جماران مطلبی از گفتههای فرشاد مومنی ، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی و رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد را در نشست بررسی «مشارکت ملی و بازسازی ظرفیت دولت» منتشر کرده است که بخشی از آن را میخوانید.
فرشاد مومنی گفت : «بازی نرخ ارزی که راه افتاده، را ببینید! عزیزان لازم نبود برای بررسی آنچه پیش می برند به سالیان دور برگردند، تجربه ۱۴۰۱ را پیش چشمشان بیاورند. یادتان رفت که چه شد!؟ اکنون براساس آن تجربه، به آقای رئیس جمهور گرامی، وزیر اقتصاد و رئیس بانک مرکزی می گویم می شود یک گزارش سه صفحه ای ارائه دهید که بر اساس آن، گفته شده که تحت عنوان مجعول، توخالی و بحران ساز « یکسان سازی نرخ ارز » انتظار دارید چه اتفاق هایی بیفتد و چه دستاوردهایی هم وجود داشته باشد.
گزارشی درباره اینکه فکر می کنید این سیاست چه پیامدهایی از نظر اجتماعی، اقتصادی، مشروعیت حکومت و استحکام خانه ملی در برابر تهدید بیرونی. مگر می شود درباره ۸۵ میلیون نفر تصمیم بگیرد و یک گزارش ۱۰ صفحه ای در دفاع از آن منتشر نکرده باشید!؟ آن هم در عصر دانایی و ربع اول قرن بیست و یکم!
فرشاد مومنی با بیان اینکه برآوردهای تخصصی سازمانهای مردم نهاد فعال در حیطه اقتصاد سلامت نشان می دهد در سال ۱۴۰۴ خدمات سلامت افزایش قیمتی بیش از ۵۰ درصد را تجربه خواهند کرد، گفت: گزارش مرکز پژوهشهای مجلس نشان می دهد این مساله درباره آموزش نیز مطرح است. اگر می خواهید کشور نجات پیدا کند، بازی با قیمت راه نجات نیست، نهادهای بهره کش را به نهادهای مشوق تولید تبدیل کنید. باید باب سفله گزینی در مسئولان کشور و ترجیح افراد کم کیفیت اما بیش از حد متملق و چاپلوس و محافظه کار بازنگری اساسی شود تا توان اندیشه ای و عملی دولت افزایش یابد و از سوی دیگر به مردم برگردند و با مردم روراست باشند.
این اقتصاددان با اشاره به بخشهایی از کتاب چرا ملتها شکست می خورند، «انتخاب متحدان استراتژیک نادرست» و «انتخاب سیاستهای غلط» را دو منشا اعتمادزدایی از ملت عنوان کرد و گفت: شما در انتخاب سیاستهای غلط، چند بار باید یک سیاست غلط را آزمون کنید و شکست بخورید. در ۳۵ سال گذشته، سیاست شوک درمانی بیش از ۷۰ بار تجربه شده و هر بار هم با شکستهای مفتضحانه و فاجعه آمیز روبرو بوده. وقتی اعتنایی به شکستها نمی شود، به این معنا است که این ماجرایی تلخ است که حکایت از گره خوردن بازی شوک درمانی با یک سلسله منافع است.
وقتی برندگان و بازندگان را بررسی می کنیم، متوجه می شویم به جای اینکه اولویت را به تولیدکنندگان و فرودستان بدهند، متحدان استراتژیکشان سوداگران بی رحم و با آزمندی بی پایان و رباخواران و دلالها و تاجرباشی ها و واردات چی ها هستند. باید صمیمانه و مشفقانه به آنها گفت اینها موریانه هایی هستند که اساس خانه بزرگ را تهدید و شما را آنچنان میان تهی می کنند که در برابر تهدیدات بیرونی آسیب پذیر می شوید.
مومنی گفت: بازی نرخ ارزی که راه افتاده، را ببینید! عزیزان لازم نبود برای بررسی آنچه پیش می برند به سالیان دور برگردند، تجربه ۱۴۰۱ را پیش چشمشان بیاورند. یادتان رفت که چه شد!؟ اکنون براساس آن تجربه، به آقای رئیس جمهور گرامی، وزیر اقتصاد و رئیس بانک مرکزی می گویم می شود یک گزارش سه صفحه ای ارائه دهید که بر اساس آن، گفته شده که تحت عنوان مجعول، توخالی و بحران ساز «یکسان سازی نرخ ارز» انتظار دارید چه اتفاق هایی بیفتد و چه دستاوردهایی هم وجود داشته باشد.
