عباس عبدی اتفاق روی داده در فرودگاه مهرآباد را جلوهای واقعیت اجتماعی و جایگاه روحانیت دانسته و معتقد است « این نحوه پاسخ دادن یا ندادن نشانه جایگاه سیاسی و قدرت اجتماعی روحانیت در جامعه است، چرا که آنان به درستی میدانند، ارزشهایی که منتسب به آن هستند در فضای عمومی با استقبال مواجه نمیشود و کمنفوذ است. این رفتارها پاسخی اجتماعی است به سیاستهای رسمی از جمله گشت ارشاد.»
عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاحطلب، در روزنامه اعتماد در یادداشتی با عنوان «تحلیل اجتماعی حادثه فرودگاه» به بررسی انتشار فیلمی از یک خانم در فرودگاه که عمامه یک روحانی را برداشته و به عنوان شال از آن استفاده میکند، پرداخته است.
او در این زمینه نوشت: اغلب ترجیح میدهم که درباره مسائل اجتماعی بنویسم. ولی مسائل سیاسی چنان مهم و سرنوشتساز شده است که گریزی از پرداختن به آنها نیست. اکنون دو خبر مهم در روزهای گذشته پیش آمده که فرصتی مناسب را برای طرح مسائل اجتماعی فراهم کرده است، هر چند در نهایت نتایج آنها نیز سیاسی است.
اولین خبر مربوط به گروگان گرفته شدن یک خانواده ۹ نفره در منزل خودشان به وسیله دو مرد و یک زن برای مدت ۲۹ ماه و دیگری انتشار فیلمی از یک خانم در فرودگاه که عمامه یک روحانی را برداشته و به عنوان شال روی سر خود میاندازد. درباره حادثه اول مهمترین چیزی که میتوان گفت این است که چگونه چنین اتفاقی میتواند رخ دهد؟ و چرا اکنون پس از گذشت ۶ ماه خبر آن منتشر میشود؟ گر چه قصد ندارم که بگویم که اجزای خبر رسمی نادرست و خلاف واقع است، ولی پذیرفتن این خبر با این حد از توضیحات، نمیتواند معقول باشد و عقل سلیم آن را نمیپذیرد. اگر درست باشد، با جامعهای بهشدت ضعیف و ناتوان و منفعل مواجه هستیم که چنین اتفاق بسیار عجیبی در آن رخ میدهد.
چرا این خبر پذیرفتنی نیست؟ به این دلیل ساده که نظام اطلاعرسانی مستقلی نداریم که در این باره خبررسانی کنند. اطلاعرسانی مقامات رسمی گرچه محترم است ولی از نظر مخاطبان تنها هنگامی پذیرفتنی است که با گزارشهای معتبر همراه شود. گزارشهایی که از سوی روزنامهنگاران مستقل تهیه و تولید شود و تمام جوانب واقعه را بکاود و همه پرسشهای ممکن را پاسخ دهد. چون چنین گزارشهایی در دسترس نیست، تا اطلاع ثانوی از پذیرش روایت رسمی باید معذور بود. زیرا روایت رسمی و اجزای آن با ابهامات فراوانی مواجه است.
ابهاماتی که برای رفع هر کدام باید توضیحات و تحلیلهای مفصلی ارائه کرد و اگر این روایت درست باشد، باید نتیجه بگیریم که با یک وضعیت ناهنجار و نابسامان شدید اجتماعی و اداری مواجه هستیم که برایمان قابل تصور نبوده است. فقدان رسانه معتبر و مستقل و دسترسی آزاد به اطلاعات موجب بحرانهای عمیق شده است.
ولی اتفاق دوم آشکارتر و تا حدودی ابعاد آن روشنتر است. ابتدا یک فیلم از نحوه برخورد یک خانم با فرد روحانی را میبینیم، فیلمی که شهروندان گرفتهاند. ولی فیلم رسمی از دوربین ثابت فرودگاه نشان میدهد که این خانم قبل از این مرحله روسری داشته، و با شوهرش دعوا کرده و یک سیلی سختی هم خورده، کنار آن فرد روحانی نشسته و آقای روحانی بدون هیچ گفتوگویی آنجا را ترک کرده و رفته است و در ادامه با وجود پرش فیلم دیده میشود که این خانم عمامه را برداشته و روی سر خود انداخته است.
