به گزارش نامهنیوز، این روزها در سایه قوت گرفتن رویههای عقلایی در ابعاد مختلف نظام حکمرانی و پرطنین شدن گفتمان تنشزدایی و تعامل در سیاست خارجی، ترافیک دیپلماتیک مقامهای کشورهای همسایه و کشورهای پیرامونی به تهران و متقابلا سفرهای مقامهای تهران به دیگر پایتختها افزایش یافته است.
در این فضا بحث مذاکره به عنوان یکی از منطقیترین و کمهزینهترین راهکارهای حل اختلافات بینالمللی و رسیدن به توافق در منطق بازی با حاصلجمع مثبت، داغتر از همیشه است.
از آنجا که بزرگترین مشکلات تحمیل شده بر کشورمان به ویژه در حوزه اقتصادی طی چهار دهه گذشته، ناشی از کنشگری تقابلجویانه مستقیم یا غیرمستقیم واشنگتن علیه تهران بوده، رفع این چالشها در گرو گفتوگو و تعامل این دو واحد ملی در راستای فهم و درک بیشتر از حساسیتها، منافع و تمرکز بر نقاط مشترک به جای اختلافات است.
این روزها نام کشورهایی چون ژاپن، عمان، عراق و ... به عنوان میانجی مذاکرات احتمالی ایران و آمریکا مطرح است و رفت و آمد آنها افزایش یافته است؛ هرچند اخباری رسمی از میانجیگری این کشورها منتشر نمیشود و هیچ یک از این کشورها رسما خود را میانجی و پیامآور معرفی نمیکنند.
با این حال میانجیگری به عنوان یکی از راهحلهای مقبول و موثر حل سیاسی اختلافات بینالمللی همواره جایگاهی ویژه در رفع تعارضات و تنشها در حوزه بینالمللی داشته است.
جایگاه میانجیگری در حل منازعات بینالمللی
بروز اختلاف و تعارض در روابط میان واحدهای سیاسی، عمری به بلندای شکلگیری واحدهای مستقل سیاسی و دولت-ملتها دارد. پرهیز از شدت یافتن تنشها و کنترل منازعات نیازمند حل اختلافاتی است که قابلیت رفع شدن دارند.
روشهای متعددی برای حل اختلافات بینالمللی وجود دارد که در ۲ زیرمجموعه حقوقی و سیاسی میگنجند. دیوان بینالمللی دادگستری، داوری بینالمللی و کمیتههای حقوقی در زمره روشهای حقوقی قرار دارند. مذاکره، مساعی جمیله، تحقیق، سازش و میانجیگری هم راهحلهای سیاسی حل اختلافات هستند.
میانجیگری یکی از قدیمیترین و رایجترین مکانیسمهای حل اختلافات بین دولتهاست. در این مکانیسم، اشخاص ثالث بی طرف به طرفین کمک می کنند تا درگیریها را بدون استفاده از خشونت یا استناد به اقتدار یک سیستم حقوقی حل کنند.
«جاکوب برکوویچ» که بخش زیادی از مطالعات خود را به این حوزه اختصاص داده، میانجیگری را فرآیندی از مدیریت تعارض، مرتبط اما متمایز از مذاکرات خود طرفین تعریف میکند که در آن کسانی که در تعارض هستند از یک فرد خارجی (اعم از یک فرد، یک سازمان، یک گروه یا یک دولت) کمک بگیرند یا پیشنهاد کمک را بپذیرند تا ادراکات یا رفتار خود را تغییر دهند و این کار را بدون توسل به نیروی فیزیکی یا استناد به اقتدار قانون انجام دهند.
اگرچه هر یک از انواع میانجیگری رسمی، غیر رسمی، تسهیلکننده، حلکننده مشکلات و ... در شرایط خاصی مورد استفاده قرار میگیرند، ولی به گفته ناظران، میانجیان غیر رسمی، در به کار گیری ابتکارها و راهکارهای بدیعتر و خلاقانهتر برای نزدیک کردن دیدگاه طرفین دست بازتری دارند.
میانجیگران با اقداماتی چون «تشویق به مذاکره»، «ارائه راهکارهای بیطرفانه»، «تسهیل ارتباط» و «حفظ آرامش» تلاش میکنند تا زمینههای کاهش تنش، ایجاد تفاهم و دستیابی به توافقهای سازنده را فراهم کنند.
