احمد شاکری نویسنده و منتقد در گفتگو با خبرنگار مهر درباره چالشهای نگارش ادبیات داستانی با محوریت سیره اهل بیت و ائمه اطهار (ع) گفت: اولین نکتهای که در این باره باید در نظر گرفت، چارچوب بندی موضوع است. گاه ما موضوعی را مطرح میکنیم و برای اینکه اهمیت آن موضوع را اثبات کنیم به خصوص در حوزه ادبیات از تقسیمبندیهای گونهای استفاده میکنیم برای مثال گونه داستان دینی، داستان تاریخی و داستان معصومین، از جمله گونههایی اند که به لحاظ تعریفی هریک به تعبیری برای نویسندگان در پرداخت به زندگی معصومین چالشهایی را به وجود میآورد.
وی افزود: با پیروزی انقلاب اسلامی به تعبیری جریانی به نام جریان ادبیات پس از انقلاب شکل گرفت که مبانی و ارزش های خاص خودش را داشت و در چالش با جریان های ادبی پیش از انقلاب و برخی از جریان های ادبی جهانی بود. با پیروزی انقلاب اسلامی به تعبیری جریانی به نام جریان ادبیات پس از انقلاب شکل گرفت که مبانی و ارزش های خاص خودش را داشت و در چالش با جریان های ادبی پیش از انقلاب و برخی از جریان های ادبی جهانی بود. پیش از انقلاب اساساً ادبیات دینی و متعهد به ارزشها وجود نداشت به خصوص در داستان بزرگسال نویسندهای وجود نداشت که چنین دغدغههایی داشته باشد. اما جریان ادبیات داستانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی با جریان داستان دینی از یک جهت هیچ تفاوتی ندارد. بنابراین داستان دینی باید به مبانی و ارزشهای انقلاب اسلامی متعهد باشد چرا که انقلاب اسلامی ما یک رخداد به تمام معنا دینی بود.
نویسندهای که امام را نشناسند چگونه میخواهد بنویسد؟
نویسنده کتاب «فلسفه ایده اولیه داستان» در ادامه گفت: رهبری حضرت امام خمینی از جنس نهضت عاشورا بود، شعارهایی که مردم در آن زمان میدادند و آرمانهایی که در سر میپروراندند همگی مبانی دینی بود بنابراین هر جریانی که بخواهد متعهد به ارزش ها و مبانی انقلاب اسلامی باشد، جریان داستان انقلاب اسلامی و جریان داستان دینی است، البته مظاهر دین متفاوت است یعنی دین برنامهای است که در حقیقت برای انسانها از طرف خداوند نازل شده است. اما درباره داستان دینی برای مثال اگر نویسندهای درباره یک عارف و یا مبانی عرفانی داستان بنویسد ما آن داستان را داستان دینی میدانیم چون شخصیت برجسته دینی از قشری خاص برای روایت کتاب انتخاب شده است. برای مثال اگر ما بخواهیم کتابی درباره علامه مجلسی، شیخ صدوق و یا انبیاء الهی بنویسیم همگی در ذیل داستان دینی قرار میگیرند. اما اگر بخواهیم درباره پیامبر اکرم (ص) داستان دینی بنویسیم روش کار کاملاً با داستان دینی تاریخی متفاوت است.
شاکری گفت: دلیل این تفاوت مشخص است چراکه ائمه معصومین اولیای دین هستند و سخن باطل، از آنها سر نمی زند به همین دلیل بیانات شان حجت شرعی است و و کاری که انجام می دهند رضایت الهی را به دنبال دارد بنابراین بیان این مسائل در داستان ها به صورت درست بسیار مهم است و به تعبیری نوشتن داستان در حوزه شخصیت های معصوم و ائمه اطهار یکی از سخت ترین گونه های داستانی است.
