دلیل تنش ایران و آژانس انرژیاتمی
روزنامه آرمانامروز نوشت:
«هرگاه روابط ایران و آمریکا رو به مدیریت تنش برود بر روی رفتار آژانس با تهران هم تاثیرگذار خواهد بود. توجه داشته باشید که بازیگران اصلی آژانس را آمریکا و شرکای اروپاییاش تشکیل میدهند. درست است که آژانس بازوی فنی سازمان ملل محسوب میشود و ظاهرا باید بر اساس معیارهای فنی تصمیم بگیرد ولی موضوع اصلی به موارد سیاسی و امنیتی باز میگردد و باتوجه به اینکه آژانس تا کید دارد که همچنان فنی و تخصصی است اما سایه سیاست روی فعالیتهایش سنگین است. هرباری که تنش با واشنگتن شدت گرفت، شاهد افزایش فشار آژانس بر ایران بودهایم و عکس این موضوع هم سابقه داشته است. در موضوع برجام میبینیم که کشورهای غربی ابتدا توافقات را در 1+5 انجام دادند و پس از آن "یوکیا آمانو" بهعنوان مدیرکل آژ انس به ایران آمد و از تاسیسات بازدید کرد.
اکنون که روابط ایران، اروپا و آمریکا در شرایط خوبی نیست. آژ انس هم سختگیریهای خود را افزایش داده است و طبق پیشبینیها احتمال دارد روز چهارشنبه پیشنویس قطعنامهای که اروپاییها بر علیه ایران تنظیم کردهاند، تصویب شود و این نشان میدهد که روابط بسیار غبارآلود است. هنگامی که اروپاییها خطوط هوایی و کشتیرانی ایران را تحریم میکنند و آلمان روابط دیپلماتیکش را قطع میکند، طبیعی است نماینده این کشورها بر علیه ایران اقدام کنند. ترامپ در شعارهای انتخاباتی خود اعالم کرده که ا گر ایران به سالح هستهای دست پیدا نکند وارد مذاکره با تهران خواهد شد. با این حال نمیتوانیم بر روی حرفهای انتخاباتی ترامپ حساب باز کنیم. در واکنش به این موضوع باید بگوییم که اگر ترامپ بهدنبال مذاکره با ایران بود نباید از برجام خارج میشد. در آن روزها فعالیتهای هستهای ایران در کم تحرکترین وضعیت بود و برخی از تاسیسات اتمی هم به مراکز تحقیقاتی تبدیل شده بود ولی باز هم دیدیم ترامپ از برجام خارج شد. حال باید دید که ترامپ رئیسجمهور در کاخ سفید هم این شعار انتخاباتی خود را تکرار خواهد کرد؟»
******
باید نقره داغ شوند
روزنامه سیاستروز نوشت:
«این روزها در حالی جهان معطوف به نسلکشی در غزه و لبنان بوده و خواستار اجماع جهانی برای مقابله با رژیم صهیونیستی و حامیانش است که در اقدامی که بیشتر به یک جنون از سوی نئونازیها لیبرال سرمایهداری شباهت دارد، شورای اروپا اعلام کرد که کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران و یک فرد و 4 نهاد ایرانی و روسی را به بهانه نقش داشتن در انتقال پهپادهای ایرانی به روسیه برای استفاده در جنگ اوکراین تحریم کرده است. همزمان با این اقدام غیر منطقی و غیر قانونی اروپاییها، انگلیس نیز که از شرکای اصلی نسلکشی در غزه و لبنان است، اعلام کرد که هواپیمایی و کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران و یک کشتی باری روسی را به بهانه نقش داشتن در حمایت نظامی ادعایی ایران از روسیه در جنگ اوکراین تحریم کرده است.
