لیلینتال»، پیشگام بدشانس هوانوردی، مطالعه میکرد. اوتو لیلینتال مخترع و گلایدرساز آلمانیتبار بود که سال 1896 در یکی از آزمایشهایش جان باخت.
بهزودی، ویلبر علاقه کودکی خود به پرواز را دوباره کشف کرد و با بهبودی اورویل، آنها شروع به تحقیق درمورد گلایدرها و تئوری پرواز کردند. آنها با روش پرندهنگری نحوه پرواز پرندگان را مطالعه میکردند. اورویل بعدها گفت:
«یادگرفتن راز پرواز از پرندگان شبیه یادگرفتن راز جادو از شعبدهباز بود.»
سال 1899، ویلبر نامههایی به مؤسسه تحقیقاتی اسمیتسونین و اداره هواشناسی نوشت تا اطلاعات و مشاورهای درمورد تئوریهای پرواز و هوانوردی به دست بیاورد؛ درنتیجه این مکاتبات این ۲ برادر با «اکتاو چانوت»، مهندس برجسته و یکی از معتبرترین کارشناسان هوانوردی، آشنا شدند. چانوت سالهای ۱۹۰۰ تا ۱۹۰۵ به یکی از دوستان و مشاوران قابلاعتماد آنها تبدیل شد.
اوایل قرن بیستم، این ۲ برادر پشت مغازه دوچرخهسازی پررونقشان، ساخت اولین گلایدرشان را آغاز کردند. دریافتند ۳ مشکل اساسی در ساخت هواپیما وجود دارد: تولید نیروی بالابری (لیفت) کافی، تأمین قدرت موردنیاز برای حرکت و کنترل هواپیما حین پرواز.
آن زمان، لیلینتال بالهایی ساخته بود که میتوانست او را در حالت پرواز نگه دارد، سازندگان وسایل نقلیه موتوری نیز مشغول توسعه موتورهای احتراق داخلی سبکتر و قویتر بودند. برادران رایت نتیجه گرفتند مشکل نهایی کنترل هواپیماست و کنترل کامل باید در دست خلبان باشد.
ویلبر و اورویل با مشاهده دستههای پرندگان، به این نتیجه رسیدند که پرندگان برای حفظ تعادل و کنترل پروازشان به بالهایشان زاویه میدهند و این روش را از پرندگان دیگر گروه تقلید میکنند. آنها مفهومی به نام «انحراف بال» را توسعه دادند که به خلبان اجازه میداد با تغییر فشار در ۲ طرف بالها، هواپیما را هدایت کند.
برادران رایت اولین آزمایشهایشان را با کایت کوچکی در سال ۱۸۹۹ انجام دادند. آنها توانستند کایت را به میل خود به بالا و پایین و به چپ و راست حرکت دهند. این کار با کمک ۲ چوب که در دستان خلبان بود، انجام میشد. پس از موفقیت در این آزمایش، آنها تصمیم گرفتند گلایدرهایی با مقیاس بزرگ بسازند.
برادران رایت اولین گلایدر خود را سال ۱۹۰۰ ساختند و برای آزمایش آن، به توصیه چانوت، به کیتی هاوک در کارولینای شمالی رفتند؛ جایی که بهدلیل بادهای تند و شنهای نرم برای آزمایشهای پرواز مناسب بود.
گلایدر اولیه برادران رایت برخلاف انتظار، نیروی بالابری کمی تولید میکرد؛ بنابراین، آنها بار دیگر نتایج لیلینتال و دیگر پیشگامان را بررسی کردند. تا اینکه سال ۱۹۰۱ گلایدری با سطح بال بزرگتر ساختند و پس از ۵۰ تا ۱۰۰ پرواز موفق به طی مسافتی حدود ۱۲۰ متر شدند؛ هرچند همچنان مشکلاتی در کنترل هواپیما وجود داشت.
پروازهای آزمایشی با گلایدرهای اولیه چندان موفقیتآمیز نبود. این پروازها یا پس از طی مسافتی کوتاه، به پایان میرسیدند یا گلایدرهای بدون سرنشین سقوط میکردند. برادران رایت دریافتند خطاهایی در دادههای تجربی که پیشگامان دیگر، ازجمله لیلینتال، منتشر کرده است، وجود دارد.
