اگر می خواهید بدانید مردان چرا زن دوم میگیرند یا اشتباه شما کجا بوده که شوهرتان به شما تعهد ندارد باید بدانید که شما اشتباهی مرتکب نشده اید به احتمال زیاد شوهر شما مرد متعهدی نیست وگرنه به جای این که به دنبال رفع مشکل برای زندگی اش باشد به دنبال سرپوش گذاشتن روی مساله و سواستفاده از شرایط به نفع خودش نبود.
در بسیاری از موارد زنان به دلیل نوع تربیت اجتماعی دچار کمبود اعتماد به نفس شدید هستند و بر عکس مردان به دلیل اهمیتی که از روز اول زندگی به آنها داده شده است دچار اعتماد به نفس شدید هستند ، همین تفاوت نگاه و تربیت اشتباه و تبعیض جنسیتی هنگام تربیت فرزندان باعث می شود که اگر مردی به همسرش تعهد نداشت و دچار لغزش ، خطا ، اشتباه یا خیانت شد ، زن خودش را مقصر بداند یا زنان دیگر به جای حمایت از هم جنس خود، انگشت اتهام را به سمت همسر بگیرند و فشار روانی زیادی بر او وارد کنند.
یا مردان به خودشان حق بدهند که با ایجاد هر مشکلی در زندگی زناشویی به جای این که به دنبال راه حل و اصلاح اشتباهات خودشان باشد به دنبال سواستفاده از شرایط و موجه جلوه دادن خودشان برای گرفتن زن دوم باشند.
متاسفانه زنان به جای این که در این شرایط واقعیت را ببینند و به دنبال رفع مشکلات شخصیتی شوهرشان و رفع مشکلاتی باشند که رفتار متقابل هردوی آن ها باعثش شده ، انگشت اتهام را به سمت خودشان می گیرند و به دلیل اعتماد به نفس پایینی که دارند ، خودشان را مقصر گرفتن زن دوم ، اشتباهات ، خطا و خیانت شوهرشان می دانند در صورتی که واقعیت چیز دیگری است و در بسیار از این موارد زن بی تقصیر است و فقط گرفتار آدم اشتباهی شده است.
چند همسری برای مردان در برخی از کشورها مجاز شمرده شده است بنابراین از نظر قانوعی منعی برای ازدواج مردان در این کشورها وجود ندارد ولی عرف برخی از مناطق کاملا مخالف این موضوع است و به مردی که زن دوم بگیرد برچسب های منفی زده می شود یا از نظر روحی فشار بسیار زیادی به زن اول وارد شده و حتی می تواند منجر به طلاق یا جدایی عاطفی زن اول شود.
در برخی از مناطق که پیش فرض جامعه چند همسری است ، زنان راحت تر می توانند با این موضوع کنار بیایند و از ابتدا ذهنشان آماده ورود زن دوم یا بیشتر به زندگی شان هست و ضربه روحی کمتری از این موضوع به آن ها وارد می شود چون پیش فرض ذهنی آن ها زمان ازدواج به همین شکل بوده و آمادگی این اتفاق را دارند.
به هر روی در مناطقی که پیش فرض زنان تک همسری است ، ورود زن دوم به زندگی مرد یک اتفاق بسیار ناخوشایند است که مایه شرمساری زن شده و مساوی با آزار روحی و فشار روانی بسیار زیادی به زن اول می شود که از نظر اخلاقی و انسانی قابل قبول نیست و از این رو رفتاری غیر انسانی محسوب می شود.
در ادامه مقاله سوالات شما درباره این که مردان چرا زن دوم می گیرند و پیامدهای آن چیست پاسخ می دهیم .