گزارشی درباره اینکه فکر می کنید این سیاست چه پیامدهایی از نظر اجتماعی، اقتصادی، مشروعیت حکومت و استحکام خانه ملی در برابر تهدید بیرونی. مگر می شود درباره ۸۵ میلیون نفر تصمیم بگیرد و یک گزارش ۱۰ صفحه ای در دفاع از آن منتشر نکرده باشید!؟ آن هم در عصر دانایی و ربع اول قرن بیست و یکم!
این استاد دانشگاه ادامه داد: آیا آقای رئیس جمهور و مقامات مربوط، تضمین می کنند این بازی با نرخ ارز با همه مفاسد و بحرانهایی که در ایران شدت خواهد بخشید، تا همینجا که تاکنون پیش آمده بسنده کند. من آنها را دعوت به مناظره کردم و گفتم هر کس جایگاهی دارد که به او صلاحیت تصمیم گیری درباره این بازی با نرخ ارز را می دهد و از آن دفاع می کند ، آمادگی دارم در یک جلسه زنده در تلویزیون با آنها مناظره کنم.
فهرست فاجعه های انسانی، اجتماعی و محیط زیستی که این پدیده به ایران تحمیل کرده را در کنار ابعاد میان تهی سازی مطلق نهادهای خانواده ، دولت و بنگاه های تولیدی را مطرح می کند و می پرسم چه لطفی دارد که خانواده ها را دچار آشفتگی کنید!؟ وقتی سیاست تورم زا را در دستور کار قرار می دهید، همه قراردادهای اجتماعی متزلزل می شود. نهاد خانواده در معرض بحران طلاق، نهاد جامعه در معرض ناهنجاری های اجتماعی تا مرز گرفتار شدن به آنومی قرار می گیرند و از نهاد دولت مشروعیت زدایی می شود و دچار تخلیه فاجعه آمیز منابع مادی و انسانی می شویم. همه ضرر می کنیم.
مومنی پرسید: چرا باید آنچه که ده ها بار آزمون شده و در همه آنها دیدید واردات چی ها، رباخوارها و دلالها و سوداگران چاق تر و گرفتاری های دولت و خانوارهای ایرانی بیشتر شده، دوباره تکرار شود. ببینید در همین چند ماهی که بر سر کار آمده اید، چقدر به نرخ ارز اضافه کردید. در همین سه، چهار ماهه، اندازه افزایش نرخ ارز صورت گرفته، چند هزار برابر اندازه نرخ ارز سالهای جنگ است. چرا این قدر همه چیز از دستتان در رفته است!؟
این اقتصاددان توضیح داد: دولتی در سالهای جنگ هشت سال در برابر دشمن بیرونی ایستاد و از نرخ ارز محافظت کرد، آن نرخ ارز نبود که مقدس بود، بلکه قدرت خرید زحمت کشان ایران بود که مقدس بود. آقای پزشکیان که برای ایشان واقعا احترام قائل هستم، بگویند با این کارهایی که درباره قیمت ارز، بنزین و بقیه کالاها و خدمات دولتی که پیوسته افزایش می یابد، چشم انداز شش ماهه به ما بدهند.
