خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ جواد شیخ الاسلامی: رضا شیبانی متولد ۱۳۶۰، شاعر و نویسنده تبریزی است که علاوه بر سرودن شعر، تأملاتی بر مسأله ایران، زبان فارسی، ملیگرایی و نیز جریانهای پانترکی در منطقه و ایران داشته است. مجموعهشعر «سکوت کاهگلی» شیبانی توسط انتشارات شهرستان ادب منتشر شده و او با همین کتاب جایزه گام اول را به دست آورده است.
اما موضوع گفتگوی ما با دکتر رضا شیبانی شعر نیست. به بهانه اتفاقات اخیر در سوریه و ارتباطی که سقوط حکومت بشار اسد با جریانات پانترکیسم دارد، به سراغ شیبانی رفتیم تا بیشتر درباره پیدا و پنهان این وقایع صحبت کنیم.
متن مشروح این گفتگو را در ادامه میخوانید؛
* آقای شیبانی تحولات سوریه را چطور ارزیابی میکنید؟ به خصوص که این وقایع ارتباط جدی با ترکیه، رؤیای احیای عثمانی و مسأله پانترکها دارد. شما سالها است که درباره پانترکیسم و رویاهای منطقهای ترکیه اردوغان مطالعه دارید و هشدار میدهید. نظرتان درباره وقایع اخیر چیست؟
این اتفاق از یک طرف بی ارتباط با مساله جنگ غزه و لبنان نیست؛ یعنی طراحی آمریکایی و صهیونیستی پشت این قضایا کاملاً مشخص است. چون نقطهای که مورد حمله قرار گرفته، محور مقاومت است. اولاً مسیر لجستیکی حزبالله لبنان از آن نقطه میگذرد؛ دوماً سوریه را به عنوان یکی از حلقههای مهم زنجیره جبهه مقاومت، دچار بحران میکند. خود این گروهها هم که رویکرد ضد ایرانی و ضد شیعی دارند. یعنی در رجزخوانیهایشان ایران را تهدید میکنند و ضد شیعیان صحبت میکنند. ضمن اینکه این جنگ، جنگ جدیدی نیست. ما از ۲۰۱۱ شاهد این جنگ هستیم و دیدهایم که جبهه تکفیری با اسرائیل ارتباطات نزدیک دارد. در جنگ گذشته اینها زخمیهایشان در اسرائیل درمان میشدند و برمیگشتند. نکته مهم دیگری که وجود دارد، نقشآفرینی ترکیه در پیدا و پنهان این اتفاق است.
باید دقت کنیم که ترکیه به عنوان متحد پنهان اسرائیل و متحد آشکار ناتو و آمریکا، یک صحنهگردانی و پیمانکاری گسترده در این جنگ دارد و لجستیک نیروهای هجومبرنده به سوریه را پشتیبانی میکند. این بحران با اهداف توسعهطلبانه ترکیه در صد سال اخیر هم ارتباط پیدا میکند که یکی از مهمترین آن اهداف مسیر قفقاز است. یعنی یک سمت این بحران در شام است، ولی سمت دیگر آنکه هنوز بروز نکرده است، میتواند قفقاز و کریدور تورانی و «ناتو» یی زنگهزور باشد. ما هر جا بحرانی داشتیم و هر جا مورد حمله قرار گرفتیم، یک سمتش محور پانترکی بوده، سمت دیگرش محور اسرائیلی و سمت دیگرش ناتو. به همین دلیل باید توجه داشته باشیم که این بحران پنهان هر لحظه میتواند شعلهور شود؛ یعنی بحران قفقاز.
