حجم تأمین مالی جمعی در 2 سال گذشته نسبت به سال 1401 حدوداً 17 برابر شده است. اتفاقی که به کسبوکارها کمک کرده نقدینگی موردنیاز برای پروژههایشان را تأمین کنند. از سوی دیگر، سرمایهگذاران خرد نیز توانستهاند از سود این پروژهها بهرهمند شوند؛ البته این سود تضمین نشده است. به باور کارشناسان، رشد کرادفاندینگ در سایه عوامل متعددی مثل تورم و فرهنگسازی رقم خورده است. حوزهای که باوجود رشد، هنوز با چالشهایی روبهروست که باید رفع شود.
تابستانهای سالهای کودکی من مثل خیلی از همسنوسالانم سپری میشد. بعد از پایان آخرین امتحان، به مغازه پدرم میرفتم تا به قول معروف کمکدستش باشم. یکی از وظایف آخرهفتههای من جمعکردن کمکهای نقدی برای فعالیت مسجد محل بود. سراغ کاسبهایی میرفتم که اعلام آمادگی کرده بودند و با تحویل قبض به آنها، پول میگرفتم. مبلغ ثابت نبود؛ یکی 500 تومان میداد، دیگری 2 هزار تومان. این اولین برخورد من با تأمین مالی جمعی بود که البته در ایران، قدمتی طولانی دارد. این روش که ابتدا بیشتر ماهیت خیرخواهانه آن پررنگ بود، اکنون تبدیل به بازی تقریباً برد-برد برای طرفین ماجرا شده است.
تأمین مالی جمعی یا کرادفاندینگ در واقع روشی برای جذب سرمایه است. فرصتی مناسب برای کسبوکارها و استارتاپها تا بتوانند سرمایه موردنیازشان را از مردم بگیرند و آنها را در سود و زیانشان شریک کنند.
شرایط اقتصادی کشور موجب شده جذب سرمایه سختتر از قبل شود اما به لطف محبوبیت تأمین مالی جمعی در سالهای اخیر، مسیر جدیدی برای کسبوکارها باز شده است. مسیر نوظهوری که البته در آن، خبری از پولهای بدون تعهد و بادآورده نیست. این مسیر به استارتاپها میآموزد نگاهشان را به پول واقعبینانهتر کنند واز آن بازدهی قابلقبولی بیافرینند.
«محمدعلی شیرازی»، مدیرعامل فرابورس، هفته گذشته اعلام کرد طی 9 ماه امسال، از طریق کرادفاندینگ 7 هزار و 400 میلیارد تومان تأمین مالی انجام شده است. او پیشبینی کرد این رقم تا پایان سال به 10 هزار میلیارد تومان برسد. شیرازی همچنین مجموع تأمین مالی جمعی در این سالها را حدود 12 هزار میلیارد تومان اعلام کرد.
گزارشهایی که سکوی پرش و سبدگردان کوروش نیز منتشر کردهاند، نشان میدهد حجم تأمین مالی جمعی انجام شده از این حوزه در سالهای قبل از 1401 کمتر از 800 میلیارد تومان بوده است. از این دادههای میتوان نتیجه گرفت کرادفاندینگ در 2 سال اخیر رشد انفجاری داشته و حجم تأمین مالی نسبت به سال 1401، بیش از 17 برابر شده است.
فرابورس از سال 1399 نهاد متولی این حوزه انتخاب شده و تا پایان آذر، 36 مجوز فعالیت در حوزه تأمین مالی جمعی صادر کرده است. بد نیست بدانید 40 درصد این شرکتها، امسال فعالیتشان را آغاز کردهاند.
کارشناسان عوامل متعددی را در رشد انفجاری تأمین مالی جمعی در ایران مؤثر میدانند. در ادامه به آنها میپردازیم.
کارن کراد از اولین پلتفرمهای فعال این حوزه به حساب میآید که تولد آن به سال 1397 بازمیگردد، اما تاریخ آغاز فعالیت آن در سایت فرابورس، اردیبهشت 1399 ذکر شده است. درست همان زمانی که سهامداران بورسی روزی 5 درصد سود میکردند و سایر روشهای سرمایهگذاری هیچ جذابیتی برایشان نداشت. با ترکیدن حباب بورس، دوباره توجهها به سایر مسیرها جلب شد و رفتهرفته تأمین مالی جمعی به یکی از انتخابهای سرمایهگذاران تبدیل شد.
