مثلا روشنفکران دهههای چهل و پنجاه عمدتا نظر خوشی به نسل پیشینشان نداشتند. این نظر خوش نداشتن الزاما همراه بررسی و ارزیابی نبود تا داوری آنها را موجه کند و به آن صورت نقد و سنجشگری بدهد. نوعی اظهار سلیقه بود که به طور معمول برای نفی کارنامهی پیشینیان بیان میشد. نمونهی نوعی چنین برخوردی را شاید بتوان در اظهار نظر مشهور علی شریعتی دربارهی سیدحسن تقیزاده جست. در دورهی تقسیمبندیهای دوگانهی ایدئولوژیک تکلیف همه چیز را پیشاپیش میشد روشن کرد و نیازی به تفصیل و بررسی جزئیات و جدا کردن سره و ناسرهی آثار متنوع اشخاص احساس نمیشد.
روشنفکران نسل انقلاب هم از این جهت تفاوت عمدهای پیدا نکرده بودند، جز اینکه دلباختهی برخی روشنفکران مذهبی قبل از خود نیز بودند و تجلیل از آنان را به نفی دیگران افزودند. گرچه در طول زمان آن دلباختگیها کمتر شد و آن تجلیلها با نقد درآمیخت.
اما نزد روشنفکران نسل پساانقلاب در ایران گفتگوی با نسلهای پیش بخشی جدی از فرایند فعالیت فکری و فرهنگی بوده است. روشنفکران دهههای چهل و پنجاه و شصت روشنفکران "انقلابی" بودند و انقلاب هر جا و هر وقت که اتفاق بیفتد سرآغاز تاریخ است. آن تقبیح و تحسینهای غیرانتقادی بیارتباط با این نگاه نبود. وقتی گذشتهای واقعی در افق دیده نشود سراغی از نقد آن گذشته نیز نمیتوان گرفت. پیشینهی انقلاب در مقام سرآغاز بیش از آنکه در تاریخ باشد در اسطورههاست. همچنانکه آیندهاش را نیز نه تاریخی که اسطورهای ترسیم میکنند. با تبدیل انقلابها به حکومت مستقر رفتهرفته عالم عمودی اسطورهها جای خود را به مسیر افقی تاریخ میدهد. تاریخمندی درک واقعبودن میان گذشته و آینده است. زندگی در اینجا و اکنون گفتگوی مستمر و توأمان با گذشته و آینده است.
دیگرگون شدن آن تصور عمودی به واقعیات افقی زمانمند و مکانمند است که سبب شده است در سالهای اخیر نویسندگان پساانقلاب ایران آثار فراوانی دربارهی نسلهای پیش پدید بیاورند و به ارزیابی تفصیلی کارنامهی آنها توجه نشان دهند. برخی از این آثار به معنای دقیق کلمه نقادانه بوده است، به این معنا که پدیدآورندگان آگاهانه یا حتی چه بسا ناآگاهانه و تحت تأثیر شرایط زمانه کوشیدهاند دریابند و نشان دهند که آثار و اندیشههای نسلهای پیشین چگونه ممکن شده است. این کوششها در قالبهای گوناگون عرضه شده است: کتاب، مقاله، جستار، پایاننامه، فیلمهای مستند، و گفتگوهای مستقیم و رو در رو.
مجموعهکتاب هایی که به همت ستایشبرانگیز دوست فرهیختهی اهل اندیشه و دغدغهام حامد زارع منتشر شده است از نوع اخیر همین کوششهای سنجشگرانهی نسل پساانقلاب است.
او با این کتابها مجالی فراهم آورده است تا خود را در گفتگوی صمیمی با بخشی از نامداران عرصهی اندیشه و دانش در ایران معاصر ببینیم، از آنها بشنویم و به شنیدههایمان بیندیشیم.
خوشحال و قدردانم که انتشار این مجموعه ادامه پیدا کرده و اکنون عملا به نسل دوم آن سلسله از روشنفکران و محققان و مدیران فرهنگی رسیده است. هر چه زمان بیشتر بگذرد ارزش ثبت و ضبط خاطرات و تأملات این مجموعه از اهل فرهنگ و اندیشه و قلممان آشکارتر خواهد شد.
* این متن به قلم دکتر محمد منصور هاشمی، استاد دانشگاه و پژوهشگر فلسفه برای مراسم رونمایی کتاب آفاق دانایی در گفت وگو با دکتر رسول جعفریان، به کوشش حامد زارع نوشته شده است.