به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، نیروگاه شهید رجایی قزوین، در طول سه دهه فعالیت خود به عنوان یکی از بزرگترین تأسیسات تولید برق ایران، نه تنها مسئول تأمین انرژی در گستره وسیعی از کشور است، بلکه در سایه این کارکرد حیاتی، به یکی از بزرگترین منابع آلودگی و بحران زیستمحیطی در استان قزوین و شهرهای مجاور تبدیل شده است. اما این سوال مطرح میشود که آیا این نیروگاه همچنان برای تأمین برق کشور به عنوان یک «غول انرژی» باید به فعالیت خود ادامه دهد، یا باید به دقت بیشتر در مورد هزینههای زیستمحیطی آن فکر کنیم؟
در حالی که نیروگاه شهید رجایی به عنوان یکی از تأسیسات استراتژیک انرژی کشور شناخته میشود، واقعیت تلخ و پنهان آن این است که بخش عمدهای از تولید برق آن به قیمت آلودگی شدید محیط زیست تمام میشود. نیروگاه شهید رجایی به دلیل استفاده گسترده از مازوت، که یکی از آلودهکنندهترین سوختها است، نه تنها خود را در کانون بحرانهای زیستمحیطی قرار داده، بلکه بر سلامت مردم ساکن در مناطقی که تحت تأثیر آلودگیهای این نیروگاه قرار دارند، نیز سایه افکنده است.
مازوت، این سوخت سنگین که به دلیل کیفیت پایین خود در بازارهای بینالمللی تقاضای کمی دارد، در داخل کشور به شکلی گسترده در نیروگاهها به کار گرفته میشود. اما سؤال اینجاست که چرا در حالی که تکنولوژیهای نوین سوختهای پاکتر و کمهزینهتر را در اختیار داریم، همچنان باید از این سوختهای آلاینده استفاده کنیم؟ در واقع، این سوال نه فقط درباره نیروگاه شهید رجایی، بلکه در سطح کل کشور مطرح است.
وقتی به تاریخچه نیروگاه شهید رجایی نگاه میکنیم، متوجه میشویم که این نیروگاه از سال ۱۳۶۲ تاکنون مشغول به کار است و در این مدت دچار فرسودگیهای گسترده شده است. نیروگاههایی که عمر طولانی دارند، معمولاً نیازمند بازسازی و بهروزرسانی تجهیزات هستند. اما نکته قابل تأمل این است که این فرآیند در مورد نیروگاه شهید رجایی به درستی و در زمان مناسب انجام نشده است. چرا باید شاهد باشیم که این نیروگاه، که مسئول تولید برق برای میلیونها نفر است، همچنان با تجهیزات فرسوده و آلاینده خود ادامه به کار دهد؟
مسئله فرسودگی تجهیزات فقط یک مشکل تکنیکی نیست؛ این مشکل به طور مستقیم با افزایش آلودگیهای ناشی از تولید برق در این نیروگاه ارتباط دارد. در واقع، در دنیای امروز که همه چیز به سمت هوشمندسازی و بهینهسازی حرکت میکند، این نیروگاه بهعنوان یک ارگان دولتی که در قلب بخش انرژی کشور قرار دارد، به شدت از پیشرفتهای تکنولوژیکی روز دنیا جا مانده است. اگر به این موضوع توجه نکنیم، نیروگاه شهید رجایی در آینده به یک «غول انرژی» تبدیل خواهد شد که به طور سیستماتیک محیط زیست را نابود میکند.
یکی از مباحثی که در خصوص نیروگاه شهید رجایی به کرات مطرح میشود، مسئولیت اجتماعی است. این نیروگاه که در قلب یکی از آلودهترین مناطق کشور قرار دارد، به نظر میرسد در عمل مسئولیت اجتماعی خود را نادیده گرفته است. درست است که این نیروگاه برق مورد نیاز بخش عظیمی از کشور را تأمین میکند، اما آیا در عوض، نباید به سلامت و رفاه مردم ساکن در مناطق مجاور نیز توجهی جدی داشته باشد؟ مسئولیت اجتماعی یعنی نه فقط تأمین انرژی، بلکه محافظت از محیط زیست و سلامت عمومی هم باید در اولویت باشد.
چنین برخوردی با محیط زیست و سلامتی مردم در حقیقت به نوعی «بیتوجهی سازمانی» به شمار میآید. در حالی که طبق قانون، نیروگاهها باید به مسائل زیستمحیطی توجه کنند و از آنجا که نیروگاه شهید رجایی بیش از سه دهه است که فعالیت میکند، باید شاهد اقداماتی جدی در راستای کاهش آلایندگیها و بهبود کیفیت هوا باشیم. اما واقعیت این است که این مسئولیت اجتماعی به طور جدی دنبال نمیشود و حتی در مواردی، برخوردهای قانونی مانند پلمب مخازن نیروگاه به نتیجهای نرسیده است.
این مسئله نه تنها یک چالش زیستمحیطی است، بلکه به یک تهدید جدی برای سلامت عمومی تبدیل شده است. ذرات معلق و گازهای سمی ناشی از سوزاندن مازوت در این نیروگاه، به سرعت در فضای شهرهای اطراف گسترش مییابد. متاسفانه، این آلایندگیها اثرات مستقیم بر مشکلات تنفسی و بیماریهای قلبی دارند. به علاوه، این آلودگیها میتوانند بر سیستم ایمنی بدن افراد تأثیر منفی بگذارند و در درازمدت باعث افزایش بیماریهای مزمن شوند.
در چنین شرایطی، آیا منطقی است که همچنان به فعالیت نیروگاهی که اینگونه سلامت عمومی را تهدید میکند، ادامه دهیم؟ آیا صرفا به این دلیل که این نیروگاه برق تولید میکند، باید به هزینه آن به آلودگی و تهدید سلامت مردم ادامه دهیم؟
نیروگاه شهید رجایی میتواند همچنان به فعالیت خود ادامه دهد، اما باید با تغییرات اساسی در رویکرد خود، در مسیر کاهش آلودگیها گام بردارد. استفاده از سوختهای پاکتر و سرمایهگذاری در نوسازی تجهیزات، به جای استفاده از مازوت بیکیفیت، میتواند راهی برای کاهش آلودگیها و بهبود شرایط زیستمحیطی باشد. همچنین، باید مسئولیت اجتماعی این نیروگاه در راستای حفظ سلامت عمومی و جلوگیری از تهدیدات زیستمحیطی تقویت شود.
سوالی که در نهایت باید از خود بپرسیم این است که آیا ما آمادهایم که هزینههای زیستمحیطی را پرداخت کنیم تا برق ارزانتری تولید کنیم، یا اینکه برای تولید انرژی باید حاضر شویم هزینههایی را برای ارتقاء تکنولوژی و بهبود شرایط زیستمحیطی بپردازیم؟ پاسخ به این سوال میتواند راهحلهای مشخصی را برای بحرانهای زیستمحیطی و سلامت عمومی ناشی از نیروگاههای قدیمی و فرسوده مانند شهید رجایی ارائه دهد.