«علی عمیدی»، مدیرعامل کارن کراد، رشد حجم تأمین مالی جمعی در ایران را نتیجه تعامل عوامل مختلف دانست و به دیجیاتو گفت:
«یکی از مهمترین دلایل این رشد تورم است که مردم را بهسمت سرمایهگذاریهایی سوق داده که بتوانند ارزش داراییهایشان را حفظ کنند. در همین راستا، بازدهی مثبت و گاه چشمگیر برخی طرحهای تأمین مالی جمعی، اعتماد سرمایهگذاران را جلب کرده و باعث افزایش مشارکت در این حوزه شده است.»
او نقش کلیدی نظارتهای دقیقتر فرابورس و ایجاد شفافیت در فرایندهای کرادفاندینگ در این موفقیت را یادآوری کرد و گفت: «افزایش نظارتها باعث کاهش ریسک برای سرمایهگذاران و افزایش اطمینان آنها به این سیستم شده است. همچنین ورود سکوهای جدید و گسترش رقابت در بازار، خدمات متنوعتری در اختیار کاربران قرار داده و تعداد سرمایهگذاران و سرمایهپذیران را افزایش داده است.»
او فرهنگسازی را یکی دیگر از عوامل مهم این رشد دانست. عمیدی اقداماتی مانند تولید برنامههای رئالیتیشو را مثال زد که آگاهی عمومی درباره فرصتهای سرمایهگذاری در کرادفاندینگ را افزایش داده و بسیاری از مردم را با مزایای آن آشنا کرده است:
«این عوامل در کنار گسترش اکوسیستم نوآوری و رشد کسبوکارها باعث شده مردم بیشازپیش به تأمین مالی جمعی اعتماد کنند و در این مسیر، مشارکت فعالتری داشته باشند. این روش تأمین مالی برای سرمایهپذیران نیز مزایای متعددی دارد؛ ازجمله حذف بروکراسیهای پیچیده اداری که در روشهای سنتی تأمین مالی وجود دارد، بینیازی به واگذاری سهام شرکت که در روشهای دیگر مانند سرمایهگذاری خطرپذیر رایج است و دسترسی سریعتر به منابع مالی بدون نیاز به طیکردن فرایندهای طولانی.»
او این رشد را نشاندهنده بلوغ بازار کرادفاندینگ در ایران دانست و گفت با ادامه فرهنگسازی، نظارتهای هوشمندانه و گسترش زیرساختها، میتوان انتظار داشت این روند در آینده نیز ادامه یابد.
به گفته مدیرعامل کارن کراد، ورود سرمایهگذاران جدید به حوزه تأمین مالی جمعی روندی روبهرشد داشته و محدود به گروه خاصی نیست.
همانطور که تورم یکی از محرکهای افزایش جذابیت سرمایهگذاری جمعی بوده، بازدهیهای بازارهایی مثل طلا و بیت کوین نیز میتواند رقیبی جدی برای این حوزه باشد. عمیدی نیز این گفتهها را قبول دارد:
«زمانی که بازدهی این بازارها افزایش یابد، جذابیت آنها برای سرمایهگذاران بیشتر شده و باتوجهبه اخباری که از این بازارها میرسد، باعث میشود سرمایهگذاران به سرمایهگذاری در آنها فکر کنند. ویژگیهایی نظیر نقدشوندگی بالا و بازدهی سریع در این بازارها باعث میشود برخی افراد آنها را بهعنوان گزینههای جذابتری نسبت به تأمین مالی جمعی انتخاب کنند.»
او عوامل دیگری را نیز در این تصمیمگیری اثرگذار دانست و به دیجیاتو گفت برای نمونه، افرادی که بهدنبال بازدهی پایدار و بلندمدت هستند، ممکن است همچنان تأمین مالی جمعی را گزینهای مناسب ببینند، حتی اگر بازدهی کوتاهمدت بازارهای موازی بیشتر باشد. همچنین طرحهای ارائهشده در کرادفاندینگ و میزان اعتماد و شفافیتی که سکوها در ارائه این طرحها نشان میدهند، میتواند در جذب یا حفظ سرمایهگذاران تأثیرگذار باشد.