* طی چند روز گذشته برای خیلیها پشتیبانی ترکیه از گروههای تکفیری غافلگیرکننده و عجیب بود. نفع ترکیه از بحران در سوریه چیست؟
تجربه ده تا بیست ساله اخیر به ما نشان داده که ترکیه به دنبال نوستالوژی عثمانی خودش است. در این نوستالوژی عثمانی سوریه، سرزمینهای عربی و شمال عراق از جاهایی است که برای ترکیه یک حسرت صد ساله است. ترکیه از نداشتن نفت بسیار رنج میبرد. مهمترین بخش حسرت ترکیه از فروپاشی عثمانی عدم دسترسی به نفت است. او میبیند که منابع نفتی از دست ترکیه رفته است و این منابع در اختیار دیگر کشورها است. به خاطر همین مسأله، ترکیه امروز توجه جدی به سوریه و قفقاز دارد؛ چون این مناطق است که میتواند نفت ترکیه را تأمین کند. یک بخش مهم از نگاه نوعثمانی آقای اردوغان، همین است که برای خودش منابع انرژی و منافع سرزمینی ایجاد کند و از طریق تسلط دوباره بر بخشهای بیشتری از جهان اسلام، خودش را رهبر جهان اسلام معرفی کند. ترکیه از اینکه ایران آمده و بعد از ۷ اکتبر رهبری جهان اسلام را به عهده گرفته و آرمان فلسطین با ایران شناخته میشود، احساس خطر کرده است. با توجه به اینکه حمایتهای پیدا و پنهان ترکیه با اسرائیل و تجارتش با رژیم صهیونیستی منجر به رسوایی تبلیغاتی برای ترکیه در جهان اسلام شده و اعتبارش را از دست داده است، میخواهد به هر نحوی که شده جبهه را از دست ایران بگیرد و نقش ایران را کمرنگ کند. خودش که اهل جنگیدن با اسرائیل نیست ولی میخواهد مسیر لجستیک ایران به سمت جبهه مقاومت را قطع کند، ولو به قیمت نابود شدن جبهه مقاومت.
ترکیه به جریان پانترکیسم در ایران به عنوان یک عمق استراتژیک برای خودش نگاه میکند. این کشور از صد سال گذشته به ایران نظر داشته و به دنبال این بوده که با سوءاستفاده از بحث آذریها و ترکزبانان ایران، ایران را تهدید و محدود کند. همین آقای اردوغان بارها به صراحت گفته که ما آذریها را در ایران داریم و برای تمامیت سیاسی و ارضی ما رجزخوانی کرده است
* شما سالها است که دغدغه زبان فارسی و تمامیت ارضی ایران را دارید و فعالیتهای جریان پانترکیسم را زیر نظر گرفتهاید. مسأله سوریه با این پانترکیسم چه نسبتی برقرار میکند؟ و سوال مهمتر اینکه این جریان ایران را هم تهدید میکند؟
ترکیه به جریان پانترکیسم در ایران به عنوان یک عمق استراتژیک برای خودش نگاه میکند. این کشور از صد سال گذشته به ایران نظر داشته و به دنبال این بوده که با سوءاستفاده از بحث آذریها و ترکزبانان ایران، ایران را تهدید و محدود کند. همین آقای اردوغان بارها به صراحت گفته که ما آذریها را در ایران داریم و برای تمامیت سیاسی و ارضی ما رجزخوانی کرده است. یکبار هم که چندسال پیش در جمهوری باکو آن شعرخوانی برای ارس را مطرح کرد که واکنشهای منفی زیادی داشت. هم ترکیه و هم جمهوری آذربایجان بر گسل قومی در ایران سرمایهگذاری بسیار زیادی کردهاند و بسیار هزینه میکنند. همین الان افراد و گروههای پانترکی که از ایران متواری شدهاند آزادانه در ترکیه زندگی میکنند و علیه جمهوری اسلامی و تمامیت ارضی ایران تبلیغ میکنند. چهرههای ضدامنیتی پانترکیسم ایرانی حتی با مسئولان احزاب و مسئولان دولتی ترکیه دیدار میکنند و آشکارا با هم ارتباطات دارند و من متعجبم از مدیریت سیاسی کشور که اعتراض نمیکند و برای محدود کردن این ارتباطات به طرف مقابل هشدار نمیدهد. ما شاهد هستیم و میدانیم که ترکیه از ارتباط با ایران چقدر منفعت اقتصادی میبرد. هر سال صدها هزار توریست از ایران به ترکیه میروند و دهها و صدها میلیون دلار در ترکیه هزینه میکنند و این پول را به اقتصاد ترکیه تزریق میکنند. این مسأله باید به عنوان اهرمی برای جمع کردن بساط حمایت ترکیه از پانترکیسم در ایران به کار گرفته شود ولی متأسفانه شاهد هستیم که در داخل کشور نسبت به این مسأله مهم غفلت وجود دارد. گاهی مشاهده میکنیم که در مدیریتهای میانی ما نفوذهایی شده است و حتی پانترکیسم با بودجه دولتی در مناطق شمال غرب کشور ترویج میشود.