نکته دیگر در هدف گذاری غربیها زنجیره طراحی آنها برای فشار بر ایران است که در کنار تکرار ادعاهای حقوق بشری، فعال سازی ورشکستگان سیاسی خارج از کشور، تحریک تروریستها در مناطق مرزی شرق ایران، به پرونده سازی و دروغ پراکنی در شورای حکام نیز رسیده است چنانکه تروئیکاری اروپایی از تهیه یک قطعنامه ضد ایرانی در آژانس خبر دادهاند. با توجه به مجموعه رفتارهای غرب میتوان دریافت که آنها از یک سو در حال چینش پازش فشارهای گسترده علیه ایران هستند تا از آن در مذاکرات احتمالی آینده بهرهگیرند بویژه آنکه برخی مسئولان در دستگاه دیپلماسی و دولت بعضا حل مشکلات کشور را به مذاکرات با خارج گره زدهاند. حال این سوال مطرح است که واکنش ایران به این رفتارها چگونه میتواند باشد.؟ در پاسخ به این پرسش میتوان گفت که رفتار غربیها نشانگر آرایش جنگی آنها با ابزارهای اقتصادی، سیاسی، امنیتی، فرهنگی، رسانهای و ادراکی است لذا برای مقابله با آن نیز باید آرایش نظامی در همه زمینه را محقق کرد. در همین راستا هرگونه عقب نشینی در برابر تهدیدات زمینه ساز افزایش فشارها و پیش روی دشمن خواهد بود لذا پاسخگویی قاطع، سخت و سریع به هر تهدیدی امری ضروری است تا از اشتباه محاسباتی دشمن جلوگیری گردد.
نکته دیگر آنکه اجرایی ساختن وعده صادق 3 علیه رژیم صهیونیستی، دادن پاسخ قاطع هستهای به اقدام احتمالی آژانس مبنی بر صدور قطعنامه ضد ایرانی، تاکید بر حمایت از جبهه مقاومت و.. در این چارچوب قابل تعریف است. به عبارتی دیگر پاسخ کلوخانداز را با سنگ باید داد تا دست از توهمات زیادهخواهانه بردارد. حقیقت آن است که ابزار تحریم سالهاست بیاثر شده است. اگر اتحادیه اروپا هنوز با توهم وارد کردن فشار به ایران اقدام به تحریم خطوط هوایی و کشتیرانی کشورمان کرده، باید آماده پذیرش تبعات این اقدام ستیزهجویانه و ضدانسانی نیز باشد و نباید بدون مجازات باقی بماند. امروز روز نقره داغ شدن غرب است تا دریابد که دوران بزن درو و تهدید و ارعاب برای باجخواهی پایان یافته است. نقره داغ کردن غرب امروز یک ضرورت و نه یک انتخاب است که نباید در اجرای آن تعللی صورت گیرد.»
******
درس آمریکاشناسی کیهان به اصلاحطلبان
روزنامه کیهان نوشت:
«دولت آمریکا - هم دموکراتها و هم جمهوریخواهان - به دلیل نقض فاحش توافقات بینالمللی در طول تاریخ، به «قاتل زنجیرهای توافقات بینالمللی» مشهور است. نکته مهم اینجاست که طرف مقابل در این عهدشکنی، صرفا کشورهای متخاصم با آمریکا نبودهاند، بلکه متحدان آمریکا را نیز شامل میشود. به عبارت دیگر، «عهدشکنی» جزو لاینفک DNA مقامات آمریکایی است، حال میخواهد کشور مقابل در تخاصم با آمریکا باشد، یا متحد آمریکا. سابقه رفتار آمریکا حاکی از آن است که این دولت همیشه یک شریک بینالمللی غیرقابل اعتماد بوده است. «مایک پمپئو» وزیر خارجه اسبق آمریکا که به مدت یک سال نیز در دولت ترامپ رئیس سازمان سیا بود، پیش از این در اظهارنظری گفته بود: «زمانی که رئیس سازمان سیا بودم در سازمان دروغ میگفتیم، تقلب میکردیم، دزدی هم میکردیم. در سازمان سیا برای دروغ، تقلب و دزدی کلاسهای آموزشی برگزار میشود. این کارها یادآور افتخارات تجربه آمریکایی است.»
بیانیه الجزایر نخستین تجربه تلخ ایران از توافق با آمریکا، پس از انقلاب اسلامی بود. توافقی که با خوشخیالی برخی مقامات و غفلت از سیاستهای فریبنده ایالات متحده حاصل شد و برگ دیگری از بدعهدی آمریکا را رقم زد. برجام نیز جدیدترین سند بدعهدی آمریکا در مقابل ایران است. در شرایطی که دولت یازدهم و دوازدهم، به صورت پیشدستانه تمامی تعهدات خود را انجام داد، دولتهای آمریکا (هم در دوره جمهوریخواهان و هم دوره دموکراتها) به هیچ یک از تعهدات خود عمل نکرده و توافق را به صورت فاحش نقض کردند.