وی افزود: قبل از اینکه به چالش های داستان نویسی درباره ائمه اطهار پاسخ دهیم باید این سوال را طرح کرد که چرا باید داستانی با محوریت ائمه بنویسیم؟ همانطور که می دانید راجع به زندگی معصومین کارهای متنوعی شده است برای مثال برخیها تواریخ رو مانند پازل کنار هم گذاشتند و یک خط طولی به آن دادند؛ در نهایت با روایتی مواجهه می شویم که در آن توالی وجود ندارد. نکته این است که این ضرورت ها ناشی از ناکافی بودن روایت ها بوده است. در حال حاضر هم در تاریخ روایی و در عصر معاصر کسانی هستند که زندگی معصومین را همانگونه که در تواریخ آمده است ذکر می کنند اما خب اگر کفایت میکرد دیگر نیازی نبود کسی به سراغ داستان نویسی برود. برخی ها هم به دنبال ساده سازی، روان سازی و یا بازنویسی نثرهای پیچیده هستند پس از این مراحل وارد مراتبی از داستان نویسی می شویم. بنابراین ضرورت نگارش داستان دینی به این دلیل است که مخاطبان کتب تاریخی کهن را نمی خوانند و یا نمی شناسند.
مولف رمان «انجمن مخفی» در ادامه گفت: در مرحله داستان نویسی، افراد به دنبال بیان ناگفته ها و پر کردن خلأهای تاریخی هستند، به بیان دیگر به دنبال ارائه یک جهان منسجم از زندگی معصومین هستند. در این مرحله چالش ها به نقطه اوج خود می رسد. بازنویسی و ساده سازی نثر هم مشکل ادبیات را شاید حل کند اما مشکل تصویرسازی را حل نمی کند و نویسندگان تصمیم به این گرفتند که برای بهره مندی از یک تجربه غنی از زندگی معصومین باید به سراغ داستان نویسی برویم. ساحت ائمه معصومین یک ساحت دست نیافتنی است اما نویسنده ای که درک غلطی نسبت به دین دارد چطور می تواند نسبت به شأن معصومین شناختی داشته باشد. علاوه بر این چالش، چالش های تجربی، تاریخی، کلامی و فقهی نیز در این گونه داستان نویسی داریم. تا زمانی که نویسنده ما به درستی امام را نشناسند چگونه می خواهد درباره آن بنویسد.
کتاب های زرد دینی لمپنیسم کلامی دارند
شاکری در ادامه سخنانش گفت: اخیراً جریانی در ادبیات داستانی دینی پدید آمده و کتاب های زرد تولید می کند. برای مثال کتاب «حیدر» خانم اسکندری و یا کتاب «داستان بریده بریده» آقای علیرضا نظری خرم، که ادبیات زرد یا ادبیات عامه پسند با محوریت معصومین هستند و باید گفت انتشار و تولید این کتاب ها یک رفتار بسیار مخاطره آمیز و خطرناک است. برای مثال اگر داستان حیدر را بخوانید متوجه می شوید که این داستان از زبان امیرالمومنین (ع) است و علی رغم اینکه در طول تاریخ علمای ما از سخن امیرالمومنین مراقبت کردند در این کتاب نویسنده براساس خیال خود که غلط هم بوده است زبان امام را روایت کرده است.
وی افزود: نویسنده ادبیات داستانی دینی روی یک لبه شمشیر حرکت می کند و باید اصول فقهی و تاریخی را مطالعه کند و بعد به سراغ نگارش سیره اهل بیت برود. متاسفانه جریان زرد نویس ما روز به روز فعال تر می شود چراکه نقد در این حوزه ضعیف عمل کرده است؛ حوزه علمیه هم طبعاً فعال نیست. در نهایت انزوای نقد ادبی فدای فروش بالای آثار می شود و عدم نقد سبب شجاع شدن این نویسندگان در ادامه راه میشود. مخاطبان هم می گویند که این کتاب ها چهره تازه ای از ائمه به ما نشان دادند درحالی که این چهره جدید لمپنیسم کلامی است. ائمه ما یک شخصیت متعالی داشتند در حالی که در این گونه کتاب ها برای مثال حضرت فاطمه (س) را مانند یک بانوی معمولی با تکه کلام های عادی نشان می دهند.
این منتقد در پایان گفت: نویسنده ادبیات داستانی با محوریت سیره اهل بیت باید کاملاً آگاه باشد و قوه تخیل را در داستان خود به کار نبرد، همچنین باید با مطالعه کامل و جامع وارد این حوزه شود. نویسنده باید به علم کلام اشراف داشته باشد، مجتهد در تاریخ و فقه و داستان باشد و اگر فردی باشد که به این علوم آگاه نباشد می تواند از یک مشاور مجتهد تاریخ، فقه و کلام در کنار خود بهره ببرد و بعد به سراغ داستان نویسی برود، اما متاسفانه نویسندگان ما این زحمت را به خود نمی دهند و خارج از چارچوب ها دست به تولید اثر می زنند.