بنابراین، ویلبر و اورویل تصمیم گرفتند با ساخت تونل باد، اطلاعات دقیقی درباره رفتار بالهای مدلهای مختلف در جریان هوا به دست آورند. نتایجی که از آزمایشهای تونل باد استخراج شد، قدم بزرگی در پیشبرد اهداف این ۲ برادر بود.
نبوغ آنها بهویژه در طراحی ابزارهای داخلی تونل باد که نیروهای وارده بر بالها را اندازهگیری میکرد، آشکار بود. پاییز و زمستان ۱۹۰۱، برادران بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ طراحی مختلف بال را آزمایش کردند و راندمان نسبی آنها و تأثیر شکلها و طراحیهای مختلف بال را بررسی کردند.
نتایج این آزمایشها باعث شد برادران رایت کار روی سومین گلایدر بزرگ خود را آغاز کنند. این گلایدر پاییز ۱۹۰۲ در کمپ کیل دیوِل هیلز آزمایش شد و دقیقاً طبق محاسبات آنها عمل کرد. این بار هر ۲ برادر در پرواز مشارکت کردند و بین ۷۰۰ تا ۱۰۰۰ پرواز انجام دادند و مسافتی تا حدود ۱۸۹.۷۵ متر را پیمودند.
سیستم کنترلی نیز در خلال این پروازها بهبود یافت و سال ۱۹۰۳، آنها سیستم کنترلی خود با نام «ماشین پرنده» را برای ثبت پتنت ارائه کردند.
با حل مشکلات آیرودینامیکی و کنترل، برادران رایت کار روی طراحی و ساخت اولین ماشین موتوردار خود را آغاز کردند. آنها با کمک «چارلز تیلور»، مکانیکی که در مغازه دوچرخهسازی استخدام کرده بودند، موتور احتراق داخلی چهارسیلندر ساختند که از گازوئیل بهجای سوخت استفاده میکرد. قدرت این موتور 12 اسببخار بود.
درنهایت سال ۱۹۰۳، برادران رایت هواپیمای موتوردار خود با نام Wright Flyer I را ساختند و به کیتی هاوک رفتند تا اولین پرواز جهان را انجام دهند. وقتی هواپیما و شرایط آماده شد، ویلبر و اورویل بهسمت تپههای شنی رفتند، درحالیکه ۵ نفر از اهالی محلی آنجا با اضطراب نفسهایشان را در سینه حبس کرده بودند. به گفته مککولو:
«دقیقاً ساعت ۱۰:۳۵، اورویل طناب نگهدارنده پرنده را آزاد کرد و هواپیما به جلو حرکت کرد اما بهدلیل وزش شدید باد مخالف، خیلی سریع نبود. ویلبر که دست چپش را روی بال قرار داده بود، بهراحتی توانست همپای آن حرکت کند. در انتهای مسیر، هواپیما به هوا برخاست و دانیلز [یکی از اهالی کیتی هاوک] که تا آن زمان هرگز با دوربین کار نکرده بود، شاتر را فشار داد و یکی از تاریخیترین عکسهای قرن را گرفت.
به گفته اورویل، مسیر پرواز بسیار ناپایدار بود. پرنده بالا رفت، دوباره پایین آمد، سپس دوباره اوج گرفت، جهش کرد و مثل اسبی وحشی به زمین خورد. مسافت طیشده حدود 37 متر بود. زمان کل پرواز تقریباً ۱۲ ثانیه بود. از اورویل پرسیدند: «ترسیدی؟» او با لبخند گفت: «ترسیدم؟ زمانی برای ترسیدن نبود.»»
پس از این پرواز موفقیتآمیز، برادران رایت تا اکتبر ۱۹۰۵ آزمایشهایی انجام دادند که به بهبود هواپیمایشان منجر شد. تا آن زمان، آنها میتوانستند تا ۳۹ دقیقه در هوا بمانند و مانورهای پیچیده انجام دهند. پس از این موفقیتها، برادران تصمیم گرفتند پرواز را متوقف کنند تا از اختراع خود با ثبت پتنت محافظت کرده و قراردادی برای فروش آن امضا کنند.
متأسفانه، این دستاورد تاریخی بهندرت در اخبار محلی یا ملی انعکاس یافت. فقط چند روز پیش از پرواز موفق برادران، دستگاه پروازی ۷۰ هزار دلاری «ساموئل پی. لنگلی»، دبیر مؤسسه اسمیتسونیان، در رودخانه سقوط کرده بود. رسانهها شکست لنگلی را گسترده پوشش دادند اما اگر توجهی هم به موفقیت برادران رایت که از توجه رسانهها دوری میکردند، شده بود، برای تمسخر بود.