عهدشکنیهای آمریکا در مقابل ایران و انگلیس و فرانسه و روسیه و مصر و لیبی و کره شمالی و افغانستان و اوکراین و... با یک جستوجوی ساده اینترنتی در دسترس است. با اینحال جریان مدعی اصلاحات چشمان خود را بر این واقعیتهای آشکار بسته و برای مذاکره با ترامپ، کف و سوت و هورا میکشد. اینجاست که با قاطعیت میتوان گفت که مدعیان اصلاحات، غایبان همیشگی کلاس تاریخ هستند. لازم و ضروری است که فعالین و رسانههای این طیف، چند واحد درس «آمریکاشناسی» گذرانده و عقلانیت را سرلوحه امور خود قرار دهند.»
******
تبعات سیاسیکاری آژانس
ابوالفضل ظهرهوند، تحلیلگر مسائل بینالملل و نماینده مردم تهران در روزنامه جامجم نوشت:
«این یک پروژه تکراری است که همیشه همزمان با سفر رافائل گروسی،مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، کشورهای غربی چماق قطعنامه ضدایرانی را بلند میکنند و درپی گرفتن امتیازات ازجمهوری اسلامی هستندبدون اینکه به مطالبات ایران توجه کنند. در دیدار اخیر مدیرکل آژانس از ایران، هم وزیر خارجه و هم رئیس سازمان انرژی اتمی به آقای گروسی یادآور شدند که اولا ما در چهارچوب اساسنامه و پادمان با آژانس همکاری میکنیم و باز هم این تعاملات ادامه پیدا خواهد کرد و اگر مدیرکل آژانس خواهان تداوم همکاری جمهوری اسلامی با این نهاد بینالمللی باشد، باید از سیاسیکاری پرهیز کند.درحال حاضر، قطعنامه پیشنهادی ضدایرانی برای ارائه به شورای حکام از سوی انگلیسیها تنظیم شده و صرفا برای ایجاد فشار بر ایران است و از سوی دیگر شاهدیم که اتحادیه اروپا در اقدامی جدید، تحریمهای جدیدی علیه جمهوری اسلامی وضع کردند.
در این صورت، این سناریوها بههیچ عنوان جمهوری اسلامی را از مسیر تلاشهای خود در جهت فرآیند صلحآمیز هستهای دور نخواهد کرد و حتی رئیس سازمان انرژی اتمی ایران هم تاکید کرده که اگر این قطعنامه ضدایرانی به تصویب برسد، قطعا در سطح همکاریهای ما با آژانس تأثیر خواهد گذاشت و حتی کشورمان مصممتر به مسیری که در حوزه فعالیتهای هستهای درپیش گرفته ادامه خواهد داد. بنابراین مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی و بهطور کلی شورای حکام باید در رفتارخودتجدید نظر کنند و درپی تعامل فعال با جمهوری اسلامی ایران باشند و اگر میخواهند در چهارچوب برجام مسأله رادنبال کنند بایدگفت که این توافق درحال احتضاراست و مسئولیت احیای برجام برعهده آقای گروسی و ۱+ ۴ است و اگر آنها توانستند مطالبات جمهوری اسلامی را در چهارچوب برجام تأمین کنند متعاقب آن ما میتوانیم به مفاد این توافقنامه پایبند بمانیم اما درحال حاضر برجامی وجود ندارد چون آمریکا آن را لغو و زیر پا گذاشت و ۱+ ۴ هم نشان داد که توانایی آن را ندارد تا بدون آمریکا و در پایه این توافقنامه با ما تعامل کند و از اینرو تصمیم با اروپاییها و شورای حکام است.»
