در روزها و ماه های اخیر، بسیار در مورد ناترازی انرژی و به طور خاص ناترازی در حوزه های برق و گازِ کشورمان صحبت شده است. موضوعی که با توجه به قطع شدن های دوره ای برق در شهرهای مختلف کشورمان و در عین حال، فرا رسیدن فصول سرد سال و افزایش مصرف گاز توسط شهروندان در اقصی نقاط ایران، ابعاد جدی تری را نیز به خود گرفته است. در این چهارچوب، رسانه ها و صاحب نظران تا حد زیادی معطوف به این مساله شده و سعی در واکاوی ابعاد مختلف آن و ارائه راه حل داشته اند.
نباید از یاد برد که در سال های گذشته، بارها نسبت به عدم تناسب تولید و مصرف در حوزه های برق و گاز هشدار داده می شد تا اینکه شاهد بروز بحران در این حوزه ها بودیم. با این همه، توجه به این مساله نیز جدی است که از مدت ها قبل، در مورد ناترازی آبی در کشور و جدی بودن بحران ها در این حوزه نیز هشدار داده شده است. موضوعی که حداقل در طی ماه های اخیر که مساله ناترازی انرژی برجسته تر شده، تا حد زیادی به حاشیه رانده شده است.
با این حال، با توجه به آمارهای جدید، باید بحران آب را جدی تر از هر زمان دیگری در نظر بگیریم. بر اساس دادههای سازمان هواشناسی کشورمان، میانگین بارش ها در ایران از ابتدای سال جاری، 38.4 میلی متر بوده که نسبت به میانگین 66.4 میلیمتری بلند مدت، از کاهش 42.2 درصدی خبر می دهد. به جز استان های کردستان و مازنداران، میانگین بارشها در دیگر استان های کشورمان کمتر از حد معمول بوده که در این رابطه، استان هزمزگان با کاهش 85.6 درصدی میزان بارش ها، رکوردار است. البته که برخی داده ها نیز حامی از این هستند که از حدودا 600 دشت کشورمان، بیش از 400 دشت از نظر وضعیت منابع آبی، اوضاع خوبی ندارند.
از این رو، اینطور به نظر می رسد که در رابطه با معادله بحران آبی در ایران و ناترازی در این حوزه، با مشکلاتی جدی رو به رو هستیم. از این رو، در این رابطه توجه به 2 نکته ضروری است.
اول اینکه به حاشیه رفتن مناظرات و مباحث مرتبط با جدی بودن بحران آب در ایران، به معنای حل کردن اصلِ چالش مذکور نیست. باید توجه داشته باشیم که بحران آب همچون چالش هایی که در حوزه ناترازی انرژی با آنها دست به گریبان هستیم، به نحوی جدی نیازمند همکاری و همراهی مردم کشورمان است. در واقع، جریان حکمرانی در کشورمان، نمی تواند با نگاه دستوری و با قواعد آمرانه، بحران آب را بدون همکاری با مردم به نحوی موثر مخاطب قرار دهد و چالش ها در این حوزه را رفع کند.
از این رو، بایستی بحران آب جدی تر گرفته شود و در این رابطه هم صاحب نظران و رسانه ها و هم جریان حکمرانی، باید کنشگری منطقی خود را داشته باشند.
نکته دوم اینکه تکرار روندهای غلط گذشته در مورد مساله کم آبی در کشورمان اشتباه است. نباید اجازه دهیم که با بی توجهی به اصلی چالش کمبود آب، وضعیت در این حوزه از حالت مشکل و بحران، ماهیتی وخیم تر را به خود بگیرد. در حقیقت، به حاشیه راندن اصلِ صورت مساله کمبود آب در ایران و بحران کم آبی، می تواند چالشها در این حوزه را مراتب بدتر از وضعیت کنونی کند.
از این رو، به جای پاک کردن صورت مساله ها یا به حاشیه راندن آن ها، بهتر است رویکرد حل المسائلی را در پیش گیریم و به دنبال یافتن راه حل های موثر باشیم.