به گزارش خبرآنلاین به نقل از مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مصاحبههای پیش رو با دو شخصیت برجسته جمهوری اسلامی ایران، آیتالله سید علی خامنهای و دکتر سید محمد خاتمی، به نقش و اهداف شورای عالی انقلاب فرهنگی در تحولات فرهنگی جامعه ایران میپردازد. این شورا که به عنوان یکی از ارکان مهم ساماندهی فرهنگ اسلامی و مقابله با فرهنگهای غیراصیل غربی و شرقی شناخته میشود، مأموریت سیاستگذاری، نظارت، و هدایت در امور فرهنگی را بر عهده دارد.
در این گفتوگوها، دو رویکرد مکمل به تبیین فلسفه و برنامههای شورای عالی انقلاب فرهنگی پرداخته میشود. آیتالله خامنهای اهداف، وظایف و سازوکارهای شورا را با تأکید بر ضرورت سیاستگذاری و دوری از نقش اجرایی تشریح میکنند و نقش بنیادین فرهنگ در تداوم انقلاب اسلامی را توضیح میدهند. از طرف دیگر، سید محمد خاتمی، با نگاهی تاریخی به ضرورت زدودن بقایای فرهنگهای مخرب و بازسازی فرهنگ اصیل اسلامی میپردازند و نقش وزارت ارشاد را در این راستا تبیین میکنند.
مصاحبه جناب آقای سید علی خامنهای
جناب آقای خامنهای، ضمن عرض تشکر از اینکه فرصتی در اختیار ما گذاشتید تا از بیانات گهربارتان توشهای برای تغذیه افکار عمومی و دانشجویان به دست آوریم، بفرمایید:
سؤال: اهم اهدافی که شورای عالی انقلاب فرهنگی در پیش دارد چیست؟ و برای رسیدن به این اهداف، شورا چه وظایفی را پذیرفته است؟
پاسخ: بسمالله الرحمن الرحیم. اگر بخواهیم به صورت مختصر اهداف شورای عالی انقلاب فرهنگی را ذکر کنیم، باید همان کلمه انقلاب فرهنگی را تکرار کنیم. یعنی، شورای عالی هدفش همهجانبه کردن و استمرار بخشیدن به انقلاب فرهنگی است. اهمیت این قضیه از آنجاست که مادامی که یک تحول فرهنگی در یک جامعه به وجود نیاید، آن تحول اقتصادی، اجتماعی و سیاسی لازم یا شکل نمیگیرد یا تداوم و رسوخ پیدا نمیکند. این، بنا بر بینش اسلامی و تحلیل اسلامی از تحولات اجتماعی است.
البته یک تحول فرهنگی به صورت کلی یا در بخشی از موارد، در ملت ما به وجود آمده بود که این حرکت عظیم انقلابی تحقق پیدا کرد. اگر بینش مردم در طول سالهای متمادی، در زمینه مسائل اسلامی و نقش ملتها و تأثیر اراده و تصمیم ملتها عوض نشده بود؛ و آن بینش قضا و قدری، تسلیم به حوادث و نگاه قشری و سطحی و یکجانبه به اسلام که در طول سالهای متمادی در مردم تزریق شده بود، تغییر نکرده بود، این انقلاب و تحول سیاسی که مشاهده کردید در کشور ما به وجود آمد، هرگز به وجود نمیآمد.
پس انقلاب فرهنگی بهصورت همهجانبه و کامل باید انجام بگیرد که آن هم عبارت است از:
دوباره زنده کردن و رو آوردن به مفاهیم اسلامی و فرهنگ اسلامی، عمومی کردن این فرهنگ، پویا کردن فرهنگ جامعه، دور کردن عناصر مضر و منحرفکننده از فرهنگ کنونی جامعه و جذب عناصر تکمیلکننده و مفید برای فرهنگ.
اینها اهداف شورای عالی انقلاب فرهنگی است که در همان کلمه انقلاب فرهنگی گنجانده شده است.
همانطور که میدانید، بهخصوص در پنجاه و چند سال اخیر، در کشور ما تلاش زیادی شده بود برای اینکه بخشهای مضر و تباهگر فرهنگ غربی را در ملت و ذهنیت جامعه ما نفوذ دهند. یکی از اهداف انقلاب فرهنگی، پیراستن و پالایش ذهنی جامعه از آن تزریقشدههای مضر و مخرب است.
و اما در پاسخ به این سؤال که چه روشی یا وظیفهای را برای خودمان پذیرفتیم؛ باید ابتدائاً بگوییم که ما در کار حرکت فرهنگی یک خلأ عمیق را همواره احساس میکردیم، و آن خلأ، سیاستگذاری و تعیین خطوط کلی بود. این خلأ را شورای عالی انقلاب فرهنگی پر خواهد کرد.