******
جای درست لاریجانی؟
روزنامه فرهیختگان نوشت:
«علی لاریجانی در این سالها در سیاست فرازوفرودهای زیادی داشته است. در زمستان 83 وقتی مشخص شد، رئیس سابق تلویزیون قصد حضور در انتخابات ریاستجمهوری را دارد، جریان راست کلاسیک با محوریت ناطقنوری خیلی تلاش کرد تا او بشود گزینه اصلی اصولگرایان، لاریجانی که عملاً در دوره دوم ریاستش بر سازمان بیشتر اهل سیاستورزی بود تا رسانهداری و مرد پشتصحنه کمپین انتخاباتی اصولگرایان جدید در فتوحات شورایشهر دوم و مجلس هفتم بود، شاید فکر میکرد مهمترین گزینه ائتلاف ضددومخرداد برای این انتخابات هم است؛ اما شرایط بهشکلی پیشرفت که شهردار تهران، رئیسجمهور ایران شد و شکاف عاطفی لاریجانی با اصولگرایان جدید بیشتر. علی لاریجانی از انتخابات 84 تا پایان ریاستجمهوری احمدینژاد سه نقش کلیدی را بازی کرد؛ با شروع دولت احمدینژاد روند پرونده هستهای ایران شتاب تازهای گرفت و لاریجانی جدید شد دبیر شورایعالی امنیت ملی و مسئول پرونده هستهای، از پاییز 84 تا نیمههای سال 86 یکی از پرتکرارترین تصاویر پخششده در رسانهها تصویر مصافحه لاریجانی با خاویار سولانا دیپلمات ارشد اروپایی بود، در نیمهراه اما بهدلیل اختلاف با رئیسجمهور، او جایش را به سعید جلیلی داد.
لاریجانی اما بعد از این اتفاق عزم بهارستان کرد و اتفاقاً این بار در ائتلاف با احمدینژاد صندلی ریاست را از حدادعادل- که آن روزها منتقد دولت بود- گرفت. این شاید بزرگترین شکستهای احمدینژاد در سیاست داخلی بود که با دست خود یک منتقد بزرگ برای دولتش درست کرد. او ابتدا با دولت احمدینژاد همراه بود و همهچیز ظاهراً داشت طبق محاسبه احمدینژاد پیشمیرفت تا اینکه در آذر 87 علی لاریجانی اولین کنش سیاسی برای عبور از احمدینژاد را کلید زد؛ جمع کردن رؤسای ادوار مجلس در یک همایش با حضور هاشمی، خاتمی، ناطق نوری، کروبی و... در آن مقطع بهشکلی پیام ایجاد ائتلاف علیه احمدینژاد در انتخابات 88 را به ذهن متبادر میکرد، ائتلافی که علیرغم همه اختلافها در خرداد 88 عملاً هسته مرکزی جریان نه به احمدینژاد را شکل میدادند.
لاریجانی همان فرمان را در دوره دوم ریاستجمهوری احمدینژاد هم ادامه داد و در فاصله 84 تا 92 عملاً به مهمترین کنشگر منتقد دولت تبدیل شد. لاریجانی تا اینجای کار تلاش کرده بود سه ویژگی متمایز از خود نشان بدهد؛ نخست چهرهای پخته در سیاست خارجی، دوم کاراکتر میانه توسعهخواه که با رادیکالیسم در اصولگرایی مرزبندی دارد و سوم کنشگر سیاسی غیراصلاحطلب. کشتیبان علی لاریجانی را از سال 92 اما سیاستی دیگر آمد. او که در انتخابات آن سال در غیاب قالیباف در یکی از میتینگهای انتخاباتیاش شرکت کرده بود، از چنین سالی به بعد خواسته یا ناخواسته تبدیل به مؤتلف تمامقد حسن روحانی شد و این مسیر را تا انتخابات 1403 ادامه داد و روزبهروز از خاستگاه اصلیاش فاصله گرفت. نوع مواجهه با برجام، نحوه تعامل با کابینه روحانی و... بهگونهای بود که در افکار عمومی سپردن چکسفید امضا به حسن روحانی حساب میشد و لاریجانی اگر هم خواست نتوانست خود را از او جدا کند.
حالا در آبان 1403 و با شرایط خاص منطقه، سفر لاریجانی به بیروت بازخورد وسیعی در فضای اجتماعی داشته است. این سفر از دو جنبه میتواند به احیای یک علی لاریجانی کلاسیک کمک کند؛ جنبه نخست عنوان سفیر ویژهای بود که تحتلوای آن پیامهای رهبر انقلاب را به نخستوزیر لبنان و رئیسجمهور سوریه رساند و دوم ظهور و بروز قدرتمند رسانهای که با تعبیری که درخصوص نتانیاهو به کار برد اجتماعی و عمومی شد. او حالا بر سر یک انتخاب است؛ راهبردی به سیاست نگاه کند و آن سه ویژگی را در خود احیا کند یا کار سیاست را به تکنیسینهایی بسپارد که فکر میکنند با توییت در مورد ارتفاع گرفتن و نقشه اسنپ و... میتوان انتخابات را برد.
