هشدار بی‌سابقه چهره ماندگار کشور به سقوط علمی دانشگاه‌ها

الف دوشنبه 25 فروردین 1404 - 12:45
فیزیکدان و استاد بازنشسته دانشگاه صنعتی شریف می گوید: اگر وضعیت دانشگاه‌هایمان به‌صورت فعلی پیش برود، وضعیت علمی کشور به قهقرا خواهد رفت.

مهدی گلشنی در یادداشتی که به بهانه سالگرد درگذشت مرحوم عماد افروغ در اختیار الف قرار گرفته است تصریح می کند: اکنون معیار اصلی سنجش  علم و پیشرفت علمی در کشور ما، تعداد مقالات است، فارغ از کیفیت و اثربخشی آنها، و این به‌شدت سطح علم دانشگاه‌ها را پائین آورده است. هرچه هم تذکر می‌دهیم، فایده ندارد. من بارها مسئله خطر تأکید بر چاپ مقالات را در شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح کرده ام، ولی متأسفانه بی‌اثر مانده است. وزارت علوم هم اقدام مؤثری در این مورد نکرده و متأسفانه کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی نیز از این مسأله غفلت کرده است.

وی تاکید کرده است: من صریحاً می‌گویم که اگر وضعیت دانشگاه‌هایمان به‌صورت فعلی پیش برود، وضعیت علمی کشور به قهقرا خواهد رفت.

متن نوشتار دکتر «مهدی گلشنی» را در زیر بخوانید: 

« 
 امروزه با دو مشکل بزرگ در جامعۀ مان روبرو هستیم: ناهنجاری‌های علمی و ناهنجاری‌های فرهنگی، و البته من ریشۀ ناهنجاری‌های علمی را در فرهنگ حاکم بر محیط می‌بینم. مرحوم استاد افروغ (ره) از معدود افرادی در جامعۀ فعلی ما بودند که همواره شرایط علمی – اجتماعی ما را رصد کرده و در مورد آنها هشدار می‌دادند.

ابتدا ناهنجاری‌های علمی را مطرح می‌کنم. متأسفانه برداشت از علم در غالب محیط‌های آموزشی – پژوهشی ما یک برداشت ابزاری است. از زمان یونانی‌ها تا کنون سه دیدگاه دربارۀ دلایل کسب علم مطرح شده است. در یونان قدیم علم به‌خاطر شناخت طبیعت بود. در ادیان ابراهیمی علم وسیلۀ شناخت آثار صنع الهی و عظمت خلقت و استفاده مشروع از امکاناتی که خداوند برای ما فراهم کرده، بود. در ابتدای علم جدید هم این برداشت بر نیوتن و لایب‌نیتس و غیره حاکم بود، اما با رشد مکاتبی نظیر پوزیتیویسم این دیدگاه اخیر تحت‌الشعاع قرار گرفت و از اوائل قرن بیستم کسب ثروت و قدرت یک انگیزه مهم برای کسب علم در غرب شد.

جهان اسلام از اوائل قرن نوزدهم مورد تهاجم جهان غرب واقع شد و کم‌کم مجبور شد سراغ علم غربی برود، ولی صرفاً به تقلید از روبنای آن پرداخت و ضمناً بینش پوزیتیویستی را نیز از غرب اخذ کرد و این بود که دین را تحت الشعاع قرار داد.

