مهر نوشت: کریستوفر نولان بر این باور است که ردیلی اسکات کاری کرده تا اشتیاق تاریک خودمان را در «گلادیاتور ۲» ببینیم.
به گزارش ورایتی، کریستوفر نولان، کارگردان «اوپنهایمر» درباره فیلم «گلادیاتور ۲» ریدلی اسکات اظهار نظر کرد.
وی نوشت: در اولین «گلادیاتور» ریدلی اسکات، ماکسیموس از ما میپرسد: «اینجا خوب سرگرم نیستید؟» و ما با این حقیقت مواجه میشویم که در واقع با این فیلم داریم از کولوسئوم دیدن میکنیم. اسکات میداند که ما آنجا نیستیم تا با فرهنگ رومی آشنا شویم، آنجا هستیم تا آرزوهای تاریک خود را در برداشتی راحت ببینیم.
او کارگردانی بسیار باتجربهتر از آن است که با زمان ما پیش برود، او به دنیای «گلادیاتور ۲» اجازه میدهد خودش صحبت کند، و یک بار دیگر به ما نشان میدهد که چه کسی هستیم و از ما دعوت میکند تا از راندن سرشار از دیوانگی لذت ببریم. چرا کوسهها در کولوسئوم وجود دارند؟ چون ما آنها را میخواهیم و اسکات استادانه این خواست ما را پاسخ میدهد. وقتی او نشان میدهد که چگونه از بازیها برای دستکاری افکار عمومی استفاده میشود، ما نمیتوانیم سایه خودمان را که روی شنها پخش میشود، نبینیم.
نولان افزوده است: مانند بهترین دنبالههایی که انتظار زیادی برای دیدن آنها وجود دارد، «گلادیاتور۲» هم یک بازسازی و هم یک دنباله است و این گواهی بر درخشش و توانایی اسکات است که موفق شده تا بین فیلم اصلی و ضرورت توسعه آن در دنباله، به توازن برسد. یک عمر تجربه موجب می شود تا اسکات در کنترل لحن موفق باشد و با چنان صحنهپردازی اکشن فیلمش را بالا ببرد؛ میزانسن باورنکردنی، صحنه هایی که بیشازحد بر آنها تسلط داریم و آنها را دقیق مشاهده میکنیم که حاصل استفاده او از چند دوربین و با سبکی بسیار متفاوت با نسخه اصلی است، موجب می شود تا اکشن به طرز ماهرانهای در سکانسها واضح و خیرهکننده باشد. اثر فقط برای سرگرم کردن نیست، بلکه ما را به سمت آگاهی از مضامین فیلم میکشاند. فیلمسازان کمی تا به حال توانستهاند به شکلی نامرئی در چندین سطح کار کنند. اسکات در فیلمهایش از «بلید رانر» تا «تلما و لوئیز» و تا «گلادیاتور ۲» از توانایی گسترده بصری هنری خود برای وضوح موضوع اصلی اش بهره میگیرد.
این کارگردان با تاکید افزوده است: باوجود همه موفقیت هایی که اسکات در ساخت فیلمهایش داشته، اما سهم وی در تکامل داستانگویی سینمایی هرگز به درستی مورد تایید قرار نگرفته و نوآوریهای بصری که او و کارگردانان دیگر بریتانیا در دهه ۱۹۷۰ به سینما آوردند، اغلب به عنوان سطحی بودن رد شدهاند، اما منتقدان آن زمان این نکته را نادیده گرفتند که فیلمبرداری باشکوه و طراحی دقیق اسکات، عمق جدیدی را به زبان بصری سینما بخشیده است. صحنهای که میتواند به ما بگوید جهانهایی که در این فیلمها به تصویر کشیده شده چه حسی دارند و نمای ابتدایی استادانه «گلادیاتور ۲» که دست پل مسکال به آرامی دانههای برداشت شده از گندم را تاب می دهد تا یادآور فیلم اصلی باشد، یکی از مهمترین این صحنهها است.