کریستف کلمب، دریانورد و تاجر ایتالیایی اهل جنوا، سال ۱۴۹۲ سفری را آغاز کرد که منجر به کشف قاره آمریکا و ارتباط 2 نیم کره شرقی و غربی زمین شد. اغراق نیست اگر بگوییم کلمب با این سفر چهره دنیا را برای همیشه عوض کرد.
کلمب وقتی سفرش را آغاز کرد، انتظار داشت به آسیا برسد؛ زیرا آن زمان هیچکس در اروپا انتظار نداشت قارهای بسیار بزرگ در مسیر غرب وجود داشته باشد. وقتی پس از 5 هفته به جزیرهای در باهاما رسید، فکر میکرد به زمینهای بیرونی اندونزی رسیده است.
کلمب از آنجا به کاوش خود در کارائیب ادامه داد و کوبا، «هیسپانیولا» و چند جزیره کوچک را دید. او با ساکنان بومی آمریکا که بسیار صلحجویانه او را پذیرا شدند، ملاقات کرد و نتیجه گرفت آنها شاید خدمتکاران یا بردههای خوبی بشوند. کلمب همچنین متوجه جواهرات طلای بومیان شد و چند نمونه طلا و چند اسیر بومی را با خود به اروپا برگرداند.
کلمب 3 بار دیگر به آمریکا بازگشت. پس از او مسافران و مستعمرهنشینهای اروپایی بیشماری پا به این قاره گذاشتند. در این مقاله زندگینامه کریستف کلمب و ماجرای کشف قاره آمریکا را مرور میکنیم.
از آغاز زندگی کریستوفر کلمبوس (Christopher Columbus) چیز زیادی در دست نیست. بسیاری از محققین با استناد به وصیتنامه ۱۴۹۸ کلمب و اسناد جنوا و ساوُنا میگویند او در جمهوری جنوا و در خانوادهای مسیحی متولد شد. هرچند برخی ادعا میکنند کلمب در خانوادهای یهودی در اسپانیا، پرتغال یا جایی دیگر متولد شد و پس از آن به مسیحیت گرویید.
کریستف کلمب روزی بین ۲۶ آگوست و ۳۱ اکتبر ۱۴۵۱ متولد شد. او بزرگترین پسر «دومینیکو کلمبو» (Domenico Colombo)، نخریس و تاجر جنوا، و همسرش، «سوزانا فونتاناروسا» (Susanna Fontanarossa)، بود.
کلمب حرفه دریانوردی را در کشتیهای تجاری پرتغالی آغاز کرد. او سال ۱۴۷۶، پس از نجات از سانحهای در «دماغه سنت وینسنت» در جنوب غرب پرتغال، همراه برادرش، «بارتولومئو» (Bartholomew)، به لیسبون نقلمکان کرد. آنها طراح نقشه بودند اما کریستف کلمب ذاتاً کارآفرینی دریانورد بود.
کلمب ۱۴۷۷ با کشتیهای تجاری به ایسلند و ایرلند رفت و ۱۴۸۷ بهعنوان مأمور شرکت جنوایی «چنتوریونی» (Centurioni) در جزیره مادیرا در غرب پرتغال مشغول خریدوفروش شکر بود.
کلمب ۱۴۷۹ با فلیپا پِرِسترِلو ئه مونیس (Felipa Perestrello e Moniz)، عضو یکی از خانوادههای اشرافی که دیگر فقیر شده بود، ازدواج کرد. نخستین پسر کلمب، دیِگو، سال ۱۴۸۰ متولد شد.
بین سالهای ۱۴۸۲ و ۱۴۸۵، کلمب در گینه و سواحل طلا (نزدیک دماغه سهنقطه در غنا) در نواحی گرمسیری غرب آفریقا مشغول تجارت شد. او همچنین حداقل یک بار به دژ پرتغالی «سائو خورخه دا مینا» (المینای امروزی در غنا) سفر کرد. کلمب در این سفرها درباره دریانوردی و سامانههای بادی اطلس اطلاعات جمع کرد.
