خبرگزاری مهر_ گروه فرهنگ و ادب: کتاب «عزیز زیبای من» نوشته زینب مولایی دربرگیرنده روایت مستندی از هفتاد و دو ساعت پایانی زندگی شهید حاج قاسم سلیمانی است.
این کتاب توسط انتشارات مکتب حاج قاسم منتشر و روانه بازار نشر شده و نویسنده در آن سراغ خاطرات اعضای خانواده، چند نفر از فرماندهان جبهه مقاومت و رفقای قدیمی سردار سلیمانی رفته است و علاوهبر نگرانیها و دغدغههای اطرافیان سردار در روزهای میانی دیماه ۱۳۹۸، به شرح روحیات و منش حاج قاسم پیش از شهادت نیز میپردازد.
منبع اصلی این کتاب، مستند «پرواز ۱:۲۰» به کارگردانی مهدی نقویان است. نکات تکمیلی از طریق مصاحبههای بیشتر جمعآوری و به متن کتاب اضافه شده است. در انتهای کتاب نیز تصاویر مرتبط با متن خاطرات، شامل عکسهای خانوادگی، تصویری از دستنوشتهی شهید و نامهی ایشان به همسرشان آمده است.
در بخشی از متن این کتاب می خوانیم:
عزیز زیبای من، روزها و شب های زیادی ست که از آن نیمه شب وصال تو به معشوقت می گذرد.
شما به معشوق زیبایت رسیدی، ولی ما را در میانه آتشی که هیزم عشق شعله هایش هر روز بیشتر و سوران تر می شود، تنها گذاشتی.
مگر نه آنکه عاشق و معشوق با نرسیدن جاودانه می شوند، که اگر وصالی باشد، از یاد می رود، ولی وصال شما مرز های قصه های عاشقانه را جا به جا کرد، و البته یک تاریخ را!
هر زمان از معشوقت برایمان حرف زدی، دلمان لرزید و ترس این عشق، با تمامی لحظات زندگی مان عجین شد، ولی هیچ گاه دل و روحمان باورش نکرد. نمی دانی چقدر به معشوقت حسودی مان می شود…!
به لحظه ای که نو عروس زیبایت، تو را با تمام وجود در آغوش کشید و ما را در حسرت فقط یک لحظه گرمی آغوشت گذاشت.
به بهانه سالروز شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس با زینب مولایی نویسنده این کتاب به گفتگو پرداخته ایم.
مشروح این گفتگو را در ادامه می خوانید:
* خانم مولایی چه شد سراغ نگارش این کتاب رفتید؟
یک کتاب با عنوان «قاسم حاج قاسم» پیش از این کتاب داشتم که شامل زندگینامه شهید وحید زمانی نیا، جوان ترین محافظ حاج قاسم بود؛ این کتاب از طرف انتشارات مکتب حاج قاسم پذیرفته شده و شیوه نگارش آن را پسندیده بودند. این شد که پیشنهاد این کار را دادند.
بنا بر گفته انتشارات مکتب حاج قاسم مستندی با عنوان پرواز ۱:۲۰ با محوریت سه روز پایانی زندگی حاج قاسم ساخته شده بود و ما میخواستیم آن را تبدیل به کتاب کنیم. من هم برای شروع، مستند را دوباره نگاه کردم و سوالاتی در حین نگارش داشتم که پاسخ آنها را پیدا کردم و در نهایت کتاب «عزیز زیبای من» شکل گرفت.
چند اسم برای کتاب پیشنهاد شد. دست نوشته های حاج قاسم هم برای نامگذاری کتاب بررسی شد و در نهایت «عزیز زیبای من» از متن خود حاج قاسم خطاب به دخترش که نامه ای درباره مرگ و شهادت نوشته بود انتخاب شد و دست خط خود حاج قاسم بر روی جلد نقش بست.
* منبع اصلی این اثر مستند «پرواز ۱:۲۰» بود. دیدن این مستند چه دقدر بر نگارش شما اثر داشت؟
این مستند پخش شده و در دسترس بود. یک سری مصاحبه ها هم که برای ساخت مستند نیاز بود و استفاده شده بود به صورت کامل تر و در قالب مصاحبه های تکمیلی از طرف انتشارات مکتب حاج قاسم در اختیار من قرار گرفت. سوالاتی هم حین نگارش کتاب بود که سعی کردم آنها را هم تکمیل کنم.
این مستند را دو تا سه بار دیدم و حتماً بر روی نگارش من تاثیر داشته است. هرچند به سبک کتاب های قبلی نگارش این کتاب را پیش بردم و تنها یکسری خاطرات به کتاب اضافه شد. این کتاب مختص سه روز پایانی زندگی حاج قاسم است که ختم به شهادت می شود و فلش بک هایی به حضور ایشان در سوریه و خاطرات خانوادگی شان با همسر و رفیقان شان داشتیم و آنها را بررسی کردیم، به این ترتیب کتاب کامل تر شد.