حتی دستگاههایی که برای پیاده کردن انقلاب فرهنگی قبلاً به وجود آمدهاند، بیشتر درگیر اجرائیات شدند تا سیاستگذاری. در حالی که اگر سیاستگذاری درست نباشد، اجرای درست هم وجود نخواهد داشت. ما در شورای عالی انقلاب فرهنگی از اینکه خودمان را مشغول و معطل مسائل اجرایی بکنیم، شدیداً پرهیز کردهایم؛ به دو دلیل:
۱. اول اینکه فرصت کافی برای سیاستگذاری، یعنی پرداختن به آن خلأ بزرگ و اساسی، برای شورا باقی بماند.
۲. دوم اینکه در کار اجرا، وجود دو مسئول و دو قطب، مصداق ضربالمثل «دو آشپز بودن» است که کار را خراب میکند. یعنی وقتی که دو دستگاه اجرایی کار واحدی بر عهدهشان گذاشته شده که قابل تداخل با یکدیگر است، طبیعی است که آن کار یا خوب درنخواهد آمد، یا هرگز انجام نمیگیرد، یا بد انجام میگیرد.
لذا شورا از اینکه در کارهای اجراییای که به هر حال مسئول مستقیم و قانونی دارد، خودش را آلوده و دچار کند، پرهیز کرده و خواهد کرد. بنابراین، کار ما سیاستگذاری است و این وظیفهای است که برعهده گرفتهایم. البته در مسائل حاد و فوری فرهنگی که عمدتاً در زمینه بخش دانشگاهها از مجموعه انقلاب فرهنگی خواهد بود، ممکن است شورا دخالتها یا اقداماتی کرده و یا تصمیمهایی بگیرد. لیکن این امر کلیت نخواهد داشت و همیشگی هم نخواهد بود.
سؤال: نظر جنابعالی نسبت به روند کنونی شورای عالی انقلاب فرهنگی چیست؟
پاسخ: به اعتقاد ما، شورا در این مدت موفق بوده و خطی را که از پیش ترسیم کرده و در نظر داشته، توانسته است تعقیب کند. در داخل کشور، گاهی گرایش به اینکه به مسائل اجرایی خودمان را وارد و مشغول کنیم، وجود داشته، منتها حرکت کلی شورا این را نپذیرفته و از این ابا کرده است.
در اوایل که جلسات شورا تشکیل میشد، گاهی احساس میشد که وقت کم میآوریم و موجب میشد که جلسهای فوقالعاده تشکیل دهیم. اکنون خوشبختانه پیشرفت کار جوری شده که گاهی برادران شورا احساس میکنند که به هیچ وجه وقت کم نمیآوریم؛ یعنی میرسیم به اینکه کارهایمان را انجام دهیم و وقت اضافه را تلف نمیکنیم.
این حاکی از این است که شورا در مسائل مهمی توانسته سیاستگذاری کند. اما حقیقت این است که مسائل فرهنگی کشور بسیار گستردهتر از اینهاست. اگر فکر کنیم که به این زودیها میتوان از آنها دست شست و فارغ شد، خطاست.
ما عمده فعالیتهایمان و عمده فعالیتهای شورا تاکنون در زمینه مسائل مربوط به آموزش عالی و دانشگاهها بوده است، در حالی که دو بخش عمده دیگر، یعنی حوزه مسئولیت آموزش و پرورش و حوزه مسئولیت وزارت ارشاد اسلامی، تاکنون در شورا بهصورت حقیقی و جدی مطرح نشده و شورا به مسائل آنها کمتر پرداخته یا هیچ نپرداخته است. ما راه طولانی در پیش داریم. روند و آهنگ حرکت خوب بوده، لیکن تداوم این حرکت تا مدتهای طولانیتری مطمئناً لازم خواهد بود.
سؤال: به نظر جنابعالی چگونه میتوان فرهنگ اصیل و غنی اسلام را از آلودگی به فرهنگهای غیراصیل غربی و شرقی حفظ کرد؟
پاسخ: اول باید معلوم باشد که مرز جذب عناصر مفید فرهنگهای دیگر با آلودگی به فرهنگهای دیگر چیست؟
توضیح بدهم: دو چیز در اینجا وجود دارد، یکی خوب و یکی بد.
خوب، عبارت است از اینکه یک فرهنگ، عناصر زاینده، پویا، مفید و سازنده فرهنگهای دیگر را جذب کند. این در اسلام نهتنها نهی نشده، بلکه حتی مورد تشویق و تأکید نیز قرار گرفته است. مفهوم اطلبوا العلم ولو بالصین همین است. گرایش جوامع اسلامی صدر اول به اخذ تجربیات و نظرات ملتهایی که با جامعه اسلامی ارتباط داشتند نیز به همین دلیل بوده است. این کار نهتنها بد نیست، بلکه لازم است. شرط زنده ماندن و استمرار یک فرهنگ این است که دائم جذب و دفع داشته باشد؛ و غیر از جذب و دفع، یعنی در کنار آن، بدهبستانی با فرهنگهای دیگر برقرار کند: از عناصر مفید و مثبت خودش چیزهایی را صادر کند و به فرهنگهای دیگر بدهد، و از عناصر مفید و سازنده آنها چیزهایی را جذب کند.