مدیرعامل کارن کراد معتقد است نوسانات بازارهای موازی نقش مهمی در تغییر رفتار سرمایهگذاران ایفا میکند: «در دورههایی که این بازارها دچار نوسانات شدید هستند، برخی سرمایهگذاران ممکن است تأمین مالی جمعی را بهعنوان گزینهای امنتر و پایدارتر انتخاب کنند. طرحهایی با بازدهی مناسب، ضمانتنامه برای اصل سرمایه و نرخ نکول پایین در تأمین مالی جمعی باعث میشود، این حوزه حتی در شرایط بازدهی بالای بازارهای موازی، سرمایهگذاران را جذب کند.»
به باور عمیدی، یکی از عوامل بسیار مهمی که میتواند اعتماد سرمایهگذاران به تأمین مالی جمعی را افزایش دهد، نقش نهادهای قانونگذار و نظارتی است. نظارت دقیق، شفافیت در فرایندهای تأمین مالی و ضمانت حقوق سرمایهگذاران امنیت ذهنی بیشتری برای آنها فراهم میکند. قوانینی که تضمینکننده شفافیت مالی، حسابرسی دقیق و رعایت حقوق سرمایهگذاران باشند، میتوانند انگیزهای قوی برای ورود افراد به این بازار ایجاد کنند.
او اینطور نتیجهگیری کرد که هرچند بازدهی بازارهای موازی میتواند بر جذب سرمایه در تأمین مالی جمعی تأثیرگذار باشد، مدیریت مناسب فرصتهای سرمایهگذاری، افزایش شفافیت، ارائه طرحهای جذاب با سوددهی معقول و ارائه ضمانتنامههای معتبر برای اصل سرمایه، نظارت مؤثر نهادهای قانونگذار و مدیریت ریسک میتواند نقشی تعیینکننده در حفظ و جذب سرمایهگذاران به این حوزه داشته باشد.
به باور عمیدی، تأمین مالی جمعی در ایران باوجود رشد قابلتوجه و دستاوردهای چشمگیر، همچنان با چالشهایی مواجه است که برای شکوفایی کامل این حوزه باید موردتوجه قرار گیرد.
به اعتقاد او، نبود بازار ثانویه برای اوراق سرمایهگذاری از دیگر مسائل کلیدی است. سرمایهگذاران انتظار دارند بتوانند گواهیهای شراکت خود را قبل از پایان طرح، نقد کنند. نبود چنین بازاری جذابیت سرمایهگذاری در کرادفاندینگ را کاهش داده و مشارکت گستردهتر را محدود میکند.
عمیدی با اشاره به اینکه سیستم رتبهبندی اعتباری افراد و شرکتها هنوز به بلوغ کافی نرسیده، گفت مؤسسات اعتبارسنجی نیازمند دادههای دقیقتر و گزارشهای جامعتر هستند تا فرایند ارزیابی طرحها شفافتر شود. این امر میتواند به کاهش ریسک و افزایش اطمینان سرمایهگذاران کمک کند.
به باور او، ضعف نهادهای پولی و مالی در ارائه ضمانتهای قوی برای طرحها نیز چالش دیگری است: «ضمانتنامههای معتبر میتوانند سرمایهگذاران را به مشارکت ترغیب کنند اما ضعف در این زمینه، بهدلیل محدودیتهای بالادستی یا داخلی اطمینان را کاهش میدهد.»
مدیرعامل کارن کراد معتقد است آینده تأمین مالی جمعی در ایران به میزان توانایی آنها در حل این چالشها وابسته است:
«همکاری نزدیکتر سکوها با نهادهای مالی، تدوین زیرساختهای قانونی و فرهنگسازی بیشتر میتواند این حوزه را به ابزاری توانمند برای توسعه اقتصادی و کارآفرینی تبدیل کند. اگر این چالشها بهدرستی مدیریت شوند، تأمین مالی جمعی میتواند نقشی کلیدی در رشد کسبوکارها ایفا کند و به یکی از موتورهای محرک اقتصاد کشور تبدیل شود.»
«روئین صمدزاده»، فعال بازار مالی، معتقد است تأمین مالی جمعی هنوز نتوانسته از ظرفیتهای لازم بهرهمند شود. او دراینباره به دیجیاتو گفت: «استراتژی ایجاد امکان تأمین مالی جمعی با مبالغ کم و شرایط راحتتر نسبت به سایر روشها قابلتقدیر است اما این روش نیز مانند بسیاری از مواردی که با الگوبرداری از مدلهای جهانی در ایران اجرا شده، عملاً از هدف و مدل استاندارد جهانی فاصله گرفته است و هنوز نتوانسته از ظرفیتهای لازم بهرهمند شود.»
