فرارو– محسن صالحیخواه؛ امروز ۷ دی ۱۴۰۳، آنطور که در یک اعلان در فضای مجازی نوشته شده بود، بعد از نماز جمعه تهران «راهپیمایی موتوری مطالبهگران امت حزبالله با موتورسیکلت و خودرو [در]اعتراض به قانونشکنی در رهاسازی واتساپ و گوگلپلی، مقابله با پرچم نفوذ فرهنگی (اینستاگرام، واتساپ، تلگرام و ایکس)، ایجاد حکمرانی قانونی در فضای مجازی» برگزار شد. مبداء این راهپیمایی موتوری درب جنوبی مصلای تهران و مقصد آن مرکزی فضای مجازی در خیابان بخارست بود.
یک فیلم ۲۳ ثانیهای از این راهپیمایی موتوری منتشر شد که میشود در آن کمتر از ۱۵ موتورسوار را دید که پشت سر یک نیسان آبیرنگ مجهز به بوقهای بزرگ، حرکت میکنند. این شعار از بوقها بیرون میآید: «طرح رفع فیلترینگ، فتنهی مُرجِفون است / رسانه معاند، مخل امنیت است.» مرجفون اشاره به مفهومی قرآنی دارد که در آیه ۶۰ سوره احزاب آمده و ریشه در ارجاف به معنى اشاعه اباطیل به منظور غمگین ساختن دیگران دارد. در اینجا به کسانی اطلاق شده است که امنیت روانی جامعه را با تزلزل روبهرو میکنند. برچسبی که امکان الصاق آن بر هر کسی وجود دارد.
درست است که برگزاری تجمع باید با مجوز وزارت کشور باشد و هر چند که این امکان برای مردم دیگر وجود ندارد، اما همین که فعالیت مدنی بخواهد جای خود را در جامعه باز کند، باید از آن استقبال کرد هرچند بسیاری گروهها این امکان را نداشته باشند. برای بعضی نیروهای خاص، به نظر میرسد هر دولتی پای کار باشد، نوعی ضمانت امنیتی و قضایی برای این افراد وجود دارد. اگر این ضمانت برای همه وجود داشته باشد، قطعاً میتواند به جامعه کمک زیادی بکند.
اما برگزاری این تجمعات خلوت با تمام این تفاسیر، یک خوبی دارد که وزنِ تندروها در جامعه را مشخص میکند. تحرکات آنها در چند ماه اخیر را در یک تصویر بزرگ و کنار هم تصور کنید. تجمع خلوت مقابل همین مرکز فضای مجازی با میدانداری عناصر قدیمی انصارحزبالله، تجمعهای متعدد مطالبه وعده صادق ۳ با حضور چند دهنفری مردم، حضور برخی افراد پلاکارد به دست در سفر اخیر پزشکیان به بجنورد و البته دیگر تجمع چندنفره مقابل مجلس در اعتراض به تعلیق قانون حجاب به خوبی نشان میدهد که تندروهای پرسروصدا، چه جایگاهی در جامعه دارند.
در نگاه اول شاید به نظر برسد بخواهم از اندک بودن تندروها این نتیجه را بگیرم که بقیه طرفدار پزشکیان هستند. خیر. گذشت دوران غش و ضعف کردن برای عبای شکلاتی خاتمی، مکتبی بودن محمود احمدینژاد یا سخنور بودن حسن روحانی گذشت. نیمنگاهی به میزان مشارکت مردم در انتخابات اخیر کشور به خوبی نشان میدهد که عموم مردم چه حسی نسبت به سیاستمداران دارند. در خوشبینانهترین حالت میتوانیم بگوییم مردم بیحس و بیتفاوت شدند. انقدر از اصلاحطلب و اصولگرا ناامید هستند که گشایشهای بسیار زیادی باید رخ بدهد تا شاید دوباره آنها را قبول کنند. در این فضای پر از خالی، انصار حزبالله ۱۰ موتوری راه میاندازد و در خیابانهای تهران میچرخاند؛ آن طرف بازی هم کسانی هستند که در توئیتر، برای رفع فیلتر واتساپ و گوگلپلی قربان صدقه پزشکیان میروند. هر دو گروه مثل هم هستند، کوچک و پرسروصدا. هیچ کدام اکثریت نیستند. کاش بفهمند که دوران این بازیها تمام شده و مردم دنبال به دست آوردن آن زندگی معمولی هستند که همین کارها از آنها دریغ کرده است.