یکجانبه نمیتواند باشد. اگر دوجانبه شد، موجب پویایی و تکامل فرهنگ میشود. این، چیز خوب و مطلوبی است.
مصاحبه جناب آقای دکتر سید محمد خاتمی
جناب آقای خاتمی، خواهشمندیم بفرمایید: نقش شورای عالی انقلاب فرهنگی در زدودن آثار فرهنگ غیراصیل از فرهنگ اصیل و بارور کردن فرهنگ اسلامی چه میتواند باشد؟ و وزارت ارشاد در این خصوص چه طرحهایی در دست اجرا دارد؟
پاسخ:
بسمالله الرحمن الرحیم
کلام خدا این است: "الم أعهد الیکم یا بنی آدم أن لا تعبدوا الشیطان إنه لکم عدو مبین وأن اعبدونی هذا صراط مستقیم".
این تفصیل عهد خدا با آدمیان است و انقلاب ما، تجدید عهد با اسلام. تحقق این انقلاب بزرگ در دنیایی که شیطان در صورت نظامات هوسبنیاد و بیگانه با ملکوت، بر جان و دماغ بیشتر انسانها و همه شئون جوامع حاکم است، یک معجزه شگفتانگیز است.
درونمایه انقلاب ما، یعنی اسلام، به اصالت فطرت الهی در انسان قائل است؛ فطرتی که در پرتو آن، آدمی میتواند و باید بنده آگاه، خردمند و بااراده خدا باشد. طبیعی است که فرآورده این انقلاب، یعنی نظام جمهوری اسلامی، به امر فرهنگ بیش از دیگر شئون جامعه اهتمام ورزد. تأسیس ستاد انقلاب فرهنگی (که بعدها به شورای عالی انقلاب فرهنگی تحول یافت) نشان این اهتمام است.
هنگامی که از سوی حضرت امام، شورایی با حضور برجستهترین و مؤثرترین مسئولان جمهوری اسلامی مأمور سیاستگذاری در امر فرهنگ و پیگیری انقلاب فرهنگی و سامان دادن به نظام فرهنگ انقلابی در جامعه میشود، باید تمامی امت، بهویژه مسئولان، به رسالتی که در باب امور فرهنگی دارند، بیش از پیش توجه کنند. اهمیت این رسالت زمانی بیشتر معلوم میشود که بدانیم فعالیت ما در زمینهای بکر و خالی صورت نمیگیرد. جامعه ما از آثار و بقایای فرهنگ بیمار رنج میبرد که ریشه در سالها و قرنها ویرانگری عوامل منحرف دارد.
سخن از تحقق انقلاب فرهنگی و به سامان رساندن آن در جامعهای است که صدها سال تحت سلطه حکومتهای مستبد و ضد مردم بوده است. طی چندین دهه اخیر، روشنفکرنمایان متجددمآب غربزده، اعم از چپ و راست، که هر دو از آبشخور اهواء و اندیشههای غرب بعد از رنسانس سیراب میشوند، در کنار حکومتها و سیاستمداران وابسته و مروجان بدترین شکل غربزدگی، لطمات سهمگینی به حیثیت تاریخی و هویت فرهنگی جامعه زدهاند.
تا پیروزی انقلاب اسلامی، در باب فرهنگ (چنانکه در سیاست و اقتصاد و سایر شئون) آنچه رسمی بوده است، ضد خدایی و بیگانه با هویت فرهنگی اصیل اسلامی بوده است. پوشیده نیست که فرهنگ رسمی در شکل دادن به شخصیت افراد و همه اقشار جامعه تأثیر فراوان دارد.
البته ریشهداری باور اسلامی در عمق جان جامعه، نقش سازنده روحانیت اصیل (با وجود همه محدودیتها و محرومیتهایی که از سوی حکومتها به آنها تحمیل شده است) و جهاد و اجتهاد پایدار اسلامی در طول تاریخ، بحمدالله موجبات حفظ سرمایه گرانقدری را بهصورت اصول و نظام فکری، فلسفی، فقهی و اخلاقی برای مردم ما فراهم آوردهاند. باید به برکت انقلاب اسلامی، این سرمایهها بارورتر شوند. شورای عالی انقلاب فرهنگی در این مرحله، وظیفه و نقش مهمی را بر عهده دارد.
منبع
نگرشی بر شورای عالی انقلاب فرهنگی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۴۰۲.
۲۵۹