راشا تودی: اظهارات ترامپ درباره الحاق کانادا نشان‌دهنده تغییر مفهوم «حاکمیت» است

خبرگزاری ایسنا شنبه 08 دی 1403 - 14:10
شبکه راشا تودی در گزارشی اظهار نظرهای اخیر رئیس جمهور منتخب آمریکا درباره کانادا، گرینلند و پاناما را جسورانه توصیف کرد که نباید آن را به‌عنوان یک شوخی، بلکه باید یک هشدار در نظر گرفت.

به گزارش ایسنا، برجسته‌ترین سهم دونالد ترامپ در عرصه بین‌الملل از زمان انتخاب مجدد او به‌عنوان رئیس جمهور ایالات متحده، اظهار نظرهای متهورانه او درباره الحاق کانادا، خرید گرینلند و باز پس‌گیری کانال پاناما بوده که جرقه بیانیه‌های تلافی‌جویانه از سوی دولت‌ها، موج طنز در فضای مجازی و حتی برخی تحلیل‌های متفکرانه را برانگیخته است.

در حالی‌که اکثر ناظران این اظهارات را به‌عنوان تلاشی برای بی‌ثبات کردن شرکای مذاکره از نظر احساسی رد می‌کنند، فرضیه‌ای که با نارضایتی ترامپ در مورد خرید انرژی اروپای غربی از ایالات متحده پشتیبانی می‌شود، لایه عمیق‌تری وجود دارد که ارزش بررسی آن را دارد.

بنابر گزارش راشا تودی، فراتر از ارزش سرگرم کننده آن، ‌تحریکات ترامپ ممکن است نکته بزرگ‌تری را بیان کند: حاکمیت دولت دیگر آن مفهوم تزلزل‌ناپذیری نیست که زمانی آن را باور داشتیم.

در دنیایی که قدرت به‌طور فزاینده‌ای بر توان نظامی متکی است، حاکمیت از وضعیت رسمی به یک مساله عملی درخصوص «کنترل کردن» تغییر کرده است. امروزه تصور کانادا، گرینلند یا مکزیک به‌عنوان بخشی از ایالات متحده پوچ به نظر می‌رسد اما در آینده نزدیک، ممکن است این را به‌طور جدی زیر سوال ببریم که چرا کشورهایی که قادر به تضمین حاکمیت خود نیستند، اصلاً باید آن را حفظ کنند.

برای قرن‌ها، قلمرو، ملموس‌تر از قوانین، هنجارها یا توافق‌های بین‌المللی بستر سیاست بین‌المللی بوده است. در واقع، «تخلف‌ناپذیری مرزها» یک اختراع نسبتاً جدید است. در بخش اعظمی از تاریخ، دولت‌ها بر سر زمین می‌جنگیدند، زیرا این سرزمین منبع نهایی برای جنگ، توسعه اقتصادی و رشد جمعیت ضروری بوده است. تقریباً هر درگیری تا اواسط قرن بیستم با ترسیم مجدد مرزها به پایان رسید.

راشا تودی: اظهارات ترامپ درباره الحاق کانادا نشان‌دهنده تغییر مفهوم «حاکمیت» است
تصویری ساختگی که ترامپ منتشر کرده است

راشا تودی ادامه داد: این ایده که هر ملتی دارای حق ذاتی برای داشتن یک کشور است در قرن بیستم ظهور کرد که توسط دو متحد بعید حمایت شد: بلشویک‌های روسیه و وودرو ویلسون، رئیس جمهور ایالات متحده. هر دو به دنبال از بین بردن امپراتوری‌ها بودند؛ روسیه به دلایل ایدئولوژیک و آمریکایی‌ها برای گسترش نفوذ خود.

در نتیجه، دولت‌های ضعیف و وابسته افزایش یافتند که به ابزار سیاست خارجی مسکو و واشنگتن تبدیل شدند و حاکمیت آنها چیزی بیش از ابزاری برای چانه‌زنی نخبگان متکی به حمایت خارجی بود.

رسانه روس با اشاره به اینکه «پس از جنگ جهانی دوم، قدرت‌های استعماری اروپا از بین رفتند» گزارش داد: بسیاری از مستعمرات سابق استقلال خود را به دست آوردند اما نتوانستند به تنهایی آن را تضمین کنند و به ابرقدرت‌هایی مانند ایالات متحده یا اتحاد جماهیر شوروی وابسته شدند. حتی کشورهای بزرگ‌تری مانند چین و هند برای ترسیم مسیرهای خود به حمایت خارجی قابل توجهی نیاز داشتند. برای کشورهای کوچک‌تر نیز حاکمیت، اغلب به یک مراسم نمایشی تقلیل یافت، تنها تا آنجا که در خدمت منافع قدرت‌های جهانی باشد.

این پویایی تا دوران نئولیبرال ادامه داشته است. کشورهایی مانند کانادا که بودجه آنها به شدت به روابط اقتصادی با ایالات متحده وابسته است، بیهودگی حاکمیت را در چنین شرایطی برجسته می‌کنند. اگر توسعه یک کشور کاملاً به روابط خارجی بستگی داشته باشد، حفظ نهادهای دولتی چه فایده‌ای دارد؟

اظهارات ترامپ شکاف‌های این سیستم را آشکار می‌کند. چرا ایالات متحده باید به حمایت از استقلال کانادا ادامه دهد، در حالی‌که هزینه‌های آن بیشتر از منافع آن است؟ حاکمیت، که زمانی مقدس تلقی می‌شد، به‌طور فزاینده‌ای مانند یادگاری از دوران گذشته به نظر می‌رسد که فقط برای نخبگان در جهت استخراج رانت و در عین حال، فروش وفاداری به قدرت‌های قوی‌تر مفید است.

در این چشم‌انداز جهانی در حال تغییر، گسترش قلمرو و کنترل، بار دیگر به ستون‌های اصلی سیاست بین‌الملل تبدیل می‌شوند. این ایده که «نظم مبتنی بر قوانین» جهان را به سمت عدالت و برابری هدایت می‌کند، داستانی خوشایند است اما واقعیت، چیز دیگری است. نهادهای بین‌المللی، مانند سازمان ملل که در اصل برای تضمین سلطه غرب طراحی شده بودند با ظهور قدرت‌های جدید، کنترل خود را از دست می‌دهند.

ایجاد نظم جهانی عادلانه‌تر دهه‌ها طول خواهد کشید و تنها در صورتی امکان‌پذیر خواهد بود که دولت‌ها بتوانند، ثابت کنند که واقعاً دارای حاکمیت متکی به خود و مسئول تصمیم‌هایشان هستند. تا آن زمان، حاکمیت به عنوان تشریفاتی صرف به فرسایش ادامه خواهد داد.

در این میان، دونالد ترامپ به شیوه معمول جسورانه و تحریک‌آمیز خود، در حال حاضر به پوچ بودن سیستم فعلی اشاره می‌کند. او چه به‌طور عمد یا سهوی، سؤالاتی را در مورد واقعیت‌های مادی حاکمیت در قرن بیست و یکم مطرح می‌کند و این کار را به گونه‌ای انجام می‌دهد که تنها خودش قادر به انجامش است.

انتهای پیام

منبع خبر "خبرگزاری ایسنا" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.