******
وقتی گرانی خودرو را هم به علمالهدی ربط میدهند!
محمدتقی فاضل میبدی، عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم و چهره اصلاحطلبی است که به اتخاذ مواضع عجیب شهره است. او اخیراً در توییتی به ماجرای گرانی خودرو اشاره کرده و نوشته است: «از آرزوهای جوانان این کشور داشتن یک خودرو است. داشتن خانه که از محالات شد. از امروز خودرو نیز مانند خانه شد. آقایانی که در اتاق قیمتگذاری نشسته و فرزندانشان احتمالا صاحب خودروی خارجی هستند، به حال جوانان کشور فکر نمی کنند. تنها امام جمعه مشهد است که دغدغه حجاب دارد! خدایا! گرانیها تا کی؟»
فاضل میبدی در حالی این اظهارات را مطرح کرده که افزایش قیمت خودرو، بهصورت ناگهانی در دولتی رخداده که خود حامی آن بوده و هیچ ارتباطی هم به دیگران ندارد اما وی به احمد علمالهدی امامجمعه مشهد خرده گرفته و یک همنشینی نامتجانس بین گرانی خودرو و مواضع امامجمعه مشهد برقرار میکند. علاوه بر این، میبدی در حالی انتظار دارد سید احمد علمالهدی لب به انتقاد از گرانیها باز کند که فراموش کرده هر گونه انتقادی در این خصوص توسط ائمهجمعه ممکن است به رویکارآمدن یک دولت اصلاحطلب ربط داده شود و چهبسا با توجه به هجمههای پرتکرار وی به علمالهدی، خود او اولین فردی باشد که هر گونه انتقاد ائمه جمعه از دولت را به مسائل سیاسی مرتبط داند. این قسم سخنان، بیشباهت به کینهتوزیهای سیاسی نیست.
******
قانون عفاف و حجاب کجاست؟
سایت جهاننیوز نوشت:
اخیراً شهرام دبیری، معاون پارلمانی رئیس جمهور در مورد قانون مربوط به حجاب و عفاف –که اکنون به تصویب شورای نگهبان نیز رسیده است- گفته است: «موضوع مربوط به حجاب، فعلاً جزو اولویت های دولت نیست و بیشتر، تلاشمان این است که با یک کار های فرهنگی ایجابی این مسأله را پیگیری کنیم». پس از این سخنان حاشیه دار، معاون پارلمانی رئیس جمهور در گفتگو با فارس درباره سوءبرداشت ها از مصاحبه وی درباره اولویت حجاب و عفاف در دولت چهاردهم گفت: «دولت چهاردهم حتماً به مسأله عفاف و حجاب توجه دارد و توجه خواهد داشت. حجاب و عفاف در طینت خانواده های ایرانی نهادینه است. ینکه بنده از عبارت اولویت استفاده کرده ام اشاره به ترتیبات قانونی است؛ چرا که هنوز این قانون از طرف مجلس به دولت ارسال نشده است تا برابر با اصل ۱۲۳ قانون اساسی رییس جمهور برای ابلاغ آن اقدام کند. بنابراین، از آنجا که هنوز این قانون به دولت ابلاغ نشده نحوه اجرای آن در اولویت بررسی دولت نیست». اما چند نکته:
یک: پس از همکاری قوه قضائیه، دولت و مجلس و همچنین پس از چند بار رفت و برگشت میان مجلس و شورای نگهبان، در هر صورت با همه نقاط قوت و ضعف، اکنون قانون مربوط به حجاب و عفاف، هم در مجلس تصویب شده است و هم به تأیید شورای نگهبان رسیده است.