این دو برادر بدون هیچ هیاهوی رسانهای، به پروازهای حرفهای ادامه دادند. ویلبر دراینمورد گفت:
«وقتی میفهمی بعد از چند دقیقه اول، کل سازوکار کامل کار میکند. این حس بهقدری لذتبخش است که توصیفش تقریباً غیرممکن است. هیچکس نمیتواند درک کند، مگر اینکه خودش آن را تجربه کرده باشد. این تحقق رؤیایی است که بسیاری از مردم درمورد شناور بودن در هوا داشتهاند. بیشتر از هرچیز، این حس آرامش کامل است، همراه هیجانی که تمام اعصاب را تا نهایت به کار میاندازد؛ اگر بتوانید چنین ترکیبی را تصور کنید.»
درنهایت، دولتهای محلی و بینالمللی موفقیت برادران رایت را تأیید کردند و دستگاه پرواز آنها بهعنوان اختراع ثبت شد.
اگرچه دولت آمریکا بهخاطر ازدسترفتن سرمایه هنگفتی که برای آزمایشها لنگلی هزینه کرده بود، علاقه چندانی به هواپیماهای رایت نشان نمیداد، فرانسه و بریتانیا به خرید این دستگاهها علاقهمند بودند.
سال ۱۹۰۷، ویلبر رایت در جلسهای خصوصی با گروهی از سیاستمداران و تاجران فرانسوی شرکت کرد و توانست توجه آنها را جلب کند. همچنین ویلبر در فرانسه با یکی از افسران ارتش آمریکا آشنا شد و همین ملاقات زمینه را برای جلسات بعدی با مقامات نظامی آمریکا فراهم کرد.
سال ۱۹۰۸، برادران رایت موفق شدند ۲ قرارداد مهم با دولتهای ایالات متحده و فرانسه امضا کنند. این قراردادها بازتاب گستردهای در رسانهها داشت و توجه جهانی را به اختراع شگفتانگیز آنها جلب کرد. ویلبر در فرانسه مسئولیت پروازهای نمایشی را برعهده گرفت و اورویل به آمریکا بازگشت تا آزمایشهای ارتش را انجام دهد.
اورویل 3 سپتامبر، آزمایشهای ارتش را در ویرجینیا آغاز کرد اما متأسفانه، ۱۷ سپتامبر، شکست یک پروانه باعث سقوط هواپیما شد که به مرگ سرنشین، ستوان «توماس ای. سلفریج» و آسیب جدی به اورویل منجر شد.
سال 1909، آزمایشهای ارتش با موفقیت به پایان رسید. یک ساعت پرواز با خلبان و یک مسافر انجام شد و سرعت موردنیاز ۶۵ کیلومتردرساعت به دست آمد. به کمک این موفقیت، برادران رایت ۵ هزار دلار بیشتر از مبلغ قرارداد اولیه دریافت کردند. همچنین رئیسجمهور «ویلیام هاوارد تفت» مدالهایی به آنها اهدا شد.
سال ۱۹۰۹، «شرکت رایت» با ریاست ویلبر و حضور اورویل بهعنوان یکی از ۲ معاون رئیس، تأسیس شد. این شرکت یک کارخانه ساخت تجهیزات هواپیما در دیتون، یک میدان پرواز و مدرسه پرواز هافمن را ساخت. «هنری آرنولد» که بعدها فرمانده نیروهای هوایی ارتش آمریکا در جنگ جهانی دوم شد، یکی از دانشآموختگان این مدرسه بود.
برادران رایت سال ۱۹۱۰ شرکت «نمایشهای رایت» را نیز تأسیس کردند که هدفش ایجاد تیمهای نمایشی برای کسب درآمد پایدار بود. اورویل آموزش خلبانان برای تیم نمایش را آغاز کرد. این تیم اولین نمایش خود را ژوئن ۱۹۱۰ در ایندیاناپولیس، ایالات متحده برگزار کرد.
سال ۱۹۱۲، ویلبر در ۴۵ سالگی، پس از خوردن صدفهای فاسد در هتلی در بوستون، به حصبه دچار شد و درگذشت. پدرش، میلتون رایت، در دفتر خاطراتش نوشت:
«زندگی کوتاه اما پربار؛ ذهنی پویا، آرامشی شکستناپذیر، اعتماد کامل به خود و تواضعی سرشار. او راه درست را بهوضوح میدید و با استقامت آن را دنبال میکرد. او زندگی کرد و درگذشت.»