پس از مرگ فلیپا در سال ۱۴۸۵، کلمب با معشوقهاش «بئاتریس انریکس ده هارانا» (Beatriz Enríquez de Harana) زندگی کرد و سال ۱۴۸۸ صاحب دومین پسرش، فردیناند، شد.
حاکمان و تجار اروپای غربی در وهله اول بهدلایل اقتصادی خواستار کاوش اقیانوس اطلس بودند. ادویههایی که در اقلیم اروپا رشد نمیکردند، مانند دارچین، میخک، زنجبیل، جوز و فلفل، نهفقط مزه خوبی داشتند، بلکه برای نگهداری غذا نیز لازم بودند.
اروپاییها همچنین به کالاهای تجملی مانند ابریشم و سنگهای قیمتی علاقه داشتند که عمدتاً از «جزایر مالوکو» میآمدند. اروپاییها «جزایر ادویه» مینامیدند.
انتقال این کالاها از آسیا و از راه زمینی، بهعلت جنگها و ناپایداریهای محلی دشوار بود. این راه هزینه زیادی نیز داشت؛ چون کالاها بین تجار فراوانی دستبهدست میشدند؛ ازاینرو، دلایل اقتصادی خوبی برای کشف مسیرهای دریایی وجود داشت. هرکس میتوانست مسیر مستقیمتری (نسبت به مسیری که از جنوب آفریقا رد میشد) برای واردات این کالاها پیدا کند، یکشبه ثروتمند میشد.
انگیزه دیگر اروپاییها برای کاوش مسیرهای دریایی جدید این بود که میخواستند در قاره آسیا قلمروهای اروپایی ایجاد کنند. این قلمروها هم نقش کانونهای تجاری را ایفا میکردند هم پایگاههایی برای مبلغان مذهبی بودند تا مردم محلی را به مسیحیت دعوت کنند. اروپاییها در قرون وسطی باور داشتند با این کار میتوانند از تهدیدهای اسلام جلوگیری کنند.
تا قرن پانزدهم، اسپانیاییها، پرتغالیها، انگلیسیها و هلندیها کشتیهایی اقیانوسپیما و ملوانانی آموزشدیده داشتند که میتوانستند مسافتهای طولانی را در دریا طی کنند.
کاوشگران از کشتیهای مختلفی استفاده میکردند که یکی از موفقترین آنها «کاراول» (caravel) بود؛ یک کشتی سبک، سریع و بسیار مانورپذیر که بادبانهایی مستطیلی و مثلثی داشت. بادبانهای مثلثی حرکت در خلاف جهت باد را ممکن میکردند؛ بهاینترتیب، دریانوردان میتوانستند فارغ از جهت و مطلوب بودن باد در هر مسیری حرکت کنند.
از دیگر کشتیهای محبوب کاوشگران کَرَک (carrack) بود. کرکها نیز بادبانهایی مشابه کاراولها داشتند اما ظرفیت بار آنها بیشتر بود.
فناوری و مهارتهای کشتیرانی بهسرعت درحال پیشرفت بود. ملوانان از صلیب-عصا (cross-staff) و بعدها از اسطرلاب دریانوردی برای اندازهگیری زاویهها، مانند زاویه خورشید با افق و محاسبه عرض جغرافیایی استفاده میکردند. آنها همچنین از قطبنمای مغناطیسی برای اندازهگیری جهت استفاده میکردند. نقشهها و دانش آنها درباره بادها و جریانهای غالب با هر سفر افزوده میشد.
دریانوردان اروپایی از دههها پیش از کلمب درحال کاوش اقیانوس اطلس بودند؛ برای مثال، دریانوردان انگلیسی در دهه ۱۴۷۰ میکوشیدند جزیره خیالی «براسیل» (Brasil) را در غرب ایرلند پیدا کنند (این نام ارتباطی با نام برزیل امروز ندارد).