بگویند انتظار دارند تا شش ماه آینده چه دستاوردی حاصل شود و بعد به ما بگویند اگر این دستاوردها حاصل نشد، چه کسی پاسخگو است. آیا روشن است که چه کسانی این سیاستها را پخت و پز کردند که بعد پاسخگو باشند و مسئولیت کارشان را بر عهده بگیرند. چرا آنچه که مقدرات کشور را راقم می زند باید این میزان غیرشفاف باشد!؟
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد با انتقاد از نحوه اطلاع رسانی درباره تعطیلات سراسری هفته گذشته در کشور و آنچه که با عنوان «برودت» از آن یاد می شد، گفت: هر روز در رسانه ها اعلام
می کنید که کشور به دلیل برودت هوا تعطیل شده! چرا اصل ماجرا را به مردم نمی گویید!؟ این برودت، برودتی نیست که ما تجربه نکرده باشیم . کاش مجالی برای این گرامیان پیدا می شد که در صفهای مختلفی که برای خرید مایحتاج تشکیل می شود، شرکت کنند تا ببینند درباره این برودت ادعایی عزیزان چه چیزهایی گفته می شود! وقتی در رسانه ها، مقام های مسئول، می گویند بخش بزرگی از بحران، ریشه در مطامع پدیده منحوس ماینینگ دارد، چرا شفاف حقیقت را به مردم نمی گویید!؟
اساس بحث از مشارکت، بر صدق و اعتماد است. در شرایط خطیر منطقه ای که ما اکنون گرفتار آن هستیم، مردم باید به شما اعتماد کنند. چطور می شود که شما تصمیم گیری می کنید و در آن فرمان
می دهید که تولیدکننده ها به این میزان از روز تعطیل کنند، اما آیا او همزمان جرات این را دارد که به بانکها بگوید فعالیت موتور مطالبه بهره بابت اقساط معوق شده ناشی از توقف تولید، را هم متوقف کنند.
مومنی ادامه داد: مگر می شود به تولیدکننده بگویید تولیدت را متوقف کن، اما نمی گویید درباره دستمزد نیروی کار، بیمه و سازمان مالیاتی باید چه کند!؟ آیا به آنها هم می گویید که مطالباتشان را از تولیدکننده ها متوقف کنند. اینها چیزهای پیچیده ای نیست. چرا کشوری که داعیه استقلال خواهی دارد، باید همه فشارها را بر تولیدکننده ها بار کند! چرا وقتی تحت فشار هستید، مالیات بر مفت خواری، ثروتهای رانتی و رباخواری را جدی نمی گیرید!؟ فقط زورتان به تولیدکننده ها می رسد!؟ شما نمی دانید که ستون فقرات استقلال ملی و عدالت اجتماعی تولیدکننده ها هستند!؟
وی گفت: اسم این بحران ساختاری سقوط و افول کیفیت تصمیم گیری را ناترازی گذاشته اند! ناترازی برای آنها است که می خواهند یک مغازه را با چرتکه اداره کنند و دخل و خرجشان را تنها با منطق حسابداری می سنجند. این وضعیت، ناترازی نیست. شما با یک پدیده به غایت پیچیده و چند بُعدی روبرو هستید که یک باره هم محقق نشده و ریشه های عمیق دارد. شما با گفتن لفظ «ناترازی» از پدیده شکست سیاست گذاری، تاریخ زدایی می کنید. آقای پزشکیان سیاستهای غلطی را برای اداره کشور در دستور کار قرار دادید که کمر ما را شکسته است. اسم آن ناترازی نیست، بلکه فقدان ظرفیت نرم افزاری بایسته در ساختار قدرت است. با مساله همان طور که هست روبرو شوید. این گونه همه ما نفع می بریم.
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد، با بیان اینکه با لفظ مجعول ناترازی، از شکست سیاست گذاری تاریخ زدایی نکنید، تاکید کرد: با این لفظ مجعول، آینده سوزی را از طریق استمرار اکنون زدگی، تداوم نبخشید. جامعه و حکومت اکنون زده، آن است که رابطه اش را با تاریخ قطع کرده و نسبت به اقتضائات آینده هم بی اعتنایی می کند. از هر دو بعد مورد اشاره، در سطح کل قوه عاقله کشور گزارش ۱۰ صفحه ای درباره انتظارات از رفع گرفتاری های گذشته و چشم انداز روشن آینده ارائه دهند. همه چیز را ناترازی می بینید و تصور می کنید برای تراز کردنش به هر شیوه و هر بهای ممکن پول درآورید.
مومنی ادامه داد: خیلی تلخ و غم انگیز است که فرد شماره یک اجرایی کشور در سازمان برنامه ریزی بنشیند و درباره اینکه چرا روزانه ۲۰ میلیون لیتر سوخت این کشور گم می شود اظهار عجز و بی اطلاعی کند. چه کسانی به ایشان مشاوره می دهند!؟ ایشان که نباید این صحبتها را در فضای عمومی مطرح کند! شما مسئولید و خودتان تعهد دادید که اینها را برطرف می کنید! اینکه شیوه اداره اصولی کشور نیست!