بنابراین حتماً مشاهده مستند تاثیر داشته است اما به سبک خودم کتاب را نوشتم اگرچه مکتب حاج قاسم دستم را برای نگارش باز گذاشت و راهنمایی هایی داشت.
* کدام وجهه شخصیتی شهید سلیمانی برای شما جذاب بود؟
تک تک لحظات زندگی ایشان درس است و جذاب؛ زمانی بود که با خودم می گفتم با اینکه حاج قاسم در نظر همه انقدر بزرگ است ولی چقدر جالب با خانواده رفتار می کند. زمانی که بین مردم است به شکلی خود را به آنها نزدیک می کند تا بگوید هیچ برتری و بلند مرتبگی نسبت به آنان ندارد و اینها برای من جذاب بود.
برخوردش با دخترانش و نصحیت هایش، اینکه چطور باید در جامعه و دانشگاه رفتار کنند یا در برخورد با افرادی که هم تیپ و ظاهرشان نیستند و یکسری خاطرات دیگر که آنها هم جذابیت خاص خود را داشتند. برای مثال به یکی از دخترانش که گفته بودند حق نداری نسبت به حجابی که داری در برخورد با آن بازیگر خودت را برتر بدانی.
حتی طرز رفتار محبت آمیزی که به حیوانات داشتند نیز جذاب بود. برای مثال در سوریه حواسش حتی به یک گربه بود و او را به سرپرستی گرفته بود. مسائل منطقه ای و مدیریتی که در جنگ وجود داشت، مسئله خانواده ای در درون خانواده شان همه و همه برای من جذاب بود. مثلاً تولد برایشان خیلی مهم بود و دوست داشت تولد باشکوه برگزار شود؛ مسائلی از این دست که در زندگی ما هم هست و به عنوان الگو به آنها نگاه می کنیم که قهرمان زندگی مان به این مسائل هم توجه می کند، همه اینها برای من خیلی جذاب بود.
* متن کتاب «عزیز زیبای من» ساده است چرا از تصویرسازی استفاده نکردید؟
سلیقه شخصی من در کتاب خواندن و نوشتن به این شکل است. وقتی که زندگی واقعی است و کتابی را مطالعه می کنید که تمام لحظات آن اتفاق افتاده و دنبال نشانه های واقعیت کتاب هستید پس تمام اتفاقات و لوکیشن های کتاب باید واقعی باشد. من برای اینکه به حقیقت موضوع کتاب نزدیک شوم خیلی به دنبال پیچ و خم کلمات نبودم؛ چراکه مخاطب از موضوع اصلی دور می شود. مخصوصاً در کتاب هایی که رئال هستند و به صورت واقعی اتفاق افتاده اند.
بنابراین نمی خواستم مخاطب و خودم را درگیر پیچ و خم کلمات کنم؛ همه نویسندگان فعالیتهای مختلفی بر روی متن کتاب انجام می دهند اما اینکه صرفاً از پیچ و خم های ادبی استفاده کنم و کلمات را آرایش کنم بنا بر سلیقه شخصیام نبود. در کتاب های قبلی هم متن ساده و روان را انتخاب کردم تا مخاطب از هر سلیقه و سنی بتواند با کتاب ارتباط برقرار کند.
* مهمترین موانع تولید آثار با محوریت شهدا را چه می دانید؟
اگر بخواهم مشکلات را بگویم باید درد و دل کنم. اما بیشتر عدم همکاری انتشارات هاست که مشکل عمده تولید آثار است. من با انتشارات های مختلفی کار کردم بعضی وقت ها چالش هایی وجود دارد که انرژی بسیاری از نویسنده می گیرد و یک ناامیدی به او منتقل می کند که اگر هدف مقدسی وجود نداشته باشد شاید خیلی از نویسندگان کار را رها کنند.
برخی مواقع به دلیل اینکه کار مختص به شهداست از قالب کار حرفه ای برای تولید یک کتاب خارج می شود و گاهی مانع تراشی هایی اعم از مسائل مالی و عدم درک نویسندگان وجود دارد. حتی زمانی که کتاب ها کارشناسی می شوند باید ایرادات برطرف شود اما این ایرادات گاهاً حاشیه ای و دور از شان نویسنده و کتاب است.
البته در این زمینه انتشارات مکتب حاج قاسم به من کمک بسیاری کرد اما به نظرم بزرگترین مانع کمبود تولید، عدم همکاری و نارضایتی در کار است که گاهی اوقات وجود دارد.