در حال حاضر کسب علم در جهان اسلام، نه برای شناخت طبیعت است، نه برای فهم عظمت خلقت خداوندی و نه برای کسب قدرت و ثروت. کار ما صرفاً حاشیه‌زنی بر علم غرب شده است و کلاً مشارکت در نوآوری علمی و رفع نیازهای ملی به کمک علم روز را به‌کلی فراموش کرده‌ایم. ملاک‌هایی هم که غربیان، به کمک عواملشان برای سنجش علم و پیشرفت علمی بر ما تحمیل کرده‌اند، بیشتر و بیشتر ما را از مشارکت در تولید علم و رفع نیازهای ملی غافل کرده است. اکنون معیار اصلی سنجش  علم و پیشرفت علمی در کشور ما، تعداد مقالات است، فارغ از کیفیت و اثربخشی آنها، و این به‌شدت سطح علم دانشگاه‌ها را پائین آورده است. هرچه هم تذکر می‌دهیم، فایده ندارد. من بارها مسئله خطر تأکید بر چاپ مقالات را در شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح کرده ام، ولی متأسفانه بی‌اثر مانده است. وزارت علوم هم اقدام مؤثری در این مورد نکرده و متأسفانه کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی نیز از این مسأله غفلت کرده است.

من صریحاً می‌گویم که اگر وضعیت  دانشگاه‌هایمان به‌صورت فعلی پیش برود، وضعیت علمی کشور به قهقرا خواهد رفت.

مراکز علمی ما تبدیل به جایگاه‌های حاشیه‌زنی بر علم غرب و مصرف‌کننده آن شده‌اند و از پاسخگوئی به نیازهای ملی بازمانده‌اند. تضارب آرا و خلاقیت در دانشگاه‌های ما از بین رفته و غرب مرجع داوری‌های ما در مورد همه چیز شده است.

در مورد تفکر علمی نیز، متأسفانه پوزیتیویسم هم اکنون به‌شدت در محافل عملی ما حاکم است، در حالی‌که در غرب، مخصوصاً در محافل فلسفی آن، تضعیف شده است و حتی بعضی از ستارگان درجۀ اول علم به جنگ آن آمده‌اند.

اکنون کمی به مشکلات فرهنگی کشور می پردازم. به نظر من فرهنگ مهم‌ترین نقش را در پیشرفت همه‌جانبه کشور دارد. علم در ژاپن و چین وقتی پیشرفت کرد که فرهنگ حاکم بر محیط  آنها عوض شد و آنها تصمیم گرفتند با تکیه بر توان ملی خود عاقلانه علم را از غرب کسب کنند و خودشان در نوآوری علمی در سطح جهان مشارکت داشته باشند.

متأسفانه فرهنگ در کشور ما مورد توجه هیچ‌کدام از دولت‌های بعد از انقلاب نبوده است، یعنی هیچ کدام اولویتی برای آن قائل نبوده اند، حتی در دوره‌ای نام «وزارت فرهنگ و آموزش عالی» به «وزارت علوم، تحقیقات و فناوری» تغییر یافت، اما اگر به علل شکوفائی علم در دورۀ تمدن اسلامی توجه کنیم، نقش فرهنگ را در آن بسیار پررنگ می‌بینیم. 

اکنون تعدادی ناهنجاری فرهنگی در محیط ما وجود دارد که قویاً بر کُند شدن رشد علم در کشور تأثیرگذار است که به ذکر اهم آنها می‌پردازم.

(۱) اولاً عقدۀ حقارت بسیار قوی در میان دانش‌پژوهان ما در همۀ سطوح نسبت به غرب وجود دارد. برنامه‌ای به وزارت علوم دادیم. پرسیدند نظیر آن در غرب هست یا نه؟ تجلیلی که از عالمان غربی در محیط ما می‌شود بسیار فراتر از رفتار با نخبگان علم در کشور است. الان همۀ نگاه‌ها به غرب است و دانش همه چیز را در غرب می‌جویند. تعداد قراردادهایی که در سال‌های اخیر با دانشگاه‌های غربی منعقد شده است گویای این مطلب است.  فلان دانشگاه برتر ما که مدارکش در خود غرب معتبر به‌حساب می‌آمده است و فارغ‌التحصیلانش را به‌راحتی می‌پذیرفته‌اند، اکنون افتخار می‌کند که مدرک مشترک در فلان حوزۀ با یک دانشگاه اروپائی می‌دهد.