* توجه به مسأله پانترکیسم در ایران را چقدر مهم میدانید؟ این احتمال وجود دارد که خود ما هم زمانی با بحران پانترکیسم مواجه شویم؟
عرض کردم؛ رقبای ما روی پانترکیسم به عنوان یک اهرم بسیار مهم سرمایهگذاری کردهاند. روی ترویج ناسیونالیسم ترکی در میان ترکزبانهای ایرانی کار کردهاند. جمهوری آذربایجان، ترکیه و اسرائیل بر سر این مسأله یک اتحادی دارند و روی این کار میکند و حتی کتاب مینویسند.
* مثل کتاب «ایران فقط سرزمین فارسها نیست» از برندا شافر که ترجمه آن در سایتهای اینترنتی موجود است. اینطور که مشخص است برندا شافر تئوریسین تجزیه ایران در اسرائیل است.
بله. خانم برندا شافر اسرائیلی که اتفاقاً تاجر نفت هم هست و با اردوغان و الهام علیف دیدار میکند، در ظاهر درباره نفت ولی به نظر من درباره پانترکیسم؛ این خانم کتاب دیگری دارد به نام «مرزها و برادری؛ ایران و چالشهای هویت آذربایجانی» و با این کتاب ادبیات و واژههای جدیدی را وارد ادبیات پانترکیستی ایران میکند.
* چه ادبیاتی؟
در گذشته ادبیات پان ترکیستی «رو» بود. یعنی نقاب نداشت. راحت از تجزیه ایران میگفت و به صورت آشکارا حرف از تجزیه میزد. ولی دیدند با این رویه نمیتوانند در ایران و عموم مردم نفوذ کنند. ضمن اینکه با دستگاههای امنیتی کشور هم رو در رو میشدند. این خانم برندا شافر که مسئول میز قومیتهای ایران در اسرائیل است و به شکل آشکاری روی بحث ترکزبانها کار میکند، ادبیات جدیدی برای جریان پانترکیسم ایران خلق میکند. چطور؟ مباحث هویتی را مطرح میکند و از زاویه کلماتی مثل هویت به داخل ایران نفوذ میکند. ما میبینیم که جریانهای پانترکی تحت تأثیر کتاب او دیگر نمیگویند ما پانترک و تجزیهطلب هستیم؛ بلکه میگویند ما دنبال رواج زبان مادری هستیم! یک نظام واژگانی نرم و لطیف و به اصطلاح «لایت» طراحی کردند که از فیلتر امنیتی کشور میگذرد و حتی در میان چهرههای ارزشی ما نفوذ میکند. ما الان بعضی نمایندههای مجلس را داریم که سوابق ارزشی دارند و روزگاری سردار و فرمانده بودهاند و ۸ سال برای تمامیت ارضی ایران جنگیدهاند، اما میآیند و حرفهای پانترکیستی میزنند.
جریانهای پانترکی تحت تأثیر کتاب خانم «برندا شافر» دیگر نمیگویند ما پانترک و تجزیهطلب هستیم؛ بلکه میگویند ما دنبال رواج زبان مادری هستیم! یک نظام واژگانی نرم و لطیف و به اصطلاح «لایت» طراحی کردند که از فیلتر امنیتی کشور میگذرد و حتی در میان چهرههای ارزشی ما نفوذ میکند * شاید خودشان هم نفهمند به نفع چه جریانی حرکت میکنند ولی در این مسیر افتادهاند.