زن دوم گرفتن مرد متاهل پیامدهای ناراحت کننده زیادی دارد و کیفیت و شادی زندگی را از بین خواهد بود و به هر شکلی که باشد مهر و صفا و صمیمیت کانون خانواده را نابود میکند و منجر به اختلال کارکرد خانواده می شود که آسیب جدی آن متوجه تربیت و شخصیت فرزندان است و پدر دیگر جایگاه و ارزش گذشته را در قلب خانواده نخواهد داشت و کارکردش در حد تامین نیازهای خانواده خواهد بود.
سعادت و خوشبختی ازدواج در گرو صفا ، صمیمیت ، گذشت و فداکاری است ولی مردی که تعهدی به همسرش ندارد و خودش را درگیر روابط خارج از ازدواج و یا چند همسری می کند با توجه به ضربه های روحی شدیدی که به همسر و فرزندانش وارد کرده است دیگر نمی تواند توقع کارکردی سازنده از خانواده اش را داشته باشد.
گرفتن زن دوم در جوامعی که تک همسری عرف است باعث ایجاد تبعیض بین زن و مرد شده و نگاه منفی نسبت به مرد ایجاد میشود و به عنوان نشانه ای از عدم تعهد ، بی مسئولیتی و هوسرانی او محسوب می شود ولی همه مردان به دلیل برتری جویی ، هوسرانی یا بی مسئولیتی به دنبال گرفتن زن دوم نیستند و ممکن است دلایل دیگری داشته باشند، اگر بخواهیم به این سوال که مردان چرا زن دوم می گیرند پاسخ دهیم باید شرایط مختلفی را در نظر بگیریم از جمله :
برخی از زنان به دلیل این که از نظر ژنتیکی مشکل دارند و نمی توانند بچه دار شوند و به دلیل علاقه ای که به شوهرشان دارند یا نمی خواهد شوهرشان را از حق بچه دار شدن محروم کنند به او اجازه گرفتن زن دوم می دهند.
برخی اوقات هم خانواده مرد پیش قدم شده و به دلیل بچه دار نشدن عروسشان اقدام به گرفتن عروس دوم می کنند. به هر حال در این شرایط بعد از به دنیا آمدن فرزند ، زن اول جایگاه خودش را از دست داده و دیگر مثل گذشته توجه شوهرش را نخواهد داشت احتمال ایجاد آسیب روانی در او وجود دارد.
در خانواده هایی که تبعیض جنسیتی بین زن و مرد بسیار زیاد است متاسفانه تصور می کنند امکان بقای نسل فقط با پسر امکان پذیر است و پسر دار نشدن را جزو معایب زن می دانند و به اجبار سر زن اول هوو می آورند.
برخی از مردان متاسفانه بسیار دهن بین هستند و تحت سلطه خانواده شان قرار دارند و با وجودی که زنشان را دوست دارند ولی به این دلیل که همسرشان مورد قبول مادر یا خواهرشان نیست و این حسادت باعث می شود که نخواهند عروسشان زندگی شادی داشته باشد و از بودن در کنار پسرشان احساس خوشبختی کند زیر پای پسرشان می نشینند و با جلب رضایت زن اول به هر شکلی که شده باشد برای پسرشان زن دوم می گیرند.
برخی از مردان بعد از این که از نظر مالی به ثروت می رسند، حق خودشان میدانند که زن دوم بگیرند و بدون توجه به خوبیهای همسر اول و قدردان بودن کمک ها و حمایت های او ، ارزش های زندگی و خانواده را زیر پا گذاشته دوباره ازدواج می کنند و معمولا تفاوت سنی زیادی بین زن دوم و خودشان وجود دارد که باید این تفاوت سنی فاحش را با بریز بپاش ها و خرج های بیش از حد جبران کنند تا رضایت همسر دومشان تامین شود. به نوعی این نوع ازدواج تبادل جوانی با ثروت است.
یکی از اولویت های ازدواج برای زن و شوهر رابطه جنسی است و در صورتی که یکی از زوجین سرد مزاج و دیگری گرم مزاج باشد مسلما فشار زیادی بر کسی وارد خواهد شد که میل جنسی اش بیشتر است.