پرتغالیها مستعمرههای تجاری در مادیرا داشتند و «شاهزاده هنری»، پسر «شاه جان یکم»، فرمان سفرهای اکتشافی زیادی را به مجمعالجزایر «آزور» در غرب لیسبون صادر کرده بود. هنری سال ۱۴۱۸ مدرسه دریانوردی و رصدخانه نیز در «ساگرِس» افتتاح کرده بود که افراد در آن مشغول تحصیل دریانوردی، طراحی نقشه و علوم مربوط میشدند.
پرتغال با تلاشهای هنری توانست در قرن پانزدهم کانونهای تجاری زیادی در سواحل غرب آفریقا تأسیس کند. ۱۴۸۸، «بارتولومئو دیاس» (Bartolomeu Dias)، ناخدای پرتغالی، توانست جنوب آفریقا را دور بزند. اندکی بعد، «واسکو دا گاما» (Vasco da Gama)، کاوشگر پرتغالی دیگری از اقیانوس هند عبور کرد و توانست برای اولین بار اروپا و آسیا را از مسیری دریایی به هم متصل کند.
تا پایان قرن پانزدهم، پرتغالیها بر مسیرهای دریایی غرب آفریقا مسلط شده بودند. اسپانیا، همسایه و رقیب دریایی پرتغال، باید برای رسیدن به ثروتهای نهفته در شرق مسیری جایگزین پیدا میکرد. به نظر میرسید یکی از مسیرهای جایگزین به شرق عبور از اقیانوس اطلس است.
مسیر غرب و عبور از اقیانوس اطلس برای بسیاری از دریانوردان آن زمان، ازجمله کریستف کلمب، جذاب بود. آنها تصور میکردند شعاع زمین بسیار کوچکتر از چیزی است که امروز میدانیم؛ همچنین نمیدانستند قاره آمریکا راه آسیا را مسدود کرده است.
۱۴۸۵، کلمب برنامهاش را برای عبور از اقیانوس اطلاس و رسیدن به جزایر ادویه را به پادشاه پرتغال، جان دوم، ارائه داد. اما جان دوم این درخواست را رد کرد؛ بخشی از دلایل او این بود که پرتغال ساحل غربی آفریقا را با موفقیت کاوش میکرد و بخشی به این دلیل که مشاورانش درباره مسافت این سفر تردید داشتند.
طبق محاسبات کلمب، آسیا باید ۲ هزار و ۴۰۰ مایل (۳ هزار و ۸۰۰ کیلومتر) با اسپانیا فاصله میداشت اما این فاصله در حقیقت ۱۲ هزار و ۲۰۰ مایل (۱۹ هزار و ۶۰۰ کیلومتر) است.
کلمب تور خود را پهنتر کرد و بهدنبال حمایت به شهرهای دریایی جنوا و ونیز رفت همچنین برادر خود را به انگلستان فرستاد اما در آنها نیز پیشنهادش را رد کردند؛ به همین دلیل، به «فردیناند دوم آراگون» (Ferdinand II of Aragon) و همسرش «ایزابل یکم کاستیا» (Isabella I of Castile) روی آورد که به «حاکمان کاتولیک» مشهور بودند و بر اسپانیا حکم میکردند.
آنها نیز پیشنهاد کلمب را رد کردند؛ زیرا مشاوران دریایی آنها نیز درباره مسافت این سفر شک داشتند. اما این ۲ درنهایت پس از گفتگوهای طولانی پذیرفتند از سفر کلمب حمایت مالی کنند. این سفر درصورت موفقیت سود مالی زیادی داشت اما ایزابل آن را مأموریتی مذهبی برای معرفی مسیحیت به شرق میدید.