روایت اولیه دنبال طرح مساله حجاب و پوشش زنان بود ولی فیلم کامل نشان میدهد که حداقل این مساله وجود ندارد یا در فیلم چنین چیزی دیده نمیشود. نکته دیگر اینکه ظاهرا آقای روحانی به کلی خارج از ماجرا است. پس علت رفتار این خانم چیست؟ گفته میشود مشکلات روحی و روانی داشته است. فرض کنیم که اینگونه بوده، پس چرا عمامه آن روحانی را برداشته است؟ چرا روسری و شال خودش را نگذاشته است؟ یا چرا روسری یک نفر دیگر را برنداشته؟ یا اصلا چرا میخواسته چیزی را روی سر خود بیندازد؟
جالبترین بخش ماجرا این است که آقای روحانی کاملا ساکت بود و بدون هیچ واکنشی از کنار آن خانم رفت، بعد هم که عمامه او را برداشت، حتی کوشش نکرد آن را بگیرد. برخورد مردم یا افکار عمومی و حتی نظام اطلاعرسانی رسمی نیز جالب است. برای نفی روایت غیررسمی، فیلم رویداد (البته نه خیلی کامل) را پخش کردند تا ثابت کنند آقای روحانی هیچ نقشی در این ماجرا نداشته است. چرا فوری به صلح و سازش و عدم شکایت منتهی میشود؟ حداقل بخشی از اقدامات آن خانم جزو جرایم عمومی است، اگر هم دچار پریشانی روانی بوده، این را باید دادگاه تشخیص بدهد، چگونه همهچیز به یک باره حل شد؟
روایت غیر رسمی اولیه از یک نظر قابل انتظارتر بود. اینکه مساله حجاب بوده و احتمالا مربوط به آن فرود روحانی است، ولی روایت رسمی که فیلم نشان میدهد و مقرون به صحت است، ابعاد مهمتری از واقعیت اجتماعی در ایران و جایگاه روحانیت را نشان میدهد.
وجود مشکل روانی یا عصبانیت آن خانم یا شوهرش یک مساله است، به ویژه اینکه در محیط فرودگاه و بهشکل عجیبی با شوهرش دعوا کرده و حتی سیلی میخورد که نشان میدهد مشکل جدی بوده ولی نحوه بروز آن علیه یک روحانی بحث دیگر و مهمی است که باید پاسخی به این مورد داشت. این وضعیت حال و آینده قشری است که یک زمان در خط اول تظاهرات بودند. همان اندازه که متمایز بودن آنان در انقلاب نقطه قوت آن حرکت سیاسی بود، اکنون که وضعیت متفاوت و معکوس شده، به نقطه ضعف آنان تبدیل شده است و به نحو دیگری دیده میشوند. نحوه واکنش آقای روحانی نیز بسیار جالب است.
چه آن را اخلاقی بدانیم و چه سیاسی و از موضع ضعف، فرقی نمیکند؛ این نحوه پاسخ دادن یا ندادن نشانه جایگاه سیاسی و قدرت اجتماعی آنان در جامعه است. آنان به درستی میدانند، ارزشهایی که منتسب به آن هستند در فضای عمومی با استقبال مواجه نمیشود و کمنفوذ است. این رفتارها پاسخی اجتماعی است به سیاستهای رسمی از جمله گشت ارشاد.
گشت ارشاد و نیز برخوردهایی که همچنان ادامه دارد، بذرهایی است که کاشته میشود و در زمانی که تصور نمیکنند، ثمره آن را باید درو کنند. یک لحظه فکر کنید که آن روحانی بر رفتار خودش مسلط نبود و برخورد میکرد. احتمالا روایت رسمی مجبور میشد خط دیگری را طی کند و پای دستهای خارجی به میان آورده میشد. آیا با این حد از ضعف در مواجهه با مسائل میتوان سیاستهای مورد نظر رسمی از جمله مصوبه متوقف شده حجاب را اجرایی کرد؟ به آن نزدیک هم نمیتوان شد چه رسد به اینکه اجرا کرد و ادامه داد.
منبع خبر "
عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد.
(ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.