«سقوط دمشق و پایان حکومت خاندان اسد در سوریه، ایران را با 3 مسیر جدید مواجه کرده است: بازسازی محور مقاومت، افزایش توانمندیهای تسلیحاتی و تقویت روابط با عربستان سعودی. بااینحال تفاوت بین این سه مسیر بسیار زیاد است و همزمان ایالات متحده نیز میتواند بر محاسبات تهران تاثیر بگذارد.»
الی گرانمایه، معاون مدیر برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا در شورای روابط خارجی اروپا، 20 دسامبر در نشریه «فارن پالیسی» نوشت: پس از یک دهه برتری در خاورمیانه، تهران با لحظهای از حسابوکتاب روبهروست. با پایان یافتن حکومت اسد در سوریه، ایران تنها متحد دولتی خود در منطقه را از دست داده است.
این رخداد در زمانی اتفاق میافتد که تهاجمات اسرائیل به طور قابلتوجهی حزبالله لبنان را که تواناترین و مورداعتمادترین متحد ایران بود، تحت فشار قرار داده است. به نظر میرسد ایران اکنون نیاز مبرمی به بازنگری استراتژیک دارد.
سوریه و حزبالله مدتهاست که محور مقاومت به رهبری ایران را تقویت کردهاند. اتحاد با اسد برای تامین امنیت کریدور زمینی ایران برای تکمیل منابع حزبالله کلیدی بوده است.
از دهه 1980، ایران منابع مالی را برای حمایت از این بازیگران در خارج از کشور برای جلوگیری از حملات اسرائیل و ایالات متحده به داخل ایران به عنوان بخشی از سیاست دفاعی هزینه کرده است. در حالی که به نظر میرسید ایران برای بیش از یک دهه دست برتر را در خاورمیانه داشت، 7 اکتبر 2023 این صحنه را دستخوش تغییر کرده است.
بازسازی محور مقاومت
ایران هنوز یک قدرت منطقهای است؛ قدرتی که همچنان گزینههایی در اختیار دارد. رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران در اولین سخنرانی خود پس از خروج بشار اسد از سوریه، دیدگاه مهمی را مطرح کردند و گفتند که «جبهه مقاومت قطعهای از سختافزار نیست که بتوان آن را شکست، از هم تفکیک یا نابود کرد، بلکه این یک «دکترین» است که به واسطه فشارهای اخیر قویتر خواهد شد».
تهران ممکن است تصمیم بگیرد که پافشاری کند و بر بازسازی محور مقاومت با یک دیدگاه بلندمدت تمرکز کند. در این مسیر، ایران میتواند گروههای شیعه عراقی و انصارالله یمن را همچنان در خط مقدم مبارزه علیه اسرائیل فعال نگاه دارد.
افزایش توانمندیهای تسلیحاتی
شاید در ایران این سناریو هم مدنظر باشد که محور مقاومت با دوران جدیدی روبهرو شده و دیگر قادر به جلوگیری از حملات اسرائیل به داخل ایران نیست. سقوط بشار اسد ممکن است نشاندهنده پذیرش این واقعیت توسط ایران باشد.
شورشیان سوری با سرعت برقآسا به دمشق رسیدند و هیچ ارتشی حاضر به مقابله نبود. در چنین شرایطی تهران راهحل نظامی برای نجات اسد در دستور کار قرار نداد.
نجات دوباره دولت بشار اسد برای تهران از نظر سیاسی پرهزینه بود؛ بهویژه با توجه به همسایه مهم آن، عراق که دولت آن بهشدت در برابر بسیج گروههای مسلح شیعه عراقی مقاومت میکرد.
اگر چنین نتیجهگیریای در ساختار تصمیمگیری در تهران غالب باشد، قطعا سرمایهگذاری بیشتر در تسلیحات متعارف، بهویژه موشکها و پهپادها، برای جلوگیری از حملات نظامی اسرائیل و ایالات متحده در دستور کار جمهوری اسلامی ایران قرار میگیرد.
