ریچارد نِفیو، پژوهشگر ارشد مرکز سیاست جهانی انرژی در دانشگاه کلمبیا و عضو ارشد مؤسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک، در یادداشتی در نشریه فارن افرز تاکید میکند که درخواستهای مکرر برای حمله به برنامه هستهای ایران طی دو دهه گذشته همواره رد شدهاند.
دلیل این رویکرد روشن است: ایران در مراحل ابتدایی توسعه برنامه هستهای خود قرار داشت و جامعه بینالمللی بر لزوم شفافسازی درباره ماهیت صلحآمیز این برنامه اجماع داشت. این اجماع جهانی، منجر به اعمال تحریمهای شدیدی علیه تهران شد که در نهایت این کشور را وادار به مذاکره کرد.
به اعتقاد نفیو، هنوز دلایل قوی وجود دارد که جلوی حمله نظامی به ایران گرفته شود و این دلایل شامل.
الف) بی ثباتی بیشتر در منطقه خاورمیانه؛ چنین اقدامی بهطور مستقیم به ناآرامیها و تنشهای بیشتر در منطقه دامن میزند.
ب) مصرف منابع آمریکا در زمانی نامناسب؛ واشنگتن اکنون توجه خود را به مناطق دیگری مانند شرق آسیا معطوف کرده و یک درگیری جدید میتواند این تمرکز را مختل کند.
ج) خطر آسیب به اعتبار آمریکا؛ اگر حملات نتوانند برنامه هستهای ایران را بهطور کامل متوقف کنند، اعتبار واشنگتن خدشهدار خواهد شد.
ریچارد نفیو تاکید میکند که احتمال شکست حملات نظامی بسیار بالاست. حتی در بهترین سناریو، حملات تنها میتوانند برنامه هستهای ایران را بهطور موقت به تعویق بیندازند. از این منظر، توافق دیپلماتیک همچنان بهترین و پایدارترین راهحل باقی میماند.
آیا اجماع جهانی علیه ایران تضعیف شده است؟
ریچارد نِفیو در ادامه یادداشتش مینویسد: جامعه بینالمللی دیگر اجماع سابق را در مورد فشار بر نظام ایران ندارد. گرچه هنوز هم تحریمهای شدیدی همچنان علیه تهران اعمال میشود، اما کشورهای قدرتمندی نظیر چین، هند و روسیه بارها این تحریمها را نقض کردهاند. اجرای کامل تحریمها نیازمند همکاری چین است؛ موضوعی که در شرایط کنونی و در بحبوحه فضای خصمانه دوحزبی در واشنگتن نسبت به پکن ممکن نیست.
همچنین، روابط ایران و روسیه به واسطه همکاریهای نظامی، مستحکمتر از چند دهه گذشته شده است. ریچارد نفیو معتقد است که در چنین شرایطی، انگیزههای ایران برای دستیابی به سلاح هستهای شاید هرگز به این اندازه قوی نبوده و هزینههای پیشبینیشده آن نیز احتمالاً کاهش یافته است. به گفته این پژوهشگر، تغییر شرایط بینالمللی و منطقهای، فضای جدیدی برای بحث در مورد گزینههای موجود در برابر ایران ایجاد کرده و تردیدها در مورد حمله نظامی را نسبت به گذشته کاهش داده است.
ریچارد نِفیو، پژوهشگر ارشد مرکز سیاست جهانی انرژی در دانشگاه کلمبیا در ادامه یادداشت مینویسد: ایالات متحده باید آخرین تلاش خود را برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای به کار گیرد. احتیاط ایجاب میکند واشنگتن این پیام را به تهران منتقل نماید که تهدید نظامی واقعی و جدی است. با این حال، دلایل بسیاری برای دادن یک فرصت نهایی به دیپلماسی وجود دارد.