۱۹۱۳، اورویل جایزه کولیر را برای تحقیق روی تثبیتکننده خودکار هواپیما دریافت کرد و در جنگ جهانی اول در جایگاه مهندس مشاور مشغول به کار بود. او به شرکت «دیتون-رایت» در تولید طرحهای هواپیمای خارجی و توسعه بمب هواپیمای بدون سرنشین کمک کرد.
اورویل تا ۱۹۱۵ به رهبری شرکت رایت ادامه داد سپس سهم خودش را به گروهی از سرمایهگذاران فروخت و باقی عمر را با صرف خانوادهاش و حفاظت از میراث خانواده رایت کرد. او ۳ دهه آخر عمر خود را در هیئتها و کمیتههای هوانوردی ازجمله کمیته رایزنی ملی هوانوردی (NACA) که پیشزمینهای برای ناسا بود، خدمت کرد.
اورویل بخش زیادی از انرژی خود را صرف دفاع از جایگاه برادران رایت بهعنوان مخترعان هواپیما کرد. نزاع طولانیمدت با مسئولان مؤسسه اسمیتسونین یکی از کشمکشهای قابلتوجه در این موضوع بود. پیش از جنگ جهانی اول، این مؤسسه ادعا کرد ساموئل لنگلی، اولین «ماشین با قابلیت پرواز» را ساخته و پیش از موفقیت برادران رایت در دسامبر ۱۹۰۳، با آن پرواز کرده است.
اورویل نتوانست تا ۱۹۲۸ از این مؤسسه تکذیبیهای بگیرد؛ به همین دلیل هواپیمای بازسازیشده ۱۹۰۳ را به موزه علوم لندن قرض داد. او تا ۱۹۴۲ که اسمیتسونین عذرخواهی کرد، اجازه نداد هواپیما به ایالات متحده منتقل شود.
درنهایت، اورویل ۳۰ ژانویه ۱۹۴۸ پس از تحمل دومین حمله قلبی درگذشت. او در کنار اعضای خانوادهاش در دایتون اوهایو به خاک سپرده شد.
شاید بهترین وصف از برادران رایت همان کلماتی باشد که گروهی از دوستانشان برای معرفی هواپیمای ۱۹۰۳ در اسمیتسونین نوشتند:
«با تحقیق علمی اصیل، برادران رایت اصول پرواز انسان را کشف کردند. آنها بهعنوان مخترعان، سازندگان و پروازکنندگان هواپیما را توسعه دادند، به انسان آموختند که پرواز کند و عصر هوانوردی را آغاز کردند.»
برادران رایت، ویلبر و اورویل، ۱۷ دسامبر ۱۹۰۳ در کیتی هاوک، کارولینای شمالی، اولین پرواز موفق موتوری خود را انجام دادند که جهان را متحول کرد. آنها با ساخت دوچرخه و دستگاههای چاپ، مهارتهای فنیشان را پرورش دادند تا سرانجام توانستند با ساخت گلایدرهایی نوآورانه، اصول کنترل پرواز را کشف کنند. پس از رفع چالشهای بزرگ آیرودینامیک و ساخت موتور، موفق شدند با اولین هواپیمای موتوردار خود به آسمان صعود کنند. ابتدا، دستاوردشان نادیده گرفته شد اما با تحسین بینالمللی و گشایش دروازههای تجارت هوایی نام آنها بهعنوان پیشگامان هوانوردی در تاریخ ماندگار شد.
اولین هواپیمای برادران رایت که با موتور و قابلیت کنترل ساخته شد، سال ۱۹۰۳ تکمیل و آزمایش شد. این هواپیما فلایر 1 نام داشت و اولین بار در کیتی هاوک، کارولینای شمالی به پرواز درآمد.
این هواپیما از موادی سبک و درعینحال مقاوم ساخته شده بود. اسکلت اصلی این هواپیما از چوب صنوبر بود. بالها و سایر قسمتهای بدنه با پارچه کتان پوشانده شدند و روی آنها لایهای از مواد مقاوم در برابر آب به کار رفته بود. همچنین، سیمها و کابلهای فلزی برای اتصال و تقویت ساختار به کار رفتند. موتور آن نیز از جنس آلومینیوم بود تا وزن آن به حداقل برسد و قدرت کافی برای پرواز هواپیما فراهم شود.