مومنی تاکید کرد: از آنها که به شما می گویند اگر ما شوک قیمت بنزین و گازوئیل ایجاد کنیم، مثلا قاچاق کم می شود، تعهد بدهند.
بپرسید که چرا با اینکه ما در سالهای پس از انقلاب ۱۷ بار قیمت حاملهای انرژی را بالا برده ایم، آمار ادعایی قاچاق افزایش می یابد!؟ بعد هم مقامات کلیدی کشور می گویند ما به این کاری که می گویید سوبسید می دهیم و اسم آن را قاچاق می گذاریم. ۲۰ میلیون لیتر سوخت که قرص زیرزبانی نیست که با آن از مرز عبور کنند. چرا مسائل اساسی کشور رها شده و روزی چند آدرس عوضی به ما می دهند. یکی از آن آدرسهای عوضی، قاچاق است. می گویند چون ارزان است، قاچاق می شود. پیش از این گفته ام که اگر مشکل شما ارزانی این محصولات است، باید در نظر داشته باشید که تمام مطالعات می گویند نظام قاعده گذاری اش، خصوصا درباره نیروی کار مولد، یکی از استثمارگر ترین کشورها است.
اگر حقیقتا قاچاق ریشه در ارزانی دارد، شرافت مندانه، حق کارگرانش را بدهید و مزد آنها را بالا ببرید و قیمت تمام شده تان بالا می رود و انگیزه قاچاق از بین می رود. اما هم ما و هم آنها می دانند که مساله این نیست، مساله این است که از مناسبات شوک درمانی، مفت خوارها و رباخوارها و افراد غیرمسئول سود می برند، جامعه تنبیه می شود، توان تولید کشور فرو می ریزد و بنیه مالی کشور هم سقوط می کند.
مومنی با بیان اینکه رئیس جمهور به جای قطع برق نهاد ریاست جمهوری، برای برون رفت از این بحران برنامه ارائه کند، اظهارداشت: به مشاوران آقای رئیس جمهور توصیه می کنم، که به ایشان بگویند شیوه های مواجهه با مسائل مانند یک شهروند عادی، زیبنده مقام ریاست جمهوری نیست.
این اقتصاددان با بیان اینکه آقای رئیس جمهور گزارشی درباره چشم انداز هزینه های سلامت در سال آینده بدهند، گفت: برآوردهای تخصصی سازمانهای مردم نهاد فعال در حیطه اقتصاد سلامت نشان می دهد در سال ۱۴۰۴ خدمات سلامت افزایش قیمتی بیش از ۵۰ درصد را تجربه خواهند کرد.
گزارش مرکز پژوهشهای مجلس نشان می دهد این مساله درباره آموزش نیز مطرح است.
اگر می خواهید کشور نجات پیدا کند، بازی با قیمت راه نجات نیست، نهادهای بهره کش را به نهادهای مشوق تولید تبدیل کنید. باید باب سفله گزینی در مسئولان کشور و ترجیح افراد کم کیفیت اما بی از حد متملق و چاپلوس و محافظه کار بازنگری اساسی شود تا توان اندیشه ای و عملی دولت افزایش یابد و از سوی دیگر به مردم برگردند و با مردم روراست باشند.
مومنی با تاکید بر اینکه باید سیستمهای رانتی مبتنی بر حذف تغییر کند تا ایران نجات یابد، افزود: در دولت آقای رئیسی می گفتند ما می خواهیم با حذف ارز ترجیحی کالاهای اساسی، با رانت موجود در آن مقابله کنیم. اما من با اسلوب روش شناختی توماس پیکتی در کتاب سرمایه در قرن بیست و یکم نشان دادم رانت ناشی از سیاست تورم زا، ۳۶۰ برابر رانت حذف ارز ترجیحی کالاهای اساسی است.
مناسبات رانتی مشوق فساد، نابرابرهای ناموجه و وابستگی های ذلت آور به دنیای خارج است و باید خط قرمز اصلی دولت برای توانممندسازی حکومت و بازگرداندن اعتماد ملت، پرهیز از سیاستهای تورم زا قرارگیرد.