این فعال بازار مالی اشکال اساسی تأمین مالی و فضای سرمایهگذاری در ایران را نبود اعتبارسنجی استاندارد و تنظیم ریسک و بازده براساس هر شرکت دانست و گفت: «رگولاتور هم تمایلی به سیستم بازار آزاد و عرضه، تقاضا و انتقال مسئولیت تصمیمگیری برعهده سرمایهگذاران ندارد؛ به همین علت میبینیم در این روش همه شرکتها نرخ بازدهی مشابهی دارند.»
به اعتقاد او، اجرای این روش در ایران برخلاف مدلهای جهانی فقط مبتنیبر بازدهی نقدی است. درحالیکه در دنیا از این روش برای واگذاری سهام یا حتی امکان بهرهمندی از خدمات ویژهای استفاده میشود که شرکتها ارائه میکنند: «درصورت استفاده از همه ظرفیتها میتوان شاهد رشد بهتر این تأمین مالی و استفاده مناسبتر شرکتها از آن باشیم.»
درحالحاضر، نرخ سود یکساله پیشبینیشده برای برخی طرحهای تأمین مالی جمعی به 45 درصد میرسد. نرخی که برای سرمایهگذاران جذاب است اما به نظر میرسد برای کسبوکارها کمی زیاد باشد.
صمدزاده معتقد است بخشی از استقبال سرمایهگذاران به کرادفاندینگ بهدلیل نرخهای بالای آن [سود] نسبت به سایر ابزارهای سرمایهگذاری با ریسک کم و معاف از مالیات است؛ طوریکه اختلاف آن حتی به 30 درصد هم میرسد:
«به همین علت، بسیاری از نهادهای بانکی و مالی نیز بخشی از پول خود را در این طرحها سرمایهگذاری میکنند و باتوجهبه قوانین فرابورس که هر سکو الزاماً باید زیرنظر نهادی مالی باشد، عملاً سکوهای تأمین مالی جمعی به ابزاری برای کسب سود بیشتر این نهادها تبدیل شدهاند.»
او باتوجهبه شرایط اقتصادی و انتظارات تورمی پیشرو در کنار منافع نهادهای مالی از این ابزار، کاهش نرخهای تأمین مالی جمعی در کوتاهمدت را دور از انتظار دانست.
این نرخ سود برای کسبوکارها منطقی است یا خیر؟ صمدزاده که سابقه تأمین مالی از این روش برای شرکتها را دارد، در پاسخ به سؤال دیجیاتو گفت: «وقتی هزینه تمامشده این تأمین مالی را بررسی میکنیم، شامل نرخ بازدهی به سرمایهگذاران، سپرده بانکی برای ضمانتنامه و کارمزد ضمانتنامه و هزینههای سکو عملاً هزینه تمامشده بین ۵۵ تا ۶۰ درصد است. باتوجهبه هزینه پول در شرایط امروز کشور و نرخهای غیررسمی تأمین مالی و محدودیتهای سایر روشهای تأمین مالی و بانکها، این نرخ چندان نامعقول نیست و فعلاً تعادلی بین عرضه و تقاضای آن وجود دارد.»
البته او کسب سود اقتصادی و پوشش این هزینه برای اکثر شرکتها را نشدنی دانست و گفت یکی از نگرانیها هم همین موضوع است که این نرخهای تأمین مالی مشابه بازی پانزی شود و تأمین مالی فقط با هدف پوشش بدهی قبلی باشد و نهایتاً صدمات شدیدی به شرکتها بزند.
این فعال حوزه مالی به سرمایهگذاران خرد توصیه کرد به سوابق سکوها و تعداد نکول توجه کنند و تا حد ممکن در طرحهایی سرمایهگذاری کنند که ضمانتنامه تعهد پرداخت بانکی داشته باشند. او تأکید کرد فقط اصل سرمایه این پروژهها تضمین میشود.
صمدزاده به این افراد یادآور شد با افزایش بازدهی نسبت به طرحهای با ریسک نزدیک به صفر مثل اوراق دولتی یا سود بانکی، ریسک آنها هم متناسب بالا میرود و باید حدی برای پذیرش ریسک بگذارند و وارد چنین سرمایهگذاریهایی شوند. او همچنین پیشنهاد کرد قبل از سرمایهگذاری، طرح مالی و اطلاعات شرکت را مطالعه کنند و بههیچوجه در طرحهای شرکتهای کاغذی و زیانده مشارکت نکنند.