روایت محمود گبرلو از جدال در روزنامه رسالت بر سر اکران «از کرخه تا راین»

الف یکشنبه 24 فروردین 1404 - 15:29
محمود گبرلو روزنامه‌نگار اصولگرا می‌گوید: سر فیلم از کرخه تا راین، تحریریه روزنامه رسالت دو قسمت شد؛ گروهی آن را مخالف ارزش‌های دفاع مقدس می‌دانستند و با پخش آن مخالف بودند؛ دسته دیگر اما فیلم را موافق ارزش‌های دفاع مقدس می‌دانستند. مخالفین می‌گفتند کار رزمنده‌ای که کنار راین به خدا اعتراض می‌کند، غلط و به شدت ضد خداست. اما گروهی که من نیز جزوشان بودم نظر دیگری داشتیم.

گبرلو در بخش نخست مصاحبه خود با پروژه تاریخ شفاهی روزنامه نگاری و رسانه ایران، به بیان خاطرات خود از ورود به کار مجری‌گری و روزنامه‌نگاری پرداخت. وی در قسمت دوم این مصاحبه به چالش‌های کار در روزنامه رسالت اشاره می‌کند:

 

عضو هیات موسسان کانون منتقدان تئاتر و کانون منتقدان سینما

صفحات سینمایی هنوز در روزنامه‌ها باب نبود. در کیهان آقای فریدون صدیقی و محمد آقازاده، در جمهوری اسلامی علی‌اصغر فهیمی فر، در روزنامه سلام آقای مهرداد فرید بودند و روزنامه اطلاعات هم صفحه سینمایی گسترده‌ای نداشت. از نظر فکری صفحه سینمایی ما به نظام جمهوری اسلامی نزدیک‌‍تر بود چون کیهان یک نگرش روشنفکرانه داشت و مواضع حزب اللهی‌اش خیلی مشخص نبود. روزنامه سلام هم که از نسل انقلاب بودند خیلی مقابل بچه حزب‌اللهی‌هایی چون شمقدری و سلحشور گارد داشتند. ولی ما به شدت مدافع این‌ها بودیم.

من در صفحه‌ام از برخی نویسنده‌های جوان مانند امید نجوان، مسعود بخشی، کامل نوروزی، مهرداد رایانی و نصرالله قادری استفاده می‌کردم. برای خودمان قدرتی بودیم. فقط چهار روزنامه صفحه سینمایی داشت و رسانه‌ها این قدر گسترده نبودند. البته مجلات سینمایی مثل گزارش فیلم و فیلم و یا اطلاعات هفتگی و جوانان و زن روز هم بودند. علاوه بر صفحات سینمایی و ادبی، ستونی سینمایی در صفحه آخر داشتم که هر روز منتشر می‌شد. متناسب با مسائل روز سینما و تئاتر و تلویزیون حرف می‌زدم و تحلیل می‌نوشتم. به طور هفتگی فیلم‌های روی پرده را نقد می‌کردیم. مسائل روز سینما و تئاتر و تلویزیون را دنبال می‌کردیم و درباره آنها ابتدا بین خودمان تحلیل می‌کردیم سپس مطلب می‌نوشتیم.

ناگفته نماند که به تدریج تشکیلات روزنامه رسالت تغییر کرد و بخش هنر و ادب از فرهنگی جدا شد. آقای محمود فرشیدی بخش فرهنگی را داشت. آقای اکبر نبوی دبیر ادب و هنر شد. ولی من همچنان مسئول صفحه سینمایی ماندم. بعد از مدتی قائم مقام دبیر ادب و هنر و سپس دبیر ادب و هنر روزنامه رسالت شدم که تا سال ۸۰ ادامه داشت. بعد مدتی صفحات گسترده شده بود و صفحات شعر و ادب و داستان و کودک و نوجوان و سینما و تئاتر برای خود مستقل بودند. یادم است هفته‌ای دو صفحه سینما و تئاتر داشتیم.

قضیه خواننده زن

کار در حوزه سیاسی رسالت متفاوت بود. تنش‌های شدید خاص خود را داشتند. من از نظر ایدئولوژی و عقیده در نگاه کلان، سران رسالت را قبول داشتم و از آنها تبعیت می‌کردم. چون احساس می‌کردم آنها مجموعه‌ای هستند که چارچوب انقلاب و اسلام را قبول اما در عین حال با هم اختلافات سیاسی دارند، با آنها همراه بودم. برای من امثال آقایان حبیب الله عسگراولادی، علی اکبر پرورش، احمد توکلی و مرتضی نبوی الگوهای پاک و نجیبی بودند که به عنوان یک جوان، شیفته مرام و منش آنها بودم و از آنان پیروی می‌کردم. در حوزه ادب و هنر تنش خیلی کمی داشتیم. مدیران مجموعه ما را خیلی قبول داشتند. خیلی به عرصه ما ورود نمی‌کردند و ما را آزاد گذاشته بودند تا آن طور که فکر کنیم درست است عمل کنیم.