یکی از این دلایل، عدم اطمینان مقامات آمریکایی از موفقیت کامل یک حمله نظامی است. نفیو هشدار میدهد که برخی از مواد هستهای یا تجهیزات حساس ممکن است در مکانهای مخفی یا پناهگاههای عمیق زیرزمین ذخیره شده باشند. علاوه بر این، تهران میتواند به سرعت و در واکنش به تهدیدات آمریکا، بخشی از اورانیوم غنیشده خود را به این مکانهای مخفی منتقل کند. چنین اقدامی، امکان حفظ مواد کافی برای تولید چندین بمب را برای ایران فراهم میکند. به گفته این پژوهشگر، مسیر دیپلماتیک همچنان بهترین گزینه است، اما باید با آمادگی واقعی همراه شود تا این کشور به پای میز مذاکره بازگردد.
بمباران نمیتواند دانش هستهای ایران را از بین ببرد
ریچارد نِفیو، پژوهشگر ارشد مرکز سیاست جهانی انرژی در دانشگاه کلمبیا و عضو وابسته مؤسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک، در ادامه یادداشت مینویسد: حمله نظامی به ایران، اگر صورت گیرد، ممکن است انگیزهای تازه برای توسعه بازدارندگی هستهای ایران ایجاد کند و همچنین از نظر بینالمللی، مشروعیتی به این تلاشها ببخشد.
او تأکید میکند که ایران همچنان عنصر اصلی لازم برای ساخت سلاح هستهای—یعنی اورانیوم غنیشده—را در اختیار خواهد داشت. علاوه بر این، دانش فنی ایران برای تولید سلاح هستهای به سطحی رسیده که این کشور میتواند فرآیند ساخت را در صورت لزوم با سرعت انجام دهد. نفیو یادآوری میکند که این واقعیت یکی از دلایل اصلی طراحی توافق هستهای ۲۰۱۵ (برجام) بود. این توافق تمرکز خود را بر محدودسازی دسترسی ایران به مواد هستهای گذاشته بود، نه تجهیزات تسلیحاتی یا موشکی. وی معتقد است که حمله نظامی، حتی در صورت امکان به معنای پایان برنامه هستهای این کشور نخواهد بود.
تجربیات گذشته نیز مؤید این ادعاست. بمباران راکتور اوسیراک عراق توسط اسرائیل در سال ۱۹۸۱ نه تنها برنامه هستهای عراق را متوقف نکرد، بلکه این کشور در سالهای پس از حمله، فعالیتهای خود را شدت بخشید. حمله به راکتور الکبیر سوریه در سال ۲۰۰۷ ممکن است موفقتر به نظر برسد، اما جنگ داخلی سوریه ارزیابی اثرات بلندمدت این حمله را دشوار ساخته است. ریچارد نفیو نتیجه میگیرد: «توسعه دانش هستهای ایران طی دهههای اخیر، بازسازی این برنامه را حتی پس از حملات نظامی گسترده امکانپذیر کرده است. هرگونه حمله، اگرچه ممکن است برنامه هستهای ایران را برای مدتی متوقف کند، اما نمیتواند بهطور کامل این را از بین ببرد.
چرا دیپلماسی مؤثرتر از حمله نظامی به ایران است؟
ریچارد نِفیو عضو وابسته مؤسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک در ادامه یادداشتش مینویسد: حملات نظامی به ایران، منابع ایالات متحده را به شدت تحت فشار قرار خواهد داد. * گزارشهای متعددی از کمبود مهمات و سامانههای دفاع موشکی آمریکا حکایت دارند و یک کارزار نظامی جدید در شرایطی به واشنگتن هزینههای اضافی تحمیل میکند که اوضاع بینالمللی بهطرز بیسابقهای پیچیده است. وی اشاره میکند که چالشهای جهانی فعلی، توان ایالات متحده را برای ورود به یک درگیری جدید محدود کرده است. روسیه همچنان به جنگ در اوکراین ادامه میدهد، احتمال حمله چین به تایوان وجود دارد و تقریباً کل خاورمیانه در وضعیت ناپایدار قرار دارد. این شرایط، همراه با تردید یا مخالفت اروپا، کشورهای جنوب جهانی و حتی شرکای عرب واشنگتن، فشار مضاعفی بر ایالات متحده وارد خواهد کرد.
نفیو معتقد است که این هزینههای سنگین حمله نظامی، ضرورت امتحان دوباره مسیر دیپلماسی را نشان میدهد. به گفته او، حتی در این شرایط ناپایدار کنونی، دلایل متعددی برای خوش بینی به این مسیر وجود دارد. وی به مواردی از موفقیتهای دیپلماتیک اشاره میکند:
در اوایل دهه ۲۰۰۰، برخوردهای اروپایی منجر به تعلیق موقت فعالیتهای هستهای ایران شد. اگرچه این توافقات در بلندمدت تثبیت نشدند.