تلاش ایران در این مسیر توجیهاتی هم در جریان تحولات یک سال اخیر دارد که یکی از آنها حملات مستقیم نظامی اسرائیل به داخل ایران بوده و دیگری هم اهداف ادعایی اعلامشده اسرائیل برای بازسازی نظم منطقهای است.
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، درباره تغییر توازن قوا در منطقه از طریق کمپینهای نظامی در غزه و لبنان صحبت کرده است. ارتش اسرائیل اشاره کرده که حملات هوایی گسترده در سوریه پس از سقوط اسد بیشتر سیستمهای دفاع هوایی سوریه را نابود کرده است.
به نظر میرسد یکی از اهداف اسرائیل از این اقدام را میتوان هموار کردن مسیر برای فشار بر ایران دانست. نتانیاهو همچنین تلاش زیادی میکند تا رئیسجمهور دونالد ترامپ را متقاعد کند که فرصت طلایی برای حملات پیشدستانه به برنامه هستهای ایران وجود دارد.
به عنوان بخشی از راهبرد جدید بازدارندگی، ایران ممکن است به فکر گامی برای تبدیل شدن از یک کشور در آستانه هستهای به یک کشور با سلاحهای هستهای باشد.
اگر ترامپ چراغ سبز برای حملات نظامی علیه برنامه هستهای ایران بدهد یا کمپین فشار حداکثری ایالات متحده علیه ایران را بدون ارائه مسیر دیپلماتیک واقعی تشدید کند، آنگاه برخی صداها در تهران که خواهان تغییر دکترین هستهای هستند، موقعیت بیشتری خواهند یافت.
این مساله بیشک فصل جدیدی از تنشها را در خاورمیانه به راه خواهد انداخت.
تقویت روابط با عربستان
اما در این لحظه بحرانی منطقهای، تهران ممکن است تصمیم دیگری هم برای کاهش تنشها بگیرد؛ از جمله از طریق دیپلماسی با کشورهای عربی خلیج فارس و دولت ترامپ که بهزودی کار خود را در کاخ سفید آغاز خواهد کرد.
جمهوری اسلامی ایران حتی پیش از تحولات اخیر سوریه شروع به آزمایش فرصتهای دیپلماسی مستقیم با ترامپ کرده و روند کاهش تنش با ریاض را تسریع کرده است.
تهران همچنین میتواند آمادگی بیشتری برای پیشبرد مسیر آشتیطلبانه خود با عربستان سعودی نشان دهد. واضح است که ریاض نمیتواند اولویتهای «اول عربستان» خود را کامل محقق سازد؛ آن هم تا زمانی که اسرائیل و ایران به سوی جنگی پیش میروند که تهدیدی برای فضای هوایی منطقه با موشکها و جتهای جنگنده است.
روابط همزمان عربستان با ایران، اسرائیل و ایالات متحده میتواند برای جلوگیری از درگیری نظامی بیشتر، حیاتی باشد.
این موقعیت دست سعودیها را برای درخواست امتیاز از ایران برای کاهش تنشها در دریای سرخ و محدود کردن حمایت نظامی از یمنیها تقویت میکند.
عربستان سعودی در موقعیتی قدرتمند قرار دارد که میتواند این دستاوردها را با تهران به دست آورد و همزمان از خواسته ترامپ برای گسترش دو توافق ابراهیم و عادیسازی روابط اسرائیل و عربستان سعودی استفاده کند تا جنگ غزه را پایان دهد و پیشرفت جدی در زمینه تشکیل دولت فلسطینی حاصل کند.
سیاست خارجی مدنظر مسعود پزشکیان به تنشزدایی از رابطه با غرب و تلاش برای رفع تحریمها اشاره دارد.
محمدجواد ظریف، معاون امور راهبردی رئیسجمهور، نیز در سخنانی تحلیل کرده که دینامیکهای جدید منطقهای فرصتی جدید برای ایران فراهم کرده است تا تمرکز خود را به بزرگترین منبع قدرت خود، یعنی مردم، معطوف کند.
منبع: دنیای اقتصاد