بله. با کمک همین افراد که چهره مذهبی و ارزشی دارند، قبح پانترکیسم میشکند. من یک زمانی شکستن قبح این قضیه را مقایسه کردم با بحث حجاب. طرف روحانی است و به قول معروف با سهم امام زمان درس خوانده و بزرگ شده، ولی میآید و میگوید شما به خاطر یک تار موی خانمها فلان کردید. یعنی حرمت حجاب را با یک چهره مذهبی و روحانی، در جامعه میشکند. اینجا هم طرف رفته هشت سال جنگیده و خودش هم هرچه که دارد از انقلاب و تمامیت ارضی ایران دارد، اما وقتی در موج و تلاطم این پروپاگاندا قرار میگیرد، میگوید زبان ملی ما ترکها، ترکی است و فلان است. ترکی را روبهروی فارسی قرار میدهد. ما که با زبان ترکی مخالف نیستیم، ما با پانترکیسم مخالفیم. ولی عملاً میبینی همان کسی که حزباللهی و بسیجی بوده و ۸ سال به خاطر همین ایران و تمامیت ارضیاش جنگیده، شده ابزار نفوذ پانترکها در دستگاههای رسمی. به قول شما شاید خودش هم خبر نداشته باشد. البته من میگویم هم خبر دارد، هم خبر ندارد. تعصبات قومیتی وارد ناخودآگاهش شده است و نمیگذارد واقعیت را ببیند.
* نقش اسرائیل در ترویج پانترکیسم در ایران چقدر جدی است؟
صراحتاً عرض میکنم که ترکیه، جمهوری آذربایجان و اسرائیل در این قضیه متحد هستند و دارند فرهنگسازی میکنند. الان یک جریان پانترکیستی در ایران به وجود آمده که متظاهر به انقلابیگری هم هست. میگویند ترکیه نقطه تنفس ماست، ترکیه دوست ماست، ترکیه فلان است. حتی میگویند شمال غرب کشور باید یک حالت فدرالیسمی پیدا کند و حتی در سیاست خارجی برای خودش مستقل عمل کند و با ترکیه و جمهوری آذربایجان ببندد. یک نوع از فدرالیسم سیاسی طرفدار پیدا کرده و متأسفانه قبح این مسائل شکسته شده است و صراحتاً این مسائل را مطرح میکنند. بحث ترک و فارس بودن شده اهم مباحث بعضی از آقایان در شمال غرب کشور؛ با وجهه انقلابیگری و تظاهر به امتگرایی. یک نوع اسلام پانترکیسمی که من اسمش را میگذارم پانترکیسم متظاهر به امتگرایی و انقلابیگری. اینها به شکل سازمانیافتهای زبان فارسی را تخریب میکنند و زبان فارسی را ربط میدهند به فراماسونری و انگلیس و تاریخ ایران را ربط میدهند به صهیونیسم. مثلاً میگویند چون که اسرائیل از کوروش حرف زده، تاریخ ایران از بیخ و بن صهیونیستی است. با این نفاق گفتمانی پیش میآیند و این مباحث را مطرح میکنند و میگویند ما باید به سمت اسلامی برویم که ترکها داشتهاند و اسلام واقعی اسلام ترکی است. این همان پروپاگاندایی است که آقای اردوغان در جهان اسلام دنبال میکند. میخواهد خودش را با این مسائل در جهان اسلام معرفی کند و ترکیه را بر مقدرات منطقه حاکم کند. میگوید هیچ سنگی نباید بدون هماهنگی من جابجا شود. به همین خاطر است که من میگویم شمال غرب کشور هم عمق نفوذ ترکیه است، هم عمق نفوذ اسرائیل. چون این کشورها رقیب مشترکی دارند و آن ایران است. اسرائیل با ما دشمن است، ترکیه با ما رقیب است. در دشمن-رقیب مشترک بودنِ ما برای آنها، این دو کشور به اتحاد میرسند و میآیند روی بحث ترک بودن کار میکنند. از آسیای میانه تا درون شهرهای ترکزبان ایرانی سرمایهگذاری میکنند. شما در این بحران اخیر در جبهه شام دیدید که اینها هزاران نیروی ترک را از آسیای میانه و از ازبک و ایغور و قرقیز و تاجیک و… جمع کردند و به سوریه بردند. پس این مسأله باید زنگ خطر را برای ما هم روشن کند.