گاهی هم که مواردی پیش می‌آمد با ما بحث و گفت و گو می‌کردند. فقط یادم است مطلبی درباره خروج یک خواننده زن از ایران نوشتم و در رسالت چاپ کردم. این سوال را مطرح کردم که قضیه چیست و چرا او که سال‌ها در ایران بوده اما شبانه اجازه خروج پیدا کرده،رفته و در خارج از کشور کنسرت برگزار کرده است؟ چه دست‌هایی پشت پرده بوده است؟ بعد چاپ به من تذکر دادند که نباید این مطلب را می‌نوشتی و اصلا نبایستی به این موضوع ورود پیدا می‌کردی. بعد هم آمدند و در صفحه ۲ به خاطر این یادداشت از خواننده‌ها عذرخواهی کرد.

رزمنده خشمگین در کنار رود راین

در روزنامه گعده‌هایی داشتیم یعنی جلسات رسمی تحریریه. هر روز بین ساعت ۱۱ تا موقع اذان ظهر، شورای تیتر یا تحریریه برگزار می‌شد. در آن جا مباحث و اخبار را مطرح و بر سر آنها بحث می‌کردیم. وقتی به یک نظر جمعی می‌رسیدیم تصمیم می‌گرفتیم. یک نفر که نویسنده موضوع تعیین میشد موارد را در یادداشت لحاظ می‌کرد. برخی مواقع اختلاف زیاد بود. یادم است سر فیلم از کرخه تا راین خیلی بحث و گفت و گو کردیم و تحریریه دو قسمت شد. گروهی به شدت مخالف پخش آن فیلم شدند و آن را مخالف ارزش‌های دفاع مقدس می‌دانستند. از جمله آقای شهیدی که مسئول روابط عمومی و از دوستان نزدیک آقای پرورش و فردی موثر و بانفوذ بود. دسته دیگر اما فیلم را موافق ارزش‌های دفاع مقدس می‌دانستند. مخالفین می‌گفتند این که آن رزمنده می‌رود کنار راین و به خدا اعتراض می‌کند غلط و به شدت ضد خداست و این رزمنده، رزمنده پاک و واقعی ۸ سال دفاع مقدس نیست. آنها ذکر می‌کردند جریاناتی پشت پرده این فیلم هستند که تفکری خطرناک دارند. اما گروهی که من نیز جزو آنها بودم مدعی بودیم این فیلم از نظر بافت دراماتیک تاثیرگذار است و نسل امروز راحت‌تر می‌تواند با آن رزمنده و اعتقادات دینی‌اش ارتباط برقرار کند. یادم است بعدها در یک سخنرانی رسمی در مراسم مجله فیلم به آقای ابراهیم حاتمی کیا بابت ساخت این فیلم تبریک گفتم و اشاره کردم شما فرزند زمانه خودتان هستید و این همانی است که حضرت امام (ره) مدنظر دارند.

  نمایی از سینمایی «از کرخه تا راین»
شر شدن یک کلاه گیس!

در مجموع من وقتی مسائل فرهنگی و هنری را مطرح می‌کردم کمتر مخالفتی از سوی اعضای جلسه می‌دیدم. مخصوصا آقای پرورش نگاه خیلی روشنفکرانه و دقیقی نسبت به فرهنگ و هنر داشت. همه خود را مقید به تبعیت از ایشان می‌دیدند. ما در این جلسات با یکدیگر بحث و چالش می‌کردیم و سر موضوعات گوناگون نظرات مختلف داشتیم که خروجی آن مورد رضایت ما بود. جلساتی هم به طور هفتگی در خود گروه فرهنگی داشتیم. سعی می‌کردیم همدیگر را قانع کنیم. فرهنگ اقناع پذیری آن موقع در گروه خیلی حاکم بود. من هم تلاش می‌کردم به عنوان دبیر گروه ادب و هنر، بدون استثنا اگر می‌خواستیم فیلم یا تئاتری را نقد کنیم قبلا آن را دیده باشم. وقتی کسی مطلبی برای صفحه‌ام می‌نوشت که منطقش را نمی‌پذیرفتم با نویسنده آن قدر بحث می‌کردم تا یک جاهایی من و بعضی جاها، او قانع شود. سپس اصلاحاتی را انجام می‌دادیم و آن مطلب منتشر می‌شد.