متاسفانه در این شرایط هیچ گونه پیشنهادی برای زنی که گرم مزاج است و درگیر ازدواج با یک مرد سرد مزاج شده و شوهرش توانایی تامین نیازهای او را ندارد در نظر گرفته نشده است و راهی به جز سوختن و ساختن یا طلاق گرفتن ندارد ولی مردان در این گونه مواقع به خودشان اجازه صیغه یا زن دوم گرفتن میدهند بدون این که حقوق مالی همسر اول را پرداخت کنند.
سرد مزاجی خانم ها در صورتی که درمان نشود می تواند باعث دوری زن و شوهر و تمایل مرد برای ازدواج دوم شود. مردان به دلیل بالا تر بودن مقدار تستوسترون در خونشان سریعتر تحریک می شوند و میل جنسی را بدون هیچ تحریک جسمی ای ، حس می کنند ولی زنان نیاز به مقدمه و عشقبازی و نوازش برای تحریک شدن دارند.
متاسفانه مردان رابطه جنسی را بسیار فیزیکی و فقط در دخول می بینند در حالی که رابطه جنسی برای زنان نیاز به آمادگی روحی و حسی دارد و در صورتی که مرد مهارت کافی برای تحریک احساسات همسرش را نداشته باشد نمیتواند او را برای داشتن رابطه جنسی مشتاق کند، در این گونه موارد مردان به جای این که به دنبال حل مشکل باشند و مهارت خود در رابطه جنسی را افزایش دهند و طوری رفتارکنند که همسرشان نسبت به آن ها مشتاق شود ، برچسب سرد مزاجی به همسرشان می زنند.
از سویی دیگر سردمزاجی در اغلب خانم ها به دلیل عدم مهارت و ناآگاهی شوهرشان نسبت به خواسته ها و جسم یک زن است. مردان اغلب آگاهی درستی از معاشقه و تحریک یک زن ندارند به همین دلیل همسر خود را از داشتن رابطه جنسی منزجر می کنند و باعث سردمزاجی زن نسبت به خودشان می شوند در صورتی که همین زن در صورتی که مرد مهارت کافی در رابطه جنسی داشته باشد ، مشتاق سپری کردن زمان خود در رابطه جنسی با شوهرش خواهد شد.
برخی مردان هستند که تعهد و اخلاقیات در مجموع برایشان تعریف شده نیست و هویت شخصی خود را در هرزه گردی می دانند و هر چه با زنان بیشتری در ارتباط باشند خودشان را با ارزش تر می بینند.
برخی مردان به دلیل ضربه های روحی که خورده اند دچار اختلال دون ژوانیسم هستند و از درون احساس حقارت دارند و توجه زنان برای آن ها لذت بخش است و دوست دارند به هر شکلی که شده توجه زنان را به خودشان جلب کرده و بعد از رسیدن به مقصود آن ها را رها کرده سراغ نفر بعدی بروند.
اختلال دو قطبی و مانیک هم منجر به ایجاد روابط متعدد در مردان می شود.
ولخرجی برای زنان ، احساس قدرت و خاص بودن به آن ها می دهد که نشانه بیماری مانیک یا شیدایی است.
افراد مبتلا به اختلال دو قطبی یا بیماری مانیک برای این که احساس افسردگی شدید پیدا نکنند همیشه تمایل به برقراری رابطه با یک فرد جدید دارند.
چنین مردی حتی اگر زن دوم نگیرد دائما در حال خیانت به همسرش است و زن دوم گرفتن هم نمیتواند مانع از هرزه گری او شود.
در صورتی که گرفتار چنین مردی شده اید و شوهر شما پایبند ازدواج نیست و تعهد اخلاقی به شما ندارد در صورتی که به دلایل شخصی تمایل به ماندن کنار او دارید بهتر است بیخیال او شوید یا اینکه هر چه سریعتر از او جدا شوید.
گردآوری : بخش زناشویی بیتوته