دو: از طرفی، 30 مهر، هم میهن به نقل از مجتبی رحماندوست نماینده تهران، اسلامشهر، پردیس، ری و شمیرانات در مجلس نوشت: «علت تأخیر در ابلاغ لایحه عفاف و حجاب در خواست دولت از مجلس است. دولت از زمان تأیید این لایحه توسط شورای نگهبان درخواستی مبنی بر تأخیر در ابلاغ داشت. البته نمیتوانم دلیل این درخواست دولت را توضیح دهم اما این فرصت دولت اکنون پایان یافته و طی چند روز آینده لایحه عفاف و حجاب ابلاغ میشود».
پس از آن، اول آبان، فارس به نقل از احمد راستینه، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس در مورد قانون حجاب و عفاف گزارش داد: «برخی از دستگاهها ملاحظاتی را به رئیس مجلس اعلام کردند و قرار شد که این ملاحظات را ظرف مدت کمی برطرف کنند و بسترهای لازم برای اجرای قانون فراهم شود؛ لذا رئیس مجلس تأکید کردند که دستگاهها بسترهای لازم را باید فراهم کنند و بهزودی این قانون به دولت ابلاغ خواهد شد» با همه اینها، هنوز معلوم نیست که این قانون - با وجود تصویب و تأیید شدن- در چه مرحله ای قرار گرفته است؟ این در حالی است که جامعه، در خلأ زندگی نمی کند و باید هرچه زودتر جلوی آسیبهای اجتماعی و فرهنگی مانند کشف حجاب و پوششهای زننده را گرفت. مخصوصاً در وضعیت فعلی که بحث حجاب و عفاف، جزو اولویتهای فرهنگی دشمن برای ضربه زدن به هنجارهای جامعه و خانواده ها محسوب میشود.
سه: از طرفی، موضوع حجاب و عفاف، هم از منظر آموزه های اسلامی اهمیت ویژه دارد، هم پشتوانه قانون اساسی دارد و هم الزام از جانب قوانین مصوب مجلس به همراه دارد. در کنار اینها، اساساً موضوع حجاب و عفاف که به مباحث امنیت اخلاقی و روانی جامعه و بنیان خانواده ها بر میگردد، مطالبه همیشگی مردم و خانواده ها -مخصوصاً خود بانوان- است. اگر هنجارشکنان و بی بند و بارها احساس کنند که پیام های عقب نشینی از سوی برخی مسئولین صادر می شود و یا احساس کنند که تساهل و تسامحی وجود دارد، قطعاً جرأت بیشتری برای هنجارشکنی پیدا میکنند. بر همین اساس، باید هر چه زودتر تکلیف قانون حجاب و عفاف مشخص شود.
******
منتظر تغییر آمریکا نباشید آقای تخت روانچی!
سایت مشرقنیوز نوشت:
مجید تختروانچی، معاون سیاسی وزیر امور خارجه در بخشی از یک مصاحبه که اعتمادآنلاین آنرا منتشر کرده درباره پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات آمریکا ضمن زودهنگام خواندن گمانه زنی در مورد ماحصل تعامل احتمالی میان ایران و آمریکا در دولت ترامپ، گفت: «در مورد مذاکرات، لازم است که سیاست آمریکا را ملاحظه کرده و تصمیم بگیریم که چگونه به آن واکنش نشان دهیم. در حال حاضر مسئله اصلی آن است که دولت جدید چه رویکردی در قبال ایران، مسئله هستهای، امنیت منطقه و خاورمیانه خواهد داشت.» در اینباره لازم به ذکر است که:
عملکرد وزارت خارجه دولت جدید تا اینجا عملکرد خوبی بوده و از جانب صاحبنظران نمره قبولی گرفته است اما برای بهبود این عملکرد و ادامه یافتن آن باید شاهد فضای نقد اصولی از سوی کارشناسان و داشتن گوش شنوا از سوی وزارت امور خارجه باشیم. اظهارات آقای تختروانچی متأسفانه اینطور القا میکند که ایشان رؤسای جمهور آمریکا را متفاوت از یکدیگر ارزیابی میکند و قائل به یکسان بودن عملکرد آنها در قبال ایران نیست. در معنای نزدیکتر، اظهارات معاون محترم وزارت خارجه گویا به این معنی است که او مثلا عملکرد باراک اوباما و ترامپ و بایدن را در قبال ایران متفاوت ارزیابی کرده و حالا منتظر است تا ببیند ترامپ چه رویکردی اتخاذ خواهد کرد!؟
این در حالی است که همه میدانیم رؤسای جمهور آمریکا متأثر از سیستم استکباری کاخ سفید هستند و هیچیک از هیچ دشمنی و بدخواهی و تحریمی علیه مردم ایران فروگذار نیستند. کما اینکه در دوران اوباما نیز شاهد بودیم که چگونه تروریسم تکفیری از سوی آمریکا تقویت و انواع و اقسام تحریمها حتی در صبح روز امضای برجام نیز علیه مردم ایران اعمال شد. پس درست آن بود که آقای تخت روانچی تأکید کنند ایران اسلامی بر اساس روال گذشته رؤسای جمهور آمریکا منتظر هیچ تغییری نیست مگر آنکه خلاف آن برای ایران به اثبات برسد. این رویکرد صحیح نه تنها معاون وزارت خارجه ما را از این موضع ضعف که منتظر تغییر در رفتار آمریکاست، میرهاند بلکه پختگی و دوری مردان سیاسی ما از هیجانزدگی را نیز به اذهان متبادر میکرد.