براساس فضای تعاملی بینالمللی، در دهههای گذشته بسیاری از اختلافات بینالمللی با میانجیگری شخصیتهای معتبر، دولتها و سازمانهای منطقهای و بینالمللی به صورت مسالمتآمیز حل و فصل شده است؛ توافق آتش بش در یمن در ۲۰۲۲ با میانجیگری سازمان ملل متحد و کشورهای عربی، توافق صلح در اتیوپی در ۲۰۲۲ با میانجیگری اتحادیه آفریقا، توافق صلح در افغانستان در ۲۰۲۰ با میانجیگری قطر و آمریکا، توافق آتشبس در لیبی در ۲۰۲۰ با میانجیگری سازمان ملل متحد و ... نمونههایی قابل ذکر هستند.
حق اختیار طرفین؛ برگ برنده میانجیگری
میانجیگری یک فرآیند داوطلبانه است. حق پذیرش یا رد پیشنهاد میانجیگری یا نتیجه میانجیگری با طرفین اختلاف است. همچنین نتیجه میانجیگری غیر الزام آور است. ماهیت غیر الزام آور میانجیگری آن را از سایر اشکال مداخله خارجی مانند داوری و قضاوت متمایز می کند.
پتانسیلهایی برای مذاکرات موفق میان ایران و آمریکا وجود دارد، ولی بی اعتمادی عمیق و اختلافات ایدئولوژیک بین ۲ طرف چالشی جدی در مسیر گفتو گو است
نتایج تلاشهای مبتنی بر میانجیگری به تمایل طرفین برای حل تعارض و رعایت شرایط میانجی بستگی دارد. بنابراین اگر طرفین اختلاف، دلیلی برای حل سریع تعارض نبینند یا از پایبندی به یک نتیجه خودداری کنند، میانجیگری نمیتواند موفقیت آمیز باشد.
بر این مبنا اراده طرفین برای حل مشکلات فیمابین، نخستین شرط اثربخشی میانجیگری میان دو واحد متعارضی است که به دلایلی از مذاکره مستقیم احتراز میکنند.
از نگاه ناظران مذاکره مستقیم میان ایران و آمریکا به دلایلی از سوابق بسیار منفی روابط دو طرف تا فشار نیروهای تندروی داخلی دو طرف و ..، با موانعی جدی رو به رو بوده است.
عوامل موثر در اثربخشی میانجیگری
نتایج یک طرح پژوهشی نشان میدهد شدت اختلافات طرفین و استراتژیهای به کار گرفته شده از سوی میانجی تاثیری جدی در نتیجه میانجیگری دارد.
امکان و اثربخشی به کارگیری میانجیگری در منازعات کم شدت، نسبت به منازعاتی با شدت بالاتر، بیشتر است.
افزون بر آن، میانجیگرانی که استراتژیهای فعالتری را در رابطه با طرفین منازعه به کار میگیرند، شانس بیشتری برای کاهش درگیریها یا حل و فصل منازعه دارند.
در درجه بعدی عواملی چون مقام و قدرت میانجی، اختلاف قدرت بین طرفین منازعه، ماهیت و مدت منازعه، مناسبات پیشین طرفین و ... هم در پیامدهای میانجیگری موثر است.
چالشهای میانجیگری میان ایران و آمریکا
حتی میانجیگری میان ایران و آمریکا هم با چالشهای مختلفی رو به رو است. در حالی که از دید ناظران پتانسیلهایی برای مذاکرات موفق وجود دارد، بی اعتمادی عمیق و اختلافات ایدئولوژیک بین ایران و آمریکا موانع بزرگی را ایجاد می کند.
همچنین رابطه خصمانه میان ایران و رژیم صهیونیستی به عنوان رژیم مورد حمایت آمریکا هرگونه تلاش برای میانجیگری را پیچیده میکند. نگاه متفاوت تهران و واشنگتن به مساله ثبات در خاورمیانه اختلاف برانگیز است. این مسائل، میانجیگری برای ترغیب ۲ طرف به گفتوگوی معنادار را دشوار میکند.
همچنین تفاوتهای فرهنگی قابل توجهی بین ایران و ایالات متحده وجود دارد که بر فرآیندهای ارتباطی و مذاکره تأثیر می گذارد. به عنوان مثال، سبکهای مذاکره ایرانی ممکن است بر ایجاد روابط تأکید کند، در حالی که رویکردهای آمریکایی اغلب مستقیم بودن و کارآمدی را در اولویت قرار میدهند.
