سرویس جهان مشرق - پس از هفت اکتبر سال ۲۰۲۳، منطقه غرب آسیا وارد دوره ای تازه تحولات منطقه و جهانی شد. مسئله فلسطین به مسئله یک منطقه و جهان تبدیل شده و بسیاری از کشورهای منطقه و جهان را درگیر خود کرد.
همزمان با وقوع سلسله حوادث و تحولات ناشی از شروع جنگ در سرزمین های اشغالی میان مقاومت فلسطین و رژیم صهیونیستی، دولت‌های منطقه و جهانی به کنش گری در رابطه با مسئله جنگ در سرزمین های اشغالی پرداختند. کشورهای غربی تمام عیار به دفاع از رژیم صهیونیستی پرداخته و با حمایت بی قید و شرط از صهیونیست‌ها، بزرگترین جنایت قرن را رقم زدند.
کشورهای عربی منطقه نیز که عنوان کشورهای مسلمان و جهان عرب را نیز به دوش میکشند به دفاع لفظی از فلسطین و محکومت رژیم صهیونیستی اکتفا کرده و در پشت صحنه، با کمک های عملی به رژیم جنایتکار صهیونیستی، در کشتار مردم فلسطین سهیم شدند.
در این میان، رژیم سعودی حاکم در عربستان که مدعی ام‌القرایی در جهان اهل سنت است، فرصت را مناسب دیده و عملا مسیر امتیاز گیری و دنبال کردن منافع خود از قبال تحولات منطقه و موضوع فلسطین را اتخاذ کرده است.
از زمان وقوع موج بیداری اسلامی در منطقه، تحولات شگرفی در غرب ایجاد شده است که آثار آن تا امروز نیز قابل لمس است. یکی از تحولات مهمی که بیداری اسلامی بر منطقه غرب آسیا بر جای گذاشت، خلاء ایجاد شده به دلیل ضعف بازیگران سنتی عربی بود.
موضوعی که باعث شد بازیگرانی همچون عربستان و امارات تلاش کنند تا این خلاء ایجاد شده را پر کنند. و این امر با سیاست جاه طلبانه ولیعهد سعودی، محمد بن سلمان یکی شده است که یکی از جلوه های این سیاست، مربوط به مذاکرات آل سعود با رژیم صهیونیستی در مورد عادی سازی روابط است، البته در چهار چوب یک توافق استراتژیک با ایالات متحده آمریکا.
تحولات اخیر در منطقه از جمله بالا رفتن سطح تنش میان ایران و رژیم صهیونیستی و همچنین ترور دبیر کل حزب الله لبنان، شهید سید حسن نصرالله، سران سعودی را به فکر آن انداخته است که از فرصت استفاده کرده و فرمان کنترل سیاست داخلی لبنان را بدست بگیرند.
در نگاه سعودی‌ها ترور سید حسن‌نصرالله و عملیات زمینی رژیم صهیونیستی در جنوب لبنان، شرایط جدیدی را ایجاد کرد که ممکن است به پیشبرد منافع آنها در عرصه سیاسی لبنان کمک کند، موضوعی که پیش از این امکان پذیر نبود. از جمله آنها، انتخاب رئیس جمهور در لبنان است. از این رو، در روزهای اخیر، حمایت قاطع عربستان سعودی از فعالیت های دیپلماتیک گسترده در بیروت به رهبری آمریکا و فرانسه به جهت کنترل امور عرصه سیاسی لبنان، کاملا مشهود است.
هدف همانطور که گفته شد، استفاده از تضعیف حق وتوی حزب الله برای پیشبرد انتخاب رئیس جمهور است که راه را برای تشکیل دولت در لبنان هموار می کند. میقاتی، نخست وزیر و عنصر نزدیک به رژیم سعودی نیز اعلام کرده است که قصد دارد تا تلاش خود را به کار گیرد تا انتخاب رئیس جمهور لبنان، محقق شود.
نامزد اصلی مورد قبول غرب و سعودی ها، فرمانده ارتش لبنان، ژنرال جوزف عون است که دارای نگاه و مواضع ضد محور مقاومت است و در صورت رسیدن وی به منصب ریاست جمهوری، باید منتظر اقدامات علیه جبهه مقاومت، خصوصا حزب الله لبنان بود. از این جهت، این مسئله اقدامی خلاف منافع محور است و باید انتظار داشت که محور مقاومت از جمله حزب الله لبنان، به این موضوع واکنش نشان دهد.
رژیم سعودی در حال حاضر شرایط را برای کسب منافع منطقه ای مناسب دیده و از مسئله فلسطین، لبنان در جهت اهداف و برنامه های خود استفاده میکند و مسیری که سران سعودی در حال حاضر طی میکند، مسیری موازی با خط سیاست‌های رژیم صهیونیستی در تقابل با محور مقاومت است. بی شک، چنانچه سران بی تجربه و خام سعودی بخواهند به مسیری که در حال حاضر اتخاذ کرده اند، ادامه دهند، باید هزینه اقدامات و سرکشی‌های خود را فراتر از آنچه تصورش را میکنند، بپردازند.