******
در عربستان سعودی چه خبر است؟
خبرگزاری فارس نوشت:
«این روزها در عربستان سعودی یک نمایش مد و فشن شو با حضور خوانندگان غربی زن مبتذل با لباسهای نیمه برهنه برگزار شده که حواشی فراوانی به دنبال داشته است. این وضعیت بعضا برای بسیاری تعجبآور است. کسی فکر نمیکردند چنین نمایشهایی با نمادهایی مانند بتها در سرزمین وحی برگزار شود.بعضا اخبار و گزارشاتی از هتک حرمت به فضای روحانی و الگوهای اسلامی منتشر شده است. گویا عربستان سعودی سعی کرده با روش قدیمی پول پاشی و استفاده ابزاری جدید از سلبریتیهای مطرح غربی افکارعمومی جهان را به خود جلب کند. در بعد فرهنگی نیز عربستان سلبریتیهای هالیوودی و موسیقی غربی و آمریکایی را به خاک خود دعوت کرده و نمایشگاه مدی با این افراد برگزار کرده است.
نوعی بروز و رسوخ فرهنگی غربی در این کشور دیده میشود که بیشتر از آن که حسنه و نیک باشد برای عربستان چالش انگیز شده است و دستکم برای ایرانیان به نوعی بازخوانی تاریخ پهلوی و شاهی است که سودای مدرنیته با غربی شدن فرهنگ ایرانی را در سر داشت. این اتفاقات درعربستان سعودی در زمانی رخ میدهد که اوضاع فلسطین اشغالی بهم ریخته و رژیم صهیونسیتی دست به جنایات گستردهای در غزه و لبنان زده است و تنها در غزه بیش از ۵۰ هزار غیرنظامی از جمله کودکان و زنان را به شهادت رسانده است.
عربستان در این مقطع با برگزاری چنین برنامههایی در کشور خود دو چالش جدی را به وجود آورده است. اول اینکه به عنوان یک کشور بزرگ اسلامی و سرزمین وحی در نقش تاریخی خود برای مسلمانان خصوصا مردم مظلوم غزه غایب است و حتی تبدیل به کشوری شده که با برگزاری چنین جشنوارههایی در این برهه زمانی نگاهها را از فلسطین به سمت خود میرباید. حتی در این سطح میتوان ادعا کرد که این موضوع بیشتر به نفع رژیم صهیونیستی است.
نکته دوم که بسیار مهم است خالی و تهی کردن عربستان به عنوان سرزمین وحی از فرهنگ اسلام است. اینطور جشنوارهها و برنامههای غربی که با حضور خوانندگان زن مبتذل برگزار میشود فرهنگ اصلی عربستان را هدف قرار داده است و به نوعی تزریق شدید و گسترده فرهنگ غربی و آمریکا به عربستان است. با این حال باید دید که چه اتفاقاتی در این کشور در حال رخ دادن است. در خوشبینانهترین حالت عربستان سعودی دچار سوءتفاهم در مفهوم مدرنسازی شده است. موضوعی که بعضا در کشورهای مختلف این اشتباه رخ داده که اتفاقا باعث عقب گرد آنان از مدرنیته و همچنین گمگشتگی از فرهنگ خودی شده است.»