شمال غرب کشور هم عمق نفوذ ترکیه است، هم عمق نفوذ اسرائیل. چون این کشورها رقیب مشترکی دارند و آن ایران است. اسرائیل با ما دشمن است، ترکیه با ما رقیب است. در دشمن-رقیب مشترک بودنِ ما برای آنها، این دو کشور به اتحاد میرسند و میآیند روی بحث ترک بودن کار میکنند * نقش چهرههای فرهنگی، هنری و نخبگان جامعه در تبیین این مسأله و توجه به ملیگرایی، ایران و تمامیت ارضی ایران، چقدر پررنگ است؟
من حس میکنم که یک غفلتی نسبت به مسأله امر ملی در جامعه ما اتفاق افتاده است. بعضاً حتی دانشگاه ما در اختیار جریانات ایرانستیز است. ببینید؛ خودتحقیری ملی، تحقیر ایران، تحقیر پرچم، تحقیر ملیت ایرانی، تحقیر تیم ملی فوتبال، تحقیر سرود ملی، اینها همه حساب شده است. یک شبکهای برای ایران درست میکنند به عنوان «ایران اینترنشنال»؛ یک عده هم فکر میکنند که این یعنی ایران بینالمللی. در حالی که اینطور نیست. منظور او از اینترنشنال تقسیم ایران بین چند قومیت و ملیت جدید است. یک گزاره جعلی برای قومیتهایی که در ایران دارند زندگی میکنند ساختهاند و همین پروژه را هم در این رسانه پیش میبرند. میگویند ایران کشوری است متشکل از ملتهای مختلف؛ این معنای دقیق ایران اینترنشنال و مسیری است که این شبکه دنبال میکند. یک عده صراحتاً این گزاره ضدملی را مطرح میکنند. در صورتی که ما همیشه وحدت ملی داشتهایم و هزاران سال است که یک کشور هستیم. ایران یا پارس یا سرزمین پرشیا؛ همیشه یک مملکت بودهایم. ولی اینها میخواهند القا کنند که ایران متشکل از ملتهای مختلف است که به خاطر جبر جغرافیایی و جبر سیاسی کنار هم تبدیل به یک کشور شدهاند؛ مثل یوگسلاوی یا شوروی سابق. این القا وجود دارد. متأسفانه در درون ساختارهای دولتی و حکومتی هم بعضی مدیران کمشعور هستند که تحت تأثیر این فشارهای تبلیغاتی قرار میگیرند و با لحن نرمتری این مباحث را دنبال میکنند. مثلاً میگویند «ایران موزائیک اقوام است»، یا «ایران کشور چندقومیتی است». در صورتی که این چند قومیتی بودن را باید درست تعریف کنیم. ایران کشوری نیست که چند قوم باشند و ایران را تشکیل داده باشند؛ ایران همیشه یک ملت بوده است، حالا در طول تاریخ به اقتضای زمانه مردمان در ولایات مختلف، چون با اقوام مختلفی روبرو شدهاند، یک تمایزهایی پیدا کردهاند. اینها یک ملت هستند؛ مثل یک خانواده که عموزاده و دخترخاله و پسردایی و… میشوند. قومیت در ایران این مدلی بوده است. قومیت در ایران مثل آمریکا فدرالی نیست که انگلیسیزبانها و فرانسویزبانها و آفریقاییزبانها و… دور هم جمع شده باشند و یک کشور را تشکیل داده باشند. هیچوقت ایران به این شکل نبوده است. میخواهم بگویم که از طرح این مباحث غفلت شده است و در سیستم هم تعریف درستی از ملیت ایرانی وجود ندارد. حضرت آقا هر سال که دیدار شاعران میرویم، چقدر درباره زبان فارسی صحبت میکنند؟
* جالب اینکه خود رهبری هم ترکزبان هستند ولی همیشه توجه جدی به زبان فارسی و ملیت ایرانی داشتهاند.
بله. خود ایشان هم ترکزبان هستند. در همین دیدار شاعران چقدر درباره زبان فارسی حرف میزنند؟ وقتی بیرون میآییم، آن حرفها چه میشود؟ کسی دنبال آن حرفها هست؟ گوش میدهند؟ خیر. من یک نکتهای را عرض کنم. به عنوان کسی که در جبهه مقابله با پانترکیسم هستم، به عنوان یک ترکزبانی که دارم با این جریان مبارزه میکنم و سالهاست که از این ناحیه احساس خطر کردهام؛ من احساس میکنم که نهادهای فرهنگی ما نه تعریف درستی از پانترکیسم دارند، نه از دشمنی پانترکیسم با تمامیت ارضی ایران، و نه حتی از بحث ملیت ایرانی.