کلمب نایبالسلطنه و فرماندار هر زمینی میشد که میتوانست به قلمرو اسپانیا اضافه کند. همچنین ۱۰ درصد درآمدهای سفر به او تعلق میگرفت.
کریستف کلمب ۳ آگوست ۱۴۹۲ با ۲ کاراول ۵۰ تا ۷۰ تُنی و یک کرک ۱۰۰ تنی اسپانیا را ترک کرد. این کشتیها «نینیا» (Niña)، «پینتا» (Pinta) و «سانتا ماریا» (Santa Maria) نام داشتند. خدمه این کشتیها درمجموع ۸۷ نفر بودند. آذوقه کشتیها شامل سرکه، روغن زیتون، شراب، آرد نمکزده، بیسکویت، حبوبات خشک و ساردین نمکسود میشد.
کلمب ۶ سپتامبر، پیش از آنکه راهی غرب شود، به جزیره «گران کاناریا» نزدیک شمالغرب آفریقا رسید. ۵ هفته بعد، ۱۲ اکتبر، اولین خشکیها در ناحیه باهاما مشاهده شدند.
کلمب مشغول کاوش در جزایر آمریکا شد و در برخی از این نقاط با بومیان این منطقه دیدار کرد. از میان این بومیها، ساکنان «سیگوایوس» (Ciguayos)، در جمهوری دومینیکن امروزی، تنها کسانی بودند که برابر غربیها مقاومت خشونتآمیز کردند. کلمب توانست با دیگر بومیها تجارت کند و مواد موردنیازش را تهیه کند. همچنین تعدادی از بومیانی را که ادعا میکرد به او و خدمهاش حمله کرده بودند، اسیر کرد.
اواخر ۱۴۹۲، کشتی سانتا ماریا جایی که امروز هائیتی نامیده میشود، به خشکی نشست و یاران کلمب مجبور به ترک آن شدند. ۳۹ نفر از یاران کلمب در آن نقطه ماندند و سکونتگاه «لا ناویداد» (La Navidad)، بهمعنی تولد مسیح، را ساختند.
باقی افراد به اروپا بازگشتند و پس از چند توقف در سواحل غرب اروپا، ۱۲ اکتبر ۱۴۹۳ به اسپانیا رسیدند. کلمب پس از این سفر به سمت فرماندار بومیان منصوب شد.
سپتامبر ۱۴۹۳، چند ماه بعد، کلمب دومین سفر خود را آغاز کرد. این سفر شامل ۱۷ کشتی و ۱۲۰۰ نفر بود که میرفتند تا مستعمرههای اسپانیایی را در کارائیب بسازند. این افراد عبارت بودند از کشاورزها، سربازان و کشیشهایی که قرار بود مردم محلی را به مسیحیت دعوت کنند.
در این سفر، کلمب مجمعالجزایر «آنتیل» را کاوش کرد. کاوشگران مستعمرهای در لا ایزابل، جایی که امروز جمهوری دومینیکن نام دارد، ساختند. کلمب ۱۴۹۶ به اسپانیا بازگشت.
کلمب در سومین سفر خود (۱۴۹۸-۱۵۰۰) دوباره به جزیره هیسپانیولا (جایی که امروز بین جمهوری دومینیکن و هائیتی مشترک است) رفت. او همچنین در این سفر به ترینیداد رسید و آنجا سواحل آمریکای جنوبی را کشف کرد. او از اندازه رودخانه «اورینوکو» (Orinoco) دریافت آمریکای جنوبی باید زمین بسیار بزرگی باشد.
آن سالها، ساکنان مستعمره اسپانیا در کارائیب از نحوه حکمرانی کلمب به دربار اسپانیا شکایت کردند و کلمب به این دلیل از سمت فرانداری خلع شد.