برای داخلی‌ها مرجعیت قائل نیستند و همه نگاه‌ها به سوی غرب است و مسأله نوآوری در علم و شکافتن مرزهای دانش، که مکرراً مورد تأکید مقام معظم رهبری قرار گرفته است، مطرح نیست تا این عقدۀ حقارت وجود دارد و هویت ملی – دینی در دانش‌پژوهان ما ضعیف است، بجایی نخواهیم رسید.

(۲) الان سطح اخلاق و معرفت دینی در جامعۀ ما و از جمله دانشگاه‌هایمان، بسیار پائین آمده است و تخلفات اخلاقی را به‌وفور می‌بینیم، و متأسفانه نه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در فکر مطالعه و اصلاح این قضیه بوده‌اند، نه حوزه‌ها و دانشگاه‌ها، نه شورای عالی انقلاب فرهنگی، و نه کمیسیون‌های  فرهنگ و آموزش و تحقیقات مجلس.

(۳) توسعۀ علم و فناوری مستلزم یک زمینۀ فرهنگی مناسب است و این خود کمک علوم انسانی را می‌طلبد. متأسفانه بعد از انقلاب افراد مطلع در این حوزه‌ها تصمیم‌گیر نبوده‌اند و به طور عمده نگرش ابزارانگارانه مهندسی و پوزیتیویستی حاکم بوده است.

(۴) متأسفانه تصمیم‌گیری‌ها در مورد برنامه‌های دانشگاهی و مراکز علمی کشور را غالباً مهندسان انجام داده‌اند، که از زیر بناهای فلسفی و اجتماعی علم غافلند و جالب این است که حتی برای بررسی تحولات در علوم انسانی نیز شاخص‌های مهندسی را به کار می‌برند.

(۵) متأسفانه عوامل زیر موجب انحطاط فرهنگ حاکم بر دانشگاه‌ها شده‌اند:

- بی تفاوتی دانشکده‌های علوم و مهندسی نسبت به علوم انسانی و یا خصومت با این علوم، درحالی که آموزش فلسفۀ علم، متافیزیک علم و جامعه‌شناسی علم می‌تواند تأثیر شگرفی در برداشت دانشگاهیان داشته باشد، اما برخورد ابزارانگارانه دانشکده‌های علوم و مهندسی با علوم انسانی مانع تعمیق معرفت دانش‌پژوهان شده است و من خودم این را به طور وضوح در دانشگاه صنعتی شریف لمس می‌کنم.    

- حوزه‌ها و شورای عالی انقلاب فرهنگی هم در رصد چالش‌های معرفتی و فرهنگی کشور و ارائه راه‌حل‌های فکری  در مورد آنها کوتاهی کرده‌اند.

- نادیده گرفتن مسائل تربیتی و اخلاقی در مدارس و دانشگاه‌ها از آفت‌های بزرگ مدارس و دانشگاه‌های فعلی ماست.

 - اخبار مثبت غربی در ارتباط با تحولات مربوط به ارتباط علم و دین کمتر در جامعۀ ما منعکس شده است. در ترجمه‌ها نیز کمتر مقالات و کتاب‌های بسیار مفید غربی ترجمه شده است – مقالات و کتاب‌هایی که نزدیکی بسیاری با اندیشه‌های دینی ما دارند. در مقابل، بعضی از کتاب‌های شبهه‌زا فوراً ترجمه شده‌اند. به نظر می‌رسد که اولاً دست‌های مرموز نفوذی در این کار سهیم هستند و ثانیاً اندیشمندان ما به اصلاح فرهنگ آفت‌دیده‌مان کمتر توجه دارند، در حالی که ابعاد متافیزیکی و حدود علم تجربی در سال‌های اخیر مورد توجه بزرگان علم و فلسفه در غرب قرار گرفته است. محیط‌های علمی ما و همچنین برنامه‌ریزان در وزارت علوم به‌کلی از این امور غافل‌اند و در ترجمۀ آثار غربی هم کمتر شاهد رصد آنها هستیم. »

 

منبع خبر "الف" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.