رادیو همشهری | کوچه‌گرد ۳۶؛ ماشین‌ها که به تهران آمدند، انسان‌ها کجا رفتند؟

همشهری آنلاین شنبه 15 دی 1403 - 08:57
دهه‌هاست که تهران شهر ماشین‌هاست و نه آدم‌ها، و در حالی که پیاده‌روها روز به روز بیشتر آب می‌روند، خیابان‌ها و اتوبان‌ها فربه‌تر می‌شوند. هرچه پیاده‌روها با گذاشتن استند تبلیغ و جولان موتوری و حتی پارک ماشین‌ تنگ‌تر می‌شوند، اتوبان‌ها با سوراخ کردن کوه‌ها و قاچ کردن محلات قدمی پهن‌تر می‌شوند.

همشهری آنلاین- لیلا باقری:

راوی: دهه‌هاست که تهران شهر ماشین‌هاست و نه آدم‌ها، و در حالی که پیاده‌روها روز به روز بیشتر آب می‌روند، خیابان‌ها و اتوبان‌ها فربه‌تر می‌شوند. هرچه پیاده‌روها با گذاشتن استند تبلیغ و جولان موتوری و حتی پارک ماشین‌ تنگ‌تر می‌شوند، اتوبان‌ها با سوراخ کردن کوه‌ها و قاچ کردن محلات قدمی پهن‌تر می‌شوند... و حالا جز ماندن لای ماشین‌ها وقتی پیاده‌ای و بوی دود گرفتن و کلافگی ترافیک روان‌فرسا وقتی سواره‌ای، در آلودگی و دود هم زندگی می‌کنیم. آغاز این ماجرا به تهران قدیم برمی‌گردد و دودی که اولین بار مظفرالدین‌شاه به حلق تهران داد و این شد که...

مظفرالدین‌شاه: به ما چه، رعیت؟ به عوض تشکر از خدمات صادق ما بوده به‌خصوص که... پدر ما، آن شاه شهید، در سفر به فرنگستان با این ارابه آهنین آشنا شد، اما نخواستند به کشور ورود کند. البتَه همان‌ دوربین را که مرحمت فرمودند و اندرون ما را ریختند به اکسپلور شما و به سبیل ناموس ما می‌خندید، کفایت می‌کند و انشالا خدا از قصور او و شما بگذرد... اما ما، چشم‌مان به آن ارابه‌ی پادشاه انگلستان، ادوارد هفتم، افتاد و ایشان مرحمت خود را نسبت به ما به درجه اعلا رساندند و ما را با آن کنتس بلژیکی، کرومن کومتس دو بیلانت، فرستادند دور دور کاخ باکینگهام و قدری طنازی نمودند تا ما مقروض گشته، دو تا اتومبیل کالسکه‌ای رنو مدل ۱۹۰۰ خریدی نموده که البتَه یکی پیش‌کش بود. ولی از آنجا که خلق ما را ندارند که تعارف واقعی بنمایند که کیلو کیلو پسته به فرهنگ می‌بردیم، چشمان رنگی‌شان که البته بسیار زیبا بود ماشالله پشت یکی از آن ارابه‌ها ماند و در راه رشت به قزوین خراب گشته و آهن قراضه شد. انشالله عوض او را هم خدا و هم سایه خدا که خودمان باشیم، به آنها خواهیم داد. الان هم بعد از چند صد سال شما دیگر رنو سوار نمی‌شوید، همه پراید است، یخه‌ ما را گرفته‌اید. ان‌شاءالله رحمان خدا حسودان را به جهنم بفرستد و هیزوم‌شان را بکشد و ذره‌ای در این کار قصور ننماید...

راوی: اوووه... چه شاه نازک‌نارنجی‌ هم هست... بابا رنوسوار! خوبه دینام و باتری نداشت و هندلی بود، چراغ‌های اتولت با اون اتاق عین درشکه و گلگیرهای درشگه‌ای بالای چارچرخ، با کبریت روشن می‌شد جای بوق هم شیپور داشتی. فقط هم راه صاف می‌رفت که تهرون هم راه صاف نداشت.

مظفرالدین شاه: قشنگ معلوم است که رنو که هیچ پراید هم ولو به قسط گیر شما نمی‌آید، دیده‌ایم هرچقدر گران‌تر می‌شود هول شما برای خریدش بیشتر و سایت شرکت ارابه‌سازی جواب این همه درخواست را نمی‌دهد و می‌خوابد... البته رعیت را چه به رنو، همان وقت هم خر دجال، گردونه بخار، گردونه فرنگی و ارابه شیطان می‌گفتند چون وقت روشن نمودن زیاد صدا می‌داد. انقد پشت ارابه ما راه افتادند و هیاهو نمودند که ما فقط بعد از شکار پشت ارابه آهنی دراز می‌کشیدیم و شوفر با ۱۰ تا سرعت می‌رفت قصر فیروزه... گفتند همین ما را از اتول سواری بیزار نمود اما واقعیت امر این است که کمر ما وقتی روی سنگ و کلوخ می‌رفتیم رگ به رگ شد و بادکش‌های اتابک اعظم هم جواب نداد.

راوی: خب حالا! همین مونده تو به ما بخندی... می‌گفتم...

تهران آن روزها که پر بود از باغ و جیر و جار پرندگان و مردم اغلب پیاده این سو و آن سو می رفتند یا با درشکه و الاغ، اصلا گمان نمی کرد این ارابه آهنی جوری جای خودش را در تهران و بعد کل ایران باز کند که دیگر جای مردم نشود. در فصل سرما هم اغلب روزها ناچاریم زیر لحافی از آلودگی هوا بمانیم و سر هم بیرون نیاوریم.

مظفرالدین شاه: مگر هنوز عهد بوق شیپوری و چراغ اتول کبریتی است و در مملکت با اینهمه آفتاب که آدم را برشته می‌کند و کیلو کیلو به شما برق می‌دهد ارابه برقی نیامده که استخوان ما را در گور می‌لرزانی؟

نویسنده و راوی: لیلا باقری

صداپیشه: رضا سمائی‌نیا

تدوینگر: مهدی کشوریان

منبع خبر "همشهری آنلاین" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.