در سال ۲۰۱۳م برنامه اقدام مشترک پیشرفتهای هستهای ایران را متوقف کرد و زمینهساز مذاکراتی شد که در نهایت به توافق برجام انجامید.
برجام، بخشهای کلیدی برنامه هستهای ایران را متوقف کرد و آن را تحت نظارتهای شدیدتر بینالمللی قرار داد.
نفیو تأکید میکند که این نمونهها نشان میدهند دیپلماسی همچنان میتواند ابزار مؤثری برای جلوگیری از تشدید بحران باشد، حتی در شرایط پیچیده و دشوار امروز. بازگشت به میز مذاکره، هرچند دشوار، ممکن است بهترین راه برای کاهش تهدیدات ناشی از برنامه هستهای ایران باشد.
ترامپ و یک فرصت تاریخی؛ آیا توافقی پایدار با ایران ممکن است؟
ریچارد نِفیو، پژوهشگر ارشد مرکز سیاست جهانی انرژی در دانشگاه کلمبیا در یادداشتی مینویسد: «اگرچه تلاشهای دیپلماتیک پیشین با چالشهای جدی مواجه شدند، اما ایران تا زمانی که برجام به قوت خود باقی بود، به این توافق پایبند ماند. حتی دولت اول دونالد ترامپ نیز پایبندی ایران به برجام را در گزارشهای رسمی خود به کنگره تأیید کرد. برجام تنها زمانی فروپاشید که ترامپ تصمیم گرفت ایالات متحده را از این توافق خارج کند.
به گفته نفیو، این پیشینه اکنون میتواند فرصتی برای ترامپ باشد تا جایگزینی برای برجام طراحی کند. ازآنجاکه او مسئول پایان دادن به توافق قبلی بود، احتمالاً توانایی بیشتری برای متقاعد کردن ایران و دیگر طرفین برای ورود به توافقی جدید خواهد داشت. شکست مذاکرات بازگشت به برجام در سالهای ۲۰۲۱ و ۲۰۲۲ عمدتاً ناشی از بیاعتمادی ایران به ایالات متحده پس از خروج از برجام و عدم انعطافپذیری واشنگتن در رویکردهای دیپلماتیک بود. بااینحال، اگر ترامپ خود توافق جدیدی را بپذیرد، ایران ممکن است باور کند که این توافق پایدار خواهد بود.
دستیابی به یک توافق جدید، هرچند ممکن و مطلوب است، اما بسیار دشوار خواهد بود. ترامپ تمایل خود را به «توافقی ساده» برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای نشان داده است، اما واقعیت این است که مفاد چنین توافقی باید پیچیده باشد تا مؤثر واقع شود. ریچارد نفیو تاکید میکند که چالشهای اصلی مذاکرات شامل موارد ذیل است:
الف) تعیین حدود محدودیتهای برنامه هستهای ایران
ب) توافق بر سر قوانین رفتاری ایران در منطقه
ج) رفع تحریمها و ارائه تضمینهای امنیتی به ایران
این مسائل نیازمند مذاکرات گسترده و حضور بازیگران متعدد هستند. اگر قرار باشد مسائل منطقهای نیز در اولویت قرار گیرند، حضور طرفهایی نظیر کشورهای عربی و قدرتهای جهانی در مذاکرات اجتنابناپذیر است. اما جنگ روسیه در اوکراین و تنشهای جاری میان پکن و واشنگتن، شرایط را برای مذاکرات چندجانبه پیچیدهتر از همیشه کردهاند. ریچارد نفیو نتیجه میگیرد که در صورت شکست تلاشهای دیپلماتیک، ایالات متحده باید آمادگی دیگری داشته باشد. اما گزینه های دیگر مانند همیشه، پرهزینه، خطرناک و با پیامدهای نامعلوم خواهد بود. بنابراین، موفقیت دیپلماسی هرچند دشوار، بهترین گزینه باقی میماند.
منبع: فرارو