به گزارش همشهری آنلاین؛ علیاکبر علیزاده برمی، نماینده مجلس شورای اسلامی: 1-در درگیری اول سوریه که از سال 2011 شروع شد و چندین سال به طول انجامید، منطقه شامات با یک خطر هولناک به نام داعش و سایر گروههای تروریستیِ تکفیری مواجه بود. بسیاری از مردم این منطقه به دنبال یک ناجی بودند تا آنها را از دست داعش و تروریستها وهابی نجات دهد و همچنین به خوبی از این موضوع آگاهی داشتند که ارتش سوریه تاب مقاومت و رویارویی با تروریستها را ندارد. لذا دولت سوریه از طریق دیپلماتیک از ایران درخواست کرد تا با حضور در سوریه این کشور را از دست تروریستها نجات دهد.
2- در جنگ اول، خطری به نام داعش وجود داشت که با وحشیگری و ددمنشی تمام آثار فرهنگی، تاریخی و مذهبی را نابود میساخت و خاطره مردم ایران به خوبی جنایات و قتلعامهای فجیع داعش و گروهها تروریستی را به یاد دارد. ضمن اینکه در آن درگیری داعش قصد داشت با گرفتن عراق و شام تهدیدی جدی برای ایران قلمداد شود و قلمرو خود را در منطقه گسترش دهد. لذا در چنین فضایی به شدت منافع و مقتضایات ایجاب میکرد که ایران به فرماندهی کسی چون حاج قاسم سلیمانی وارد در سوریه شود و شرّ تروریستها را دفع کند.
3- اما این بار وضعیت به شکل دیگری بود؛ اول آن داعشیها و تروریستها تغییرات ظاهری را بر خود اِعمال کرده بودند و از طرفی دیگر صحنههای خشونتآمیزی را در رفتار و کردار آنها ندیدیم و ثانیا وضعیت به شدت با جنگ اول متفاوت بود. دیگر آن ارتشی و مردمی که در سال 2011 از بشار اسد و دولتش حمایت کردند بنا به دلایلی حاضر به پشتیبانی نبودند و در یک تغییر نگرش بزرگ شاهد بودیم که چگونه مردم سوریه نیز از اتفاقات هراسناک نشدند. مسأله اصلی را باید در اینجا دید که سوریه در چندسال اخیر اقداماتی را انجام داد که نه تنها در راستای منافع خود ملت سوریه نبود بلکه در مقابل با محور و جبهه مقاومت نیز بود. دولت بشار اسد طی برخی تصمیمات خود را در کنار دشمنان محور مقاومت قرار داد و با برخی از کشورهای عربی رابطه نزدیک برقرار کرد که این موضوعات سبب شده بود بشار اسد در چند سال اخیر هر چه بیشتر از محور مقاومت دور شود. وضعیتت به شکلی بود که حتی بشار اسد و دولت سوریه در قبال شهادت سیدحسن نصرالله و شهید محمدرضا زاهدی که سالها برای سوریه و مردم آن دست به فداکاری زدند یک بیانیه و طالاعیه صادر نکرد.
4- بیتوجه به ارتش، بیاعتنایی به مردم و همچنین فروپاشی اقتصادی برای سوریه همگی از دلایلی بود که مردم سوریه دیگر حاضر به پشتیبانی از بشار اسد نبودند. از آن سو دولت بشار اسد حتی حاضر نشد نصایح دلسوزان خود را قبول کند. ایران بارها به او تذکر داده بود که باب گفتار با مخالفان را باز کند و به آنها نیز میدان دهد تا دشمنتراشی برایش ایجاد نشود. اما بشار اسد حاضر به پذیرش این توصیهها نشد و در آخر وقتی مشکلات در سوریه روز به روز تلنبار میشد دیگر رغبت و انگیزهای برای مردم و ارتش سوریه در قبال حمایت از بشار اسد نماند. ایران هم بر خلاف سال های اولیه جنگ که با درخواست دولت و مردم سوریه وارد این کشور شده بود؛ وقتی دید دیگر بشار به سمت او رغبتی ندارد و مردم سوریه هم خواهان او نیستند وارد معرکه نشد، چرا که دخالت و حضور ما زمانی است که دولت یا مردم یک کشور از ما کمک و درخواست داشته باشند.
5- نکته قابل توجه دیگر این است که نباید تصور شود که با این اتفاقات دیگر کار محور مقاومت تمام است. ایران و مقاومت اسلامی در منطقه همچنان با پشتوانه مردمی و نظامی خود محکم وپرقدرت اقدامات خود را عملی میسازند و به پیش میروند.