گاهی اوقات تکرار کردن برخی مسائل را گفتن دوباره و چند باره آنها ضروری است شاید یادآوری این مسائل بتواند باعث تغییر در نگرش و راهبردها و همچنین اثرگذاری بر تدابیر در پیش گرفته شده، گردد. در طول ۱۴ ماه گذشته بدون شک به دلیل عمق تردید در مورد برخی مسائل باعث شد تا ما فرصت‌های بی‌نظیر و عجیبی را از دست بدهیم و امروز هم اگر دیر بجنبیم این فرصت‌ها را از دست خواهیم داد. فرصت‌ها نه به سادگی به دست می‌آیند و نه به سادگی ساخته می‌شوند، بلکه با استفاده از تدبیر و مهمتر از همه توکل شود فرصت‌هایی را ایجاد کرد که تغییر دهنده بسیاری از موازنه‌ها در سطح کلان باشد.
بارها در مورد تردید در مورد ترس از اینکه چه خواهد شد و حرف‌های بزدلانه برخیا که همواره در کشور نشسته و نجنگیده کست را پذیرفته‌اند نوشته و می‌نویسم. این بار هم وظیفه خود می‌دانم تا این را تکرار کرده و برای بار هزارم آنچه را در بالا گفتم برای ثبت در حافظه تاریخی مردم ایران قلمی کنم. رژیم صهیونیستی هرچند با کمک آمریکا و خیانت کشورهای منطقه توانست از زیر بار شکست قطعی و ۱۰۰ درصد تا اندازه‌ای فرار کند اما اگر ما دست به کار نشویم مطمئن باشید که از این شکست به صورت قطعی فرار خواهد کرد.
متاسفانه ما به دشمن اجازه نفس کشیدن، تجدید قوا و پیدا کردن فرصت جهت اخلال در سازمان و جبهه رزم خود را دادیم و امروز هم نشسته و در حال تماشا هستیم. شاید برخی‌ها مانند همیشه بنشینند و بگویند که نباید وارد جنگ شویم اما اگر نپذیریم که در حال جنگ هستیم فردا جنگ به سراغ ما خواهد آمد. این فرضیه و این برداشت اشتباه از حقایق منطقه و نوع نگاه و رفتار دشمن کینه توز باعث وارد شدن ضربات دردناک بیشتری به ما خواهد شد که جبران این دردها و این ضربات در کوتاه مدت میسر نخواهد بود.
باید این نکته را بپذیریم که از ماجرای سقوط بالگرد رئیس جمهور در شمال کشور (هرچند عده‌ای امروز شسته و ادعا می‌کنند که گفتند و نوشتن در این زمینه زیر سوال بردن گزارش تاد کل نیروهای مسلح است و از این طریق می‌خواهند مانع از شکل‌گیری فرضیات و بررسی حقایق دیگر برای پی بردن به ماهیت اقدامات دشمن گردند) تا سقوط شق به دست تروریست‌های تکفیری ما شاهد یک عملیات یکپارچه و گسترده توسط دشمن علیه خود و محور مقاومت بوده‌ایم. این موضوع را از همان زمان بارها تکرار کرده و بارها گفتم اما متاسفانه گوش شنوایی در این مملکت نبود.
هرچند امیدوار نیستم که از این به بعد هم گوش شنوایی پیدا شود و به این حرف‌ها اهمیت بدهند و کاری کنند، اما دست کم برای آگاه شدن مردم و مخاطبان و برای اینکه آنها درک بهتر و دقیق‌تری از شرایط و از برنامه‌های دشمن پیدا کنند ضرورت دارد تا بدانند و بفهمند طرح عملیاتی دشمن برای وارد کردن ضربه نهایی به ما بسیار دقیق گسترده و حساب شده است و در این زمینه روی اشتباهات و بی‌عملی ما حساب کاملی باز کرده‌اند. در مورد این طرح و جزئیات آن در گزارشی دیگر حتماً نکات و مسائلی را برخواهم شمرد اما تا همین جا بدانید که دشمن نه از قدرت بسیاری برخوردار است بلکه دارد از اشتباهات و خطاهای ما بهره‌برداری می‌کند.
با این حال بهترین و تنها راه جلوگیری از تداوم کار دشمن وارد کردن ضربه کاری و اساسی به او در جایی است که فکرش را هم نمی‌کند. حجم و طول زمان این ضربه باید گسترده و عمیق باشد به شکلی که امکان بلند شدن دوباره به او را ندهد، بر این باور هستم که اگر قرار است کاری شود باید به صورت کامل و با تمام ظرفیت انجام گیرد اقدام باید برای کشتن دشمن باشد نه برای زخمی کردن او چرا که دشمن زخمی بسیار خطرناک است. شاید این آخرین و مهم‌ترین فرصتی باشد که ما در اختیار داریم تا بتوانیم دشمن را از تداوم توهماتش که آنها را یکی یکی به حقیقت تبدیل کرده جلوگیری کنیم...
دشمن سرمست از نابودی غزه و قتل عام ساکنان آن و همچنین خوشحال از ترور تمام فرماندهان رده بالا و رهبران حزب الله و امروز نیز شاد از سرنگونی حکومت سوریه و حملات مکرر و پیاپی به زیرساخت‌های این کشور در حال برنامه‌ریزی برای ضربه زدن به عراق است. صهیونیست‌ها یک رح بلند پروازانه عجیب دارند که می‌گویند باید جولان را به منطقه التنف در مرز عراق و سوریه وصل کنند و به این ترتیب جنوب سوریه را به صورت کامل اشغال کرده و خودشان در مرز عراق و سوریه حضور پیدا کنند. این اتفاقات دشمن را بی‌نتیجه رسانده که اگر ایران توان قدرت داشت می‌توانست با آن مقابله کند و در تهران مقامات تردید جدی نسبت به حمله به او دارند و به همین دلیل هر روز حرف جدیدی از حمله به ایران می‌زند