او در آخرین سفر خود (۱۵۰۲-۱۵۰۴) در سواحل آمریکای مرکزی کاوش کرد تا بتواند تنگهای بهسمت اقیانوس هند پیدا کند. کلمب وقتی از این سفر بازگشت، سلامت جسمی خود را از دست داده بود و از لحاظ ذهنی نیز وضعیت خوبی نداشت. او حس میکرد بهاندازه کافی از شهرت و مزایایی که قولش را به او داده بودند، برخوردار نشده است.
کریستوف کلمب ۲۰ می ۱۵۰۶ درگذشت.
دستاورد کلمب را اغلب کاشف آمریکا میدانند اما این ادعا به 2 دلیل مورد بحث است. اول آنکه کلمب تماممدت پافشاری میکرد از راه غرب به آسیا رسیده و نمیپذیرفت زمینهای جدیدی را کشف کرده است؛ به همین دلیل این قاره را به پاس تلاشهای «آمریگو وسپوچی» (Amerigo Vespucci)، کاوشگر و طراح نقشه اهل فلورانس، آمریکا نامیدند.
دلیل دوم اینکه تقریباً ۵۰۰ سال قبل از کلمب، وایکینگهای اسکاندیناوی توانسته بودند به قاره آمریکا برسند. بقایای باستانشناسی در نیوفاندلند کانادا نشان میدهند آنها حتی در این قاره ساکن بودند اما سکونت وایکینگها دوام زیادی نداشت و همعصران کلمب از آن بیخبر بودند.
در این مقاله، خلاصهای زندگینامه کریستف کلمب را خواندیم. همچنین دیدیم چرا اروپاییها علاقه داشتند اقیانوس اطلس را بکاوند و کریستف کلمب چگونه توانست اولین نفری باشد که این اقیانوس را پیمود و قاره آمریکا را کشف کرد.
کشف قاره آمریکا 2 نیم کره زمین را به یکدیگر متصل کرد و چهره کره زمین را برای همیشه تغییر داد اما کلمب و یارانش در غرب ویرانیهای زیادی به بار آوردند و فرایند نابودی مردم بومی را آغاز کردند؛ فرایندی که حداقل یک قرن ادامه داشت. «بارتولومه ده لاس کاساس» (Bartolomé de las Casas)، کشیش و مورخی که مستعمرههای اسپانیا را دیده بود، نوشت: «چنان اعمال غیرانسانی و وحشیگرانه و بهدور از طبیعت انسان انجام میشد که حالا هنگام نوشتن بهخود میلرزم.»
طبق باوری عامیانه و اشتباه کلمب قصد داشت اثبات کند زمین گرد است اما در قرن پانزدهم اکثر افراد تحصیلکرده در اروپا میدانستند زمین گرد است. اولین اثبات برای گرد بودن زمین را یونانیها قرن پنجم پیش از میلاد ارائه دادند.
مفاد قرارداد کلمب با پادشاهان اسپانیا نشان میدهد درآمد و نفع شخصی یکی از انگیزههای اصلی او برای سفر به غرب بود. کلمب با بومیان آمریکا رفتاری خشونتآمیز و غیراخلاقی داشت و دولت اسپانیا او را بهعلت بدرفتاری با مستعمرهنشینان دستگیر کرد اما امروزه بسیاری او را انسانی شجاع و تأثیرگذار میبینند و میراث او را در برقرارکردن ارتباط بین 2 نیم کره زمین گرامی میدارند. به نظر میرسد پاسخ به این پرسش را باید به عهده خواننده گذاشت.
کلمب را نمیتوان کاشف آمریکا دانست؛ زیرا خودش هیچگاه نپذیرفت که سرزمینهای جدید و ناشناختهای را کشف کرده و همیشه اصرار داشت به منتهیالیه شرقی آسیا رسیده است. همچنین کلمب اولین اروپاییای نبود که به آمریکا رسید؛ پیش از او، وایکینگها در بخشهای شمالغرب کانادا مستقر شده بودند اما اروپاییها در قرن پانزدهم این موضوع را نمیدانستند.