یکی از نهادهای فرهنگی مهم و مؤثر کشور که باید زبان فارسی و هویت ایرانی را پاس بدارد، کاروانی را از تبریز برای اربعین به عراق بردند؛ کاروانی به نام کاروان شعر و هنر. ولی این کاروان را به شمال عراق بردهاند و آن را زیر پرچم «شورای کشورهای ترک» نشاندهاند. من به این مسأله اعتراض کردم و مصاحبه کردم که چرا باید شاعران ایرانی را زیر پرچم شورای کشورهای ترک بنشانید؟ شورایی که هدفش ضدایرانی است. اصلاً ایجاد میشود که ایران را محدود کند. اگر وقتی بود، من در یک گفتگوی دیگر به شما میگویم که این شورا برای محاصره ژئوپولیتیکی ایران ایجاد شده است و پشت آن ناتو و انگلیس است. شما کاروان شعر و هنر تبریز را به اربعین میبری و زیر پرچم این شورا مینشانی؟ وقتی من اعتراض کردم، یکی از مسئولان به من گفت خب ما هم ترک هستیم! ببینید تعریف اینها از مسائل حادی که عارض بر کشور ما عارض شده، چقدر غلط است. میگویند ما هم ترک هستیم! ما ترکی هستیم که در برابر آن ترک ایستاده است. جد ما شاه اسماعیل صفوی ترک بود ولی در برابر ترک عثمانی ایستاد. قرار نیست هرکس که ترک بود، برود زیر پرچم شورای کشورهای ترک. بحث من این است که نفوذ پانترکیسم در دستگاه سیاسی ما جدی است. کسانی که دلشان برای ایران و تمامیت ارضی کشور میسوزد، این را از زبان من بشنوند.
فتنه دوم شام، فتنه بزرگتری خواهد بود. چون باید در دو جبهه بجنگیم؛ هم با اسرائیل و هم با جریان نوعثمانی و تکفیری. ضمن اینکه احتمال اینکه یک جبهه جدیدی را در «قفقاز» باز کنند بسیار زیاد است * چه پیشبینی از وقایع سوریه و نفوذ ترکیه در این کشور دارید؟
ما از کیان ایران و از کیان شیعه و از کیان جبهه مقاومت دفاع خواهیم کرد؛ چه به نام، چه به ننگ، چه با خون، و چه با جان و مال. حتماً کنار مقاومت خواهیم استاد. مسیر تاریخی ما این بوده که تا قطره آخر خون کنار نکشیم. به خصوص بعد از انقلاب مبارک اسلامی که ایران را احیا کرد و ایرانیت را به کیان شیعه و کیان اسلام تزریق کرد. این جبههای است که ما با تمام وجود در آن خواهیم ایستاد. ما در جنگ قبلی شام پیروز شدیم، انشاالله در جنگ آینده هم پیروز خواهیم شد. ولی جنگ آینده، یعنی جنگ فعلی شام که بعد از آتشبس ۶۰ روزه لبنان شروع شده است و فتنه دوم شام است، فتنه بزرگتری خواهد بود. چون در دو جبهه باید بجنگیم؛ هم با اسرائیل و هم با جریان نوعثمانی و تکفیری. ضمن اینکه احتمال اینکه یک جبهه جدیدی را در قفقاز باز کنند بسیار زیاد است و ما باید برای آن خیلی آماده باشیم. از نظر تسلیحاتی هم ما باید یک تغییراتی در دکترین نظامی خودمان بدهیم. من متخصص این حوزه نیستم ولی چون ما داریم در پلکانی از تنش با دشمنانمان حرکت میکنیم و مدام بالاتر میرویم، باید آن پلههای نهایی را هم در نظر داشته باشیم و کارت آن پله نهایی را هم در جیبمان داشته باشیم.