ناظران اگرچه امکان مذاکرات «همه جانبه» میان ایران و آمریکا ولو با وساطت طرف سوم را غیر ممکن و دور از انتظار میدانند، ولی بر این باورند که الگوگیری از مذاکرات «محدود و غیرمستقیم» پیشین میان ایران و آمریکا میتواند الگویی موفق پیش روی دو کشور قرار دهد؛ از جمله در موضوعاتی چون فعالیتهای هستهای و برخی نگرانیهای اقتصادی و سیاسی، این الگو قابل پیادهسازی است. با این حال، این سناریوها به شدت به اعتماد متقابل و تمایل به سازش از سوی هر دو طرف بستگی دارد.
در حالی که تلاشهای مستمری برای میانجیگری بین ایران و ایالات متحده وجود دارد، ولی درک متفاوت طرفین از تهدید، صلح و ثبات در منطقه، مساله را پیچیده میکند. آینده این تلاشهای میانجیگری به توانایی طرفهای درگیر برای هدایت مؤثر این پیچیدگیها بستگی دارد.
نقش میانجیهای بینالمللی هم در شکلدهی چشمانداز گفتگو بسیار مهم است. میانجیگری مؤثر مستلزم درک ماهیت به هم پیوسته درگیریهای منطقهای و پرداختن به مسائل اساسی است.
آیا ایران و آمریکا به میانجی نیاز دارند؟
این بینش که ریشه بسیاری از مشکلات کشور در تحریمهای چهل ساله و فزایندهای است که از سوی غرب به سرکردگی ایالات متحده آمریکا به کشورمان وارد شده و رفع این مشکلات در گروی رفع فشارهای تحریمی است، این روزها گزینه مذاکره را بیش از پیش در فضای سیاسی کشور پر رنگ کرده است، هرچند همچنان برخی گروههای داخلی مخالف مذاکره، تنها راه حل مشکلات را نه در گشودن درهای تعامل با جهان و برقراری ارتباط متوازن با قدرتها و کشورهای جهان، بلکه در بسته نگه داشتن حلقه ارتباطات بینالمللی و اقتصاد مقاومتی جستجو میکنند.
این در حالی است که بیانیه الجزایر برای آزادی گروگانهای آمریکایی در ایران و رفع مسدودیتهای مالی برای ایران در سال ۱۳۵۹ که با میانجیگری کشور الجزایر حاصل شد، تجربهای عملی از میانجیگری طرف سوم برای مذاکرات حقوقی و سیاسی تهران و واشنگتن را پیش روی دولت ترامپ و پزشکیان قرار میدهد، هرچند بعدها واشنگتن تنها به بخشی از تعهدات خود در قبال ایران پایبندی نشان داد، ولی این مذاکرات مانع تبدیل بحران به تنشی بزرگتر شد.
میانداری کشورهای ۱+۵ هم در جریان مذاکرات هستهای که به مذاکرات غیرمستقیم با آمریکا انجامید، توانست گشایشهایی را برای کشور ایجاد کند. هرچند خروج غیرقانونی ترامپ از برجام، ما را از مزایای توافق محروم کرد، ولی ایراد از مذاکرات و توافق نبود، چرا که پیامدهای پیمانگریزی ترامپ در دورهای چهار ساله، توافقاتی چون پیمان تجاری اقیانوس آرام، توافق اقلیمی پاریس، قرارداد تجارت آزاد آمریکای شمالی و ... را هم از خود متاثر کرد.
با این حال، فضا برای نقشآفرینی میانجیهای موثر، امروز مهیاتر از همیشه است. هرچند برخی ناظران بر این باورند که زمان مذاکرات بدون میانداری طرف سوم فرارسیده و امروز تنها مذاکرات مستقیم میتواند با سرعت و قطعیت گره از مشکلات و تعارضات چند دههای ایران و آمریکا به ویژه در حوزه اقتصادی بگشاید.
با این حال در شرایطی که امکان و شرایط مذاکره مستقیم فراهم نباشد، باز گذاشتن کانال میانجیگری میتواند بسترهای تعامل میان طرفین را فراهم کند.