اختصاصی «تابناک با تو»؛ فیلم گلادیاتور ۲، ساخته کارگردان نامآشنای جهان ریدلیاسکات، بحرانهای دوران مدرن را در آیینهای از گذشته منعکس میکند و قدرت و جاهطلبی را به نوعی تصویر میکشد تا درگیریهای زمان حال جهان را به چالش بکشد. او مثل آثار دیگرش همچون «قلمرو بهشت» حادثهای را برای نوشتن انتخاب کرده که هرچند در گذشته اتفاق افتاده است اما برای امروز مخاطب حرفی برای گفتن دارد و آگاهیبخش او در مواجهه با حوادث معاصر و امروز می باشد. در واقع مفهوم داستان گلادیاتور ۲، برای مخاطب اثر آشناست. کارگردان سعی دارد به مخاطب قدرت تمییز و تشخیص بدهد، تا از قدرتی که از تحلیل گذشته کسب میکند برای مواجهه با آینده استفاده کند.
اگرچه وقایع فیلم در امپراتوریروم اتفاق میافتد، اما نمیتوان آن را صرفاً به عنوان یک اثر تاریخی نگاه کرد، زیرا فیلم از طریق تضاد بین خیر و شر، جاهطلبیهایشخصی و فداکاریها، به سبک خود، مسائل سیاسی و چالشهای اجتماعی پیش روی جوامع مدرن را به تصویر میکشد.
گلادیاتور ۲، از روایت تاریخی فراتر میرود و با دیدگاهی «فانتزی» سیاست و قدرت را در هم میآمیزد.
در ظاهر این فیلم به داستان شخصیتهای مانند لوسیوس (پلمسکال) و ماکرینوس (دنزلواشنگتن) میپردازد، اما دریچه گستردهای را برای سؤال پرسیدن درباره رابطه قدرت و عدالت باز نموده و دیدگاه کارگردانش را از دنیای مدرن منعکس میکند.
فیلم از طریق شخصیت لوسیوس، وارث فیلسوف امپراتور «مارکوس اورلیوس»، سؤالات عمیقی در مورد قدرت مطرح میکند، قهرمان این فیلم در مقایسه با قهرمانان سنتی سینمای آمریکا ضعیف ظاهر میشود و از درگیریهای درونی رنج میبرد.
در مقابل، ماکرینوس (که از یک شخصیت واقعی در تاریخ الهام گرفته شده و اصالتا بربر بوده) به عنوان یک حریف باهوش و انتقامجو ظاهر میشود و مفهوم «موفقیت شخصی» را با ترکیبی از قدرت فیزیکی و ذهنی بازتعریف میکند.
«گلادیاتور ۲» فراتر از یک فیلم اکشن یا سرگرمی صرف است و پیامی پیچیده دارد و درباره بازگشت به بایستههای سنتی «طرح سؤال» میکند و به بازنگری در عنصر قدرت فرامیخواند.
این فیلم تضاد واضحی با گلادیاتور ۱ دارد؛ در فیلم قبلی، «ماکسیموس» قهرمان تنهایی بود که برای آزادی میجنگید، اما شخصیت لوسیوس مرددی است و تمایلی به قبول مسئولیت ندارد.
از سویدیگر، فیلم در نمایش ابعاد جنسیتی جسورانه عمل میکند، و شخصیتهای زن تأثیر محدودی در این فیلم دارند، در مقابل مفاهیم سنتی مردانه با محوریت شخصیتهای اصلی حاکم است که به طرز تلقی فرهنگی سازندگان بازمیگردد.