آنچه برایمان خیلی مهم بود رعایت انصاف و عدالت در تحلیل و تبیین نقدها بود. همان دوران آدم‌هایی بودند که نگاه خیلی تند و متعصبی نسبت به برخی فیلم‌ها و فیلمسازان داشتند و نظرشان را به برخی مسولین روزنامه تحمیل می‌کردند اما من به این راحتی مقابل آنها تسلیم نمی‌شدم. گاهی اوقات به من معترض می‌شدند که تو نگاه لیبرالی داری و ملایمتی که با هنرمندان داری، غلط است. دیدگاهی که آن موقع داشتم و هنوز هم دارم این است که هنر هدیه‌ای است که خدا به هر کس نمی‌دهد و تنها به یک سری آدم‌های شاخص می‌دهد. در این مسیر خروجی آن هنرمند خیلی مهمتر از شخصیت خودش است. شاید خودش در رفتارها و کلامش نظر دیگری داشته باشد ولی خروجی اثرش ممکن است تاثیر مثبتی بر مخاطب بگذارد.

یکبار که این فشارها به مسولین روزنامه تحمیل شد زمانی بود که من تئاتری را دیدم که خانمی در آن کلاه گیس گذاشته بود. چون برخی علما قائل به این بودند که گذاشتن کلاه گیس اشکالی ندارد و حتی فیلمی هم بر اساس آن ساخته شده بود و مجوز لازم را داشت، من نقدی تکنیکی بر این تئاتر نوشتم و از این قضیه عبور کردم. فردا ی آن روز آقای مرتضی نبوی به شدت به من معترض شد که این تئاتر خیلی اشکال شرعی داشت و چرا چنین چیزی نوشته‌ای. سپس ایشان در صفحه دو رسالت یادداشتی نوشت و نسبت به استفاده از کلاه گیس و بی حجابی آن بازیگر معترض شد و عکسی از آن خانم هم منتشر کرد. من این دیدگاه را قبول نداشتم ولی ایشان مدیر مسئول بود و نظر خودش را اعمال کرد.

با فحشا مخالفیم نه با سینما

سال‌هایی که در حوزه هنری بودم ارتباط خیلی نزدیکی با دیدگاه رییس جمهور و نخست وزیر وقت آیت الله خامنه‌ای و مهندس موسوی داشتم. آنها هفتگی به حوزه هنری می‌آمدند و با هنرمندان گفت و گو می‌کردند. یکی از کارهای من در برنامه‌سازی تلویزیونی، فیلمبرداری از جریاناتی بود که در حوزه هنری رخ می‌داد. گاهی اوقات وقتی این دو در تالار، فیلم می‌دیدند یا تابلوی نقاشی مشاهده می‌کردند یا با شعرا حرف می‌زدند از آنها فیلم می‌گرفتم. از نزدیک شاهد این گفت و گوها با هنرمندان عرصه‌های مختلف بودم. نگاه روشن رییس جمهور و نخست وزیر وقت در عرصه هنر خیلی به رشد هنر و اندیشه در حوزه هنری کمک کرد. به ویژه در عرصه ادبیات که آیت‌الله خامنه‌ای خیلی مسلط بود و در زمینه نقاشی و فیلم مهندس موسوی خیلی موثر بود. در مقابل جریان متعصب مذهبی هم در سازمان تبلیغات بود. آنها چندان با مواضع روشن هنرمندان حوزه هنری ارتباط نزدیکی نداشتند و موافق آنها هم نبودند. شاید یکی از دلایل عمده ای که این بلا سر محسن مخملباف آمد به خاطر گاردی بود که از ابتدا مقابل آثارش گرفته شد. وقتی فیلم‌هایش با مخالفت‌های جریان‌های متعصب مذهبی روبرو شد او نیز از انقلاب فاصله گرفت.

جریان فکری انقلابیون دو بخش بود. گروهی که فهم درست‌تری از فیلم و سینما و تئاتر و به طور کلی هنر داشتند و گروهی که به شدت متعصب بودند و فهم درستی از هنر نداشتند.

ما این تنش‌ها را در رسالت نیز داشتیم. من جزو جریانی بودم که احساس می‌کردم هنرمند و آثار هنری را باید در حلقه نظام جمهوری اسلامی تعریف کنیم نه در حلقه نگاه فردی یا نگاه یک جریان یا یک جناح. کوشش می‌کردم این روحیه متعادل را در حلقه اعتقاد به هنر انقلاب اسلامی داشته باشم.

انقلاب اسلامی با نگاه جدید و نوینی که امام آورد فضای هنری کشور را متحول کرد. امام در بهشت زهرا راه را باز کردند و گفتند ما با سینما مخالف نیستیم با فحشا مخالفیم. مسیر برای متخصصین این حوزه باز شد. به همین دلیل من در مدت مسئولیتم به شدت مدافع جریانات بچه حزب‌اللهی هایی بودم که در عرصه هنر انقلاب کار کردند بود. من این‌ها را با هر گرایش فکری‌ای که داشتند پررنگ می‌کردم، هم در خبر و هم در گزارش و مصاحبه